مرگ و فرصت ها، ص: 319
است.
چند سالی گذشت تا دهه آخر صفر را در لندن منبر می رفتم، جوانی پای منبر آمد، خيلی احوالپرسی كرد. گفتم: شما؟ گفت: من پسر فلانی هستم. شما طلبه قم بوديد، پدرم می گفت شما يك بار به خانه ما آمده ايد. گفتم: پدرت كجا است؟ گفت:
چند سالی است كه در اروپا و آمريكا است. گفتم: چه می كند؟ گفت: تا به حال نزديك به ده هزار نفر را با هنر خود مسلمان كرده است.
چو سرمايه ام سوخت از كار ماندم |
كه بازی است بی مايه بازارگانی |
|
اين سرمايه جوانی خيلی عجيب است. قرن هفتم، در شبستر آذربايجان، عالمی به نام شيخ محمود شبستری كه در چهل سالگی از دنيا رفت، كتابی به نام «گلشن راز» دارد كه با اين شعر شروع می شود:
به نام آنكه جان را فكرت آموخت |
چراغ دل به نور جان برافروخت «1» |
|
بيش از پنجاه فيلسوف و حكيم به اين كتاب شرح زده اند كه بعضی از شرح ها هشتصد صفحه است. عمر ايشان خيلی كوتاه بود، اما جزء چهره های معروف جهان اسلام است. اين غنيمت دانستن عمر و جوانی است.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
______________________________ (1)- شيخ محمود شبستری.