حقیقت ایمان و جلوههای آن
- تاریخ انتشار: 21 ارديبهشت 1389
- تعداد بازدید: 1188
ایمان به خدا ارزشمندترین رابطۀ بین انسان و پروردگارش را نمایش میدهد؛ زیرا انسان اشرف موجودات روی زمین میباشد و شریفترین جزء انسان قلب اوست و ایمان به خدا شریفترین چیزی است که در قلب وجود دارد. به همین جهت بزرگترین و ارزشمندترین نعمتهای پروردگار به طور مطلق، دسترسی به سرچشمهی ایمان است. خداوند میفرماید.
● جلوههای ایمان
ایمان به خدا ارزشمندترین رابطهی بین انسان و پروردگارش را نمایش میدهد؛ زیرا انسان اشرف موجودات روی زمین میباشد و شریفترین جزء انسان قلب اوست و ایمان به خدا شریفترین چیزی است که در قلب وجود دارد. به همین جهت بزرگترین و ارزشمندترین نعمتهای پروردگار به طور مطلق، دسترسی به سرچشمهی ایمان است. خداوند میفرماید.
«یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ» (حجرات:۱۷).
"آنان بر تو منت میگذارند که اسلام آوردهاند! بگو: با اسلام خود بر من منت مگذارید، بلکه خدا بر شما منت میگذارد که شما را به سوی ایمان آوردن رهنمود کرده است".
«وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً» (حجرات:۷-۸).
"اما خداوند ایمان را در نظرتان گرامی داشته و آن را در دلهایتان آراسته است و کفر و نافرمانی و گناه را در نظرتان زشت و ناپسند جلوه داده است فقط آنان راهیابند و بس. این لطف و نعمتی از سوی خداست".
ایمان، تنها اعتقاد قلبی و نطق لفظی نمیباشد؛ بلکه عقیدهای است که قلب را نورانی و آثارش را در او نمایان میسازد همانطور که خورشید اشعهاش و گل، بوی خوش و مطبوعش را میپراکند. از ثمرات ایمان یکی این استکه انسان خدا و رسول بزرگوارش را از هر چیز دیگری بیشتر دوست بدارد و آثار این محبت را با افعال و اعمال و گفتههای خود نشان دهد. اگر دوستی چیزی را بر محبت خدا و رسولش ترجیح داد، چنین ایمان و عقیدهای متزلزل، ناپایدار و ناقص میباشد.
«قُلْ إِنْ کَانَ آَبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» (توبه:۲۴).
"بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبیلهی شما و اموالی که فراچنگش آوردهاید و بازرگانی و تجارتی که از بیبازاری و بیرونقی آن میترسید و منازلی که مورد علاقهی شما است اینها در نظر تان از خدا و پیغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد، در انتظار باشید که خداوند کار خود را میکند. خداوند افراد نافرمانبردار را هدایت نمینماید".
اگر انسان زندگی و تمام زیر مجموعههایش چون: پدران، فرزندان، برادران، همسران، قبیله، داراییها، تجارت و بازرگانی و مسکن و... را بیشتر از خدا و رسولش دوست داشته باشد؛ باید در انتظار مجازات و عقاب خداوندی لحظهشماری کند و بدین وسیله موجبات غفلت از خدا را برای خود فراهم نماید.
ایمان کامل تنها در صورت محبت حقیقی به خدا و رسول و برنامه و دینی که به او وحی کرده، تحقق میپذیرد. در حدیث صحیح آمده است: ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَجَدَ حَلَاوَةَ الْإِیمَانِ:
۱) أَنْ یَکُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا.
2) وَأَنْ یُحِبَّ الْمَرْءَ لَا یُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ.
۳) وَأَنْ یَکْرَهَ أَنْ یَعُودَ فِی الْکُفْرِ کَمَا یَکْرَهُ أَنْ یُقْذَفَ فِی النَّارِ.
سه چیز در هر کس یافت شود شیرینی ایمان راچشیده است:
۱) خدا و رسولش را بیشتر از هر چیز دیگری دوست بدارد.
۲) انسان را تنها به خاطر خدا دوست داشته باشد.
۳) از بازگشت به کفر متنفر باشد همانطور که از افتادن در میان شعلهی آتش متنفر است.
پیامبر فرمود: لا یؤمنُ احدکم حتی أکون احب الیه من والده و ولده و نفسه التی بین جنیه و الناس اجمعین. کسی از شما ایمانش کامل نمیباشد مگر اینکه از پدر و مادر، فرزند، نفس خود و تمام مردم، مرا بیشتر دوست بدارد. حضرت عمر (رض) نزد پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) آمد و گفت: ای رسول خدا من ترا از هر چیزی جز، خودم بیشتر دوست دارم. پیامبر فرمود: نه ای عمر. باید بیشتر از خودت مرا دوست داشته باشی. عمر (رض) گفت: سوگند به آن کسی که ترا به حق فرستاد، بیشتر از وجود خودم ترا دوست دارم. پیامبر (ص) فرمود: "الآن یا عمر"، یعنی ای عمر (رض) حالا ایمانت کامل شد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: "لا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّی یَکُونَ هَوَاهُ تَبَعًا لِمَا جِئْتُ بِهِ" کسی از شما ایمان نیاورد، مگر اینکه میل و آرزوی خود را مطابق آنچه که من (از جانب خدا) آورده ام موافق سازد.
همانطور که ایمان در داشتن محبت متجلی میشود، در مسایلی چون جهاد و مبارزه جهت اعلای کلمه الله، بر افراشتن پرچم حق و پیکار برای دفع ظلم، ستم و فساد در زمین نیز، تجلی پیدا میکند. در بسیاری از آیات قرآن ایمان و جهاد در کنار هم آمدهاند چون جهاد، روح و جلوهی عملی ایمان است. خداوند میفرماید:
«نَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آَمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (حجرات:۱۵).
"مؤمنان (واقعی) تنها کسانی اندکه به خدا و پیغمبرش ایمان آوردهاند سپس هرگز شک و تردید به خود راه ندادهاند و با مال و جان خویش در راه خدا به تلاش ایستادهاند و به جهاد برخاستهاند. آنان درست و راستگویند".
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآَنِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» (توبه:۱۱۱).
"بیگمان خداوند (کالای) جان و مال مؤمنان را به (بهای) بهشت خریدای میکند (آنان باید) در راه خدا بجنگند و بکشند و کشته شوند. این وعدهای است که خداوند آن را در تورات و انجیل و قرآن وعدهی راستین آن را داده است و چه کسی از خدا به عهد خود وفا کنندهتر است؟ پس به معاملهای که کردهاید شاد باشید و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است". به راستی که این پیکار و مبارزه در صفا و صمیمیت مؤمنان صدر اسلام به خوبی نمایان شد تا اینکه مستحق ستایش خداوند قرار گرفتند.
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» (احزاب:۲۳). "در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بودهاند در پیمانی که با او بستهاند. برخی پیمان خود را به سر بردهاند و برخی نیز در انتظارند. آنان هیچگونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند". تأثیر ایمان در اعمالی چون: تواضع، خشوع، فروتنی و خوف خدا، کاملاً آشکار و روشن میگردد. کسی که خدا را بشناسد و به عظمت، بزرگی، کمال و جبروت حق تعالی، و کوتاهی خود در قبال او پی ببرد، خوف و هراسش فزونی مییابد. «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» (فاطر:۲۸).
"تنها بندگان دانا و دانشمند از خدا، ترس آمیخته با تعظیم دارند".
این است ویژگی و مشخصهی حقیقت طلبانی که بر دین خدا محکم و استوار ماندهاند.
«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَی بِاللَّهِ حَسِیبً» (احزاب:۳۹).
"کساین که رسالتهای خدا را (به مردم) میرسانند و از او میترسند و از کسی جز خدا نمیترسند و همین بس که خدا حسابگر باشد". هر چند خدا شناسی بیشتر شود، خوف و خشیت نیز افزون میگردد.
پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: انی لأعلمکم بالله و اخشاکم له) من از شما به خداوند عالمتر هستم و بیشتر از همه از او میترسم. بزرگترین منبعی که ایمان را در وجود فرد نمایان میسازد، پایبندی به وحی آسمانی است چون وحی تنها منبعی است که با هوا و هوس و آفت شک و گمان آلوده نمیباشد.
توسل به وحی، یعنی ایجاد ارتباط مستقیم و بدون واسطه با خدای جهان. و این از بالاترین و ارزشمندترین نوع ایجاد رابطه با اوست. تمامی مؤمنان، این جهت گیری را برگزیدهاند تا حقیقتی که با آن ایمان آوردهاند با اباطیلی که ساخته عقل و فهم بشر است، اشتباه و آمیختگی پیدا نکند. (انما کان قول المؤمنین اذا دعوا الی الله و رسوله لیحکم بینهم ان یقولوا سمعنا و اطعنا و اولئک هم المفلحون و من یطع الله ورسوله و یخشی الله و یتقه فأولئک هم الفائزون) _(نور:۵۱-۵۲).
"مؤمنان هنگامیکه به سوی خدا و رسولش فرا خوانده میشوند تا میان آنان داوری کنند سخنشان تنها این است که میگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و رستگاران واقعی ایشانند و هر کس از خدا و پیغمبرش پیروی کند و از خدا بترسد و از او بپرهیزد، این چنین کسانی به مقصود خود رسیدگانند".
«وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا» (احزاب:۳۶).
"هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند اختیاری از خود در آن ندارند. هر کس هم از دستور خدا و پیامبرش سر پیچی کند، گرفتار گمراهی آشکاری میگردد". «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» (نساء:۶۵).
"اما، نه!... به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و در گیریها خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند".
ایمان، روابط و پیوندهای متفاوتی به وجود میآورد. بین خداوند و مؤمنان رابطهای بر پایهی محبت و دوستی وبین مؤمنان با یکدیگر، پیوندی بر اساس شفقت و دلسوزی ایجاد میکند و با دشمنان خدا و کسانی که با حق میجنگند این پیوند با خشونت و سختگیری توأم میباشد.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (مائده:۵۴).
"ای مؤمنان! هر کس از شما از آیین خود باز گردد خداوند جمعیتی را خواهد آورد که خداوند دوستشان میدارد و آنان هم خدا را دوست میدارند. نسبت به مؤمنان نرم و فروتن بوده و در برابر کافران سخت و نیرومندند. در راه خدا جهاد میکنند و به تلاش میایستند و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای هراسی به خود راه نمیدهند این هم فضل خداست. خداوند آن را به هر کس بخواهد عطا میکند و خداوند دارای فضل فراوان و آگاه است". و این صفات در وجود رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) و یاران و شاگردانش تجلی پیدا کرد.
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآَزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا» (فتح:۲۹).
"محمد فرستادهی خدا است و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سر سخت و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حال رکوع و سجود میبینی. آنان همواره فضل خدای را میجویند و رضای او را میطلبند. نشانهی ایشان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است. این، توصیف آنان در تورات است و اما توصیف ایشان در انجیل چنین است که همانند کشتزار هستند که جوانههای خود را بیرون زده و آنها را نیرو داده و سخت نمرده و بر ساقههای خوش راست ایستاده باشد، به گونهای که برزگران را به شگفت میآورد. تا کافران را به سبب آنان خشمگین کند. خداوند به کسانی از ایشان که ایمان بیاورند و کارهای شایسته بکنند آمرزش و پاداش بزرگی وعده میدهد".
اعمال نیکویی که موجب تزکیه نفس، پاکی قلبها و رونق زندگی گردد، جزئی از ثمرات ایمان به خداست. به همین خاطر در آیات قرآن، ایمان و عمل صالح در کنار هم آمده؛ زیرا ایمان بدون عمل مانند درخت بدون ثمر است و نبودش بهتر از بودن میباشد و عمل بدون ایمان، نفاق و ریاکاری است و این دو از بدترین و پلیدترین آفتهایی است که دچار انسان میشود.
وَالْعَصْرِ (۱) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ (۲) إِلَّا الَّذِینَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (۳) "سوگند به زمان، انسانها همه زیانمندند مگر کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته و بایسته میکنند و همدیگر را به تمسک به حق سفارش و به شکیبای توصیه مینمایند".
ایمان، با توصیفی که از پپیش گذشت، ایمانی است قرآنی که خداوند آن را توصیه فرمود و خواستار آن است که بندگانش، خود را بدان متصف گردانند.
چنین ایمانی اگر تحقق یابد، به نیروی سازنده و کار آمد در زندگی تبدیل میشود و همه چیز را دگرگون مینماید. ضعف را به نیرو، شکست را به پیروزی، ناامیدی را به امیدواری و خیالبافی را به عمل و کوش تغییر میدهد. (انا لننصُرُ رُسُلَنا والذین آمنوا فی الحیاة الدُنیا و یوم یقوم الاشهاد) _(غافر:۵۱)
"ما قطعاً پیغمبران خود و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان به پا میخیزند یاری میدهیم و دستگیری میکنیم". (و کان حقاً علینا نصرُ المؤمنین) _(روم:۴۷).
"همواره یاری مؤمنان بر ما واجب بوده است".
● پیامدهای ایمان
چنانچه انسان از طریق عقل و شناخت قلبی، خدا را بشناسد این شناخت به ثمر مینشیند و آثار مفید و پر برکتی در قلبش به جا میگذارد و او را به سمت نیکی حق، ترقی، تکامل و زیبایی فرا میخواند.
بعضی از پیامدهای ایمان مختصراً به شرح ذیل میباشد:
الف) نفس را از قید و بند و سلطهی دیگران آزاد میکند. به این معنی که ایمان یعنی: اقرار و اعتراف به اینکه تنها خداوند زنده کنندهی مردگان، پایین آورنده یا بالا برنده مقام بندگان و سود و زیان رسانندهی حقیقی میباشد وبس.
(قُلْ لا أَملِکُ لِنفسی نفعاً ولا ضرّاً الا ما شاءَ اللهُ ولو کنتُ اَعلمُ الغیبِ لا ستکثرتُ من الخیر و ما مسَّنیی السوءُ اِنْ اَنا الا نذیرُ و بشیرُ لِقومٍ یؤمِنون)_ (اعراف:۱۸۸).
"بگو من مالک سود و زیانی برای خود نیستم مگر آن مقداری که خدا بخواهد و اگر غیب میدانستم منافع فراوانی نصیب خود میکردم و اصلاً شر و بلا به من نمیرسید. من کسی جز بیم دهنده و مژده دهندهی مؤمنان نمیباشم".
آنچه که مانع حرکت و پیشرفت بشریت شده و او را از ترقی و تکامل باز داشته است تسلیم در برابر استبداد، خواه استبداد سیاسی حاکمان، خواه استبداد روحانیون مذهبی و کلیسایی میباشد. اسلام این نوع اسارت و بندگی را الغا نمود و انسان را از سیطره و تسلط دیکتاتورها و زور گویانی که در طی قرنهای گذشته، بشریت را به بند کشیده بودند، نجات داد.
ب) ایمان، به انسان روحیهی شجاعت، شهامت، فداکاری، شهادت در راه خدا و ناچیز شمردن مرگ، میبخشد.
ایمان به انسان گوشزد میکند که بخشندهی عمر خداست و فداکاری و شجاعت چیزی را از عمر او نمیکاهد و تنبلی و تنپروری هم چیزی به عمرش نمیافزاید. چه بسیار انسانهایی که بر رختخواب نرم مردهاند و چه بسیار افرادی که در میان جنگها و نبردهای سخت و هولناک فرو رفته و جان سالم به در بردهاند.
(ماکان لِنفسٍ اَنْ تموتَ إلاّ باذنِ اللهِ کتاباً مؤَجلاً)_ (آل عمران:۱۴۵).
"و هیچ کس را نسزد که بمیرد مگر به فرمان خداوند وقت آن را دقیقاً در مدت مشخص و محدودی ثبت و ضبط کرده است".
(و طائفة قد اهمتهم انفسهم یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة یقولون هل لنا من الأمر مِنْ شیءٍ قُلْ انَّ الامرَ کُلَّهُ لله. یخفونَ فی أنفُسِهم مالا یبدون لک. یقولون لو کان لنا من الامر شیء ما قُتِلْناهاهُنا. قُلْ لو کنتم فی بیوتِکم لبرز الذین کُتِبَ علیهم القتلُ الی مضاجعهم و لیبتلی الله ما فی صُدرِکم و لیمحص ما فی قلوبکم واللهُ علیمٌ بذاتِ الصدور) _(آل عمران:۱۵۴).
"و گروهی دیگر که تنها در بند خود بودند و در بارهی خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیت داشتند و میگفتند: آیا چیزی از کار (پیروزی و نصرت که به پیامبر ما وعده داده بود نصیب ما میشود؟ بگو: همه کارها در دست خداست. در دل خود چیزهای را پنهان میدارند که برای تو آشکار نمیسازند.
میگویند: اگر کار به دست ما بود در اینجا کشته نمیشدیم. بگو: اگر در خانههای خود هم بودید آنان که کشته شدن در سرنوشتشان بود، به قتلگاه خود میآمدند و تا خداوند آنچه را که در سینهها دارید بیازماید و تا آنچه را که در دلها دارید خالص و سره گرداند و خداوند بدانچه در سینهها است آگاه است".
(اینما تکونوا یدرککُم الموتُ و لو کنتم فی بُروُجٍ مُشَیدةٍ)_ (نساء:۷۸).
"هر کجا باشید مرگ شما را در مییابد، اگر چه در برجهای محکم و استوار جایگزین باشید".
ج) از مقتضیات ایمان، اعتقاد به رزاقیت حق تعالی است.
روزی دهندهای که تحت تأثیر هیچ انسان حریص و ناخشنودی قرار نگرفته و هیچ کس او را از کارش منصرف نمیکند.
(وما مِنْ دابةٍ فی الارض الا علی الله رزقُها و یعلم مستقرها و مستودعها کلُّ فی کتاب مُبین) _(هود:۶).
"هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی آن، بر عهدهی خدا است و محل زیست و دفن او را میداند همه یاینها در کتاب روشنی است".
(وکأین من دابةٍ لا تحملُ رزقها الله یرزُقُها و ایاکم وهو السمیعُ العلیم). (عنکبوت:۶۰)
"چه بسیار جنبندگانی که نمیتوانند روزی خود را بر دارند خدا روزی رسان آنها و شماست و خدا بسی شنوا و آگاه است".
(الله بسیطُ الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر لهُ انّ اللهَ بکل شیءٍ علیم) _(عنکبوت:۶۲).
"خداوند روزی هر کس از بندگانش را بخواهد فراوان و گسترده میکند و یا کم و تنگ میگرداند خدا آگاه از هر چیز است".
اگر این عقیدهی پاکیزه و ایمان خالص، بر نفس چیرگی پیدا کند، انسان از دست رذایل اخلاقی یچون: بخیلی، حسادت، حرص، طمع و شهوت طلبی نجات مییابد و با صفات و فضایلی چون: بخشش، سخاوت، جوانمردی، فداکاری، عفت و پاکدامنی مزین میشود و در نتیجه به انسانی خیر خواه، سودمند و بیزیان تبدیل میگردد.
د) اطمینان قلبی و آرامش روحی محصول ایمان به خداست.
(الذین آمنوا و تطمَئِنُّ قلوبُهم بذکر الله الا بذکر الله تطمَئنُّ القُلُوب)_ (رعد:۲۸)
"آن کسانی که ایمان میآورند و دلهایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا میکند.
هان دلها با یاد خدا آرام میگیرند".
(هو الذی أنزل السیکنة فی قلوب المؤمنین لیزداد وا ایماناً مع ایمانهم) _(فتح:۴).
"خدا است که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است. تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند".
اگر دل و روح، سکون و آرامش پیدا کنند؛ انسان خنکی آسایش را در خود احساس و لذت و شیرینی ایمان و یقین را با جان خود مزمزه میکند. با شجاعت و شهامت تمام در مقابل سختیها و مشکلات طاقت فرسا، مقاومت و ایستادگی مینماید. دست قدرت خدا را بر سر خود میبیند و میداند که خدا قادر است هر نوع مشکل و گره سخت و پیچیدهای را بگشاید. بنابر این بیتابی نکرده و به هیچ وجه یأس و ناامیدی به خود راه نمیدهد.
(الله ولی الذین آمنوا یخرِجُهُمْ من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیاءهُم الطاغوتُ یخْرِجُونهم من النور الی الظلمات اولئکَ اصحابُ النار هم فیها خالدون) _(بقره:۲۵۷).
"خداوند متولی و عهدهدار (امور) کسانی است که ایمان آوردهاند ایشان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میآورد و کسانی که کفر ورزیدهاند طاغوت سر پرست ایشان است. آنان را از نور بیرون آورده به سوی تاریکیها میکشانند. اینان اهل آتشاند و در آنجا جاویدانه میمانند".
هـ) ایمان، نیروی معنویت را در انسان تقویت نموده و از او انسانی ایدهآل و آرمانی میسازد و او را به خداوند که منبع و مصدر خیر، نیکی و کمال مطلق است، پیوند میدهد.
بدین ترتیب انسان خود را از دام شهوات نفسانی و مادیات و لذتهای زودگذر دنیایی میرهاند و سعادت و خوشبختی را در عفت، پاکدامنی، شرف و بر پایی جامعهی سالم و انسانی میداند و خود را متوجه کارهایی میکند که به خیر و صلاح خود، جامعه و مردمانش باشد.
این همان راز اصلی نزدیکی و همراهی عمل صالح و تمام فروعاتش با ایمان است. چون ایمان، منبع و مصدر کار شایسته و جزئیات آن میباشد.
(ان الذین آمنوا و عَمِلُوا الصالحات یهدیهم ربُّهُمْ بِایمانِهم) (یونس:۹).
"بیگمان کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته میکنند، پروردگار شان آنان را به سبب ایمانشان رهنمود مینماید."
(و ان الله لهاد الذین آمنوا الی صراطٍ مُسْتَقیم) _(حج:۵۴).
"قطعاً خداوند مؤمنان را به راه راست رهنمود مینماید."
(من یؤمنْ بالله یهد قلبه) _(تغابن:۱۱).
"هر کس به خدا ایمان داشته باشد خدا دل او را رهنمود و هدایت میکند."
اگر قلب هدایت پذیرد، کدام خیر و نیکی را از دست میدهد؟!
و) خداوند خواستار آن است که مؤمنان در همین دنیا و پیش از رسیدن به سرای آخرت، هر چه زودتر صاحب زندگی پاکیزهای شوند و چنین زندگی ای زمانی تحقق مییابد که خداوند بندهی مؤمنش را تحت سر پرستی، هدایت، توجه و عنایت خاص خود قرار داده و او را بر دشمنانش پیروز نماید و از خطر گمراهیها و تنگناهای زندگی برهاند و علاوه بر اینها با ثروت و سرمایهی مادی برای گذران زندگی راحت و رفاه دنیوی به او کمک نماید.
(مَنْ عَملِ صالحاً من ذکر او انثی وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحینَّهُ حیاةً طیبةً و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعلمون) _ (نحل:۹۷).
"هر کس چه زن چه مرد کار شایستهای انجام دهد و مؤمن باشد بدو زندگی پاکیزه و خوشایندی میبخشیم و پاداش آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد."
(وقیل للذین اتقوا ما ذا أنزل ربکُمْ قالوا خیراً للذین اَحْسَنُوا فی هذه الدنیا حسنة ولدارُ الآخرة خیر و لَنِعم دارُ المُتقین) _ (نحل:۳۰).
"هنگامیکه به رهیز کاران گفته میشود: پروردگارتان چه چیز نازل کرده است؟ میگویند: خیر و خوبی و به نیکوکاران در این جهان نیکی میرسد و سرای آخرت بهتر خواهد بود و جهان پرهیزگاران بهترین جهان میباشد."
(وعد الله الذین آمنوا منکم و عملو الاصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفم امناً)_ (نور:۵۵).
"خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً جایگزین در زمین خواهد کرد همانگونه که پیشینیان را جایگزین قبل از خود کرده است و همچنین آیین ایشان را که برای آنان میپسندد، حتماً پا برجا و بر قررا خواهد ساخت. و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل میسازد."
(انا لننصُرُ رُسُلَنا والذین آمنوا فی الحیاة الدُنیا ویوم یقوم الاشهاد). (غافر:۵۱).
"ما قطعاً پیغمبران خود و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان به پا میخیزند یاری میدهیم و دستگیری میکنیم."
(ولو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ مِنْ السماء والأرض)- (اعراف:۹۶).
"اگر مردان این شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و پرهیز میکردند، برکات آسمان و زمین را بر روی آنان میگشودیم."
(فلولا کانت قریة آمنت فنفعها ایمانها الا قوم یونس لما آمنوا کشفنا عنُم عذاب الخزی فی الحیاة الدنیا و متعْناهُمْ الی حین) (یونس:۹۸).
"هیچ قوم و ملتی ایمان نیاوردند تا ایمانشان برایشان سودمند باشد مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب خوار کننده را در دنیا از آنها دور داشتیم و ایشان را تا مدت زمانی از زندگی برخوردار کردیم."
جهان به این حقایق ایمانی منتهی میشود. نمونهها و شواهد زیادی از اعترافات و ثبت لحظات، مشاهدات و تجربیات بزرگان علم و دانش وجود دارد که آوردن همهی آنها در اینجا موجب اطالهی کلام میشود ولی اینک به یک نمونه که در روزنامهی الجمهوریه، روز شنبه، مؤرخه ۲۹/۱۱/۱۹۶۲، تحت عنوان "دانشمندان برای درمان و معالجه بیماران روانی به دین متوسل میشوند" چاپ و منتشر شده بود، اکتفا میکنیم بر کسانی که کاملاً به دین خود چنگ زده و ایمانشان در سختترین و پیچیدهترین لحظات متزلزل نمیگردد، تسلط و تهنیت باد. منظورم آن لحظاتی است که صاحبان نظریات وارداتی و از پیش تعیین شده به خصوص طرفداران تئوری تکامل داروین که سخنانشان را بدون احتیاط تبلیغ میکردند و اظهار میداشتند که بدعت و افیون جامعه است و زعم (ژولیان هاکسلی) پدر بزرگ نویسنده و فیلسوف بزرگ انگلیسی "الدوس هاکسلی" که میپنداشت انسان در این جهان تنها و بیکس میباشد. امروزه پزشکان و متخصصان بیماریهای روانی و اختلالات عقلانی برای درمان بیمارشان وسیلهای را نمییابند که از دین و ایمان به خدا، امید به رحمت و لطف الهی و پناه بردن به نیروی شگرف و عظیم پروردگار، هنگامیکه انسان از تمامی راههای ممکن قطع امید میکند، مؤثرتر و کارسازتر باشد.
این مسأله در بیمارستانی در ایالت نیویورک آمریکا که بیماران روانی و عصبی را در مان میکند به تجربه رسید. علم پزشکی فعالیت خود را در بارهی دین به عنوان داروی مسکن و آرام بخش اعصاب و وسیلهی تازهای برای علاج صدمات و اختلالات روحی و روانی، آغاز کرده است و نتیجهای که از آن گرفته، بسیار جالب و شگفت انگیز است. بیماران صعب العلاج و کسانی که بهبودی آنها غیر ممکن به نظر میرسید، از این طریق بهبودی پیدا کردند و از دست بیماری جنون رها شده و دوباره عقل خود را به دست آوردند. افراد بیاراده و دیوانهای که پلیدترین جنایت را انجام داده بودند، با این روش مداوا شدند و به افرادی با هوش، عاقل و صاحب اختیار تبدیل شده و اشک ندامت میریختند. و تمام اینها در سایه امیدواری به لطف، رحمت و بخشش پروردگار متعال صورت گرفته است.
دانشمندان تسلیم شدند و دست دعا به سوی آسمان دراز کرده، به ضعف و ناتوانی خود اعتراف نمودند و به تمام دنیا اعلام کردند که علم، انسان را نه به سوی الحاد و بیدینی؛ بلکه به سوی ایمان به خدا فرا میخواند و طبیعتاً تو هر چه بیشتر به مطالعه و آگاهی از اینها نیازمندی و اگر قطار علم از دستت رود، در گاه مساجد و عبادتگاههای خداوند، برای آرامش دادن روح و درون، پیش رویت باز است.