فارسی
شنبه 07 مهر 1403 - السبت 23 ربيع الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

كَرم بزرگان در برابر دروغ گويان‏


اين داستان را مرحوم آيت الله العظمى گلپايگانى براى من تعريف كردند،

مى فرمودند: كسى به مرحوم آيت الله العظمى بروجردى در اواخر عمرشان مراجعه كرد. آن وقتى كه ديگر در مرز هشتاد و هشت سالگى بودند و معمولًا ديگر حافظه اش نمى كشد و فراموشى بر او حاكم است.

به مرحوم آيت الله العظمى بروجردى گفت: همسرم در بيمارستان در حال زاييدن است و من پولى ندارم، شما در جاى پيغمبر صلى الله عليه وآله نشسته ايد، به من كمك كنيد. آقاى بروجردى بدون اين كه بشمارند، با آن دست كريمانه و مباركشان، يك مشت پول كه پول زيادى بود به او دادند و فرمودند: زودتر برو كه همسرت به مشكل برنخورد.

آقاى گلپايگانى مى فرمودند: آن وقت من طلبه جوانى بودم، ديدم كه همان شخص سه ماه ديگر آمد، گفت: آقاى بروجردى! همسرم دارد مى ميرد، در حال زايمان است و پول ندارم، كمكى بكنيد. آقاى بروجردى دست كردند و پول برداشتند و به او دادند، فرمودند: با عجله برو، به داد همسرت برس.

دو ماه بعد آمد و گفت: آقا! همسرم در بيمارستان است و دارد مى ميرد. آقاى بروجردى باز يك مشت پول به او دادند، آمد برود، او را صدا كردند و فرمودند:

قدر اين زن را بدان كه هر چند ماهى سه بچه مى زايد، خيلى زن بزرگوارى است.

گاهى افراد كريم هستند، مى دانند كه طرف دارد دروغ مى گويد، اما اخلاق خدا را دارند؛ خدا مى داند كه بنده اش دروغ مى گويد و فتنه گر است، ولى نان و آبش را مى دهد و به روى او نيز نمى آورد.

زن از روى اجبار براى آخرين بار مراجعه كرد و اعلام آمادگى كرد و گفت: عيبى ندارد. بچه هاى من دارند مى ميرند. من مجبور به گناه شده ام، ولى مرا جايى ببر كه كسى من و تو را نبيند.

گفت: من خانه اى جدا دارم، كليدش را خودم دارم و زن و فرزندانم خبر ندارند.

قرار شد ساعت خاصى به آنجا بيايند. زن آمد. وقتى مرد اعلام آمادگى كرد، زن بلند بلند گريه كرد. مرد گفت: چرا گريه مى كنى؟ گفت: من با تو شرط كردم كه بيننده محترمى نباشد كه ما را در زنا ببيند، اينجا كه پنج نفر بيننده دارند ما را مى بينند؛ خدا و دو فرشته مأمور پرونده من و دو فرشته مأمور پرونده تو. اين ها را بيرون كن تا خلوت شود.

عالم جاى خلوتى ندارد. تاجر آهن بلند بلند گريه كرد، گفت: اى زن! امروز من بيدار شدم. اشتباه كردم. به درب مغازه ام بيا كه من نصف ثروتم را به نام تو و بچه هاى يتيمت كنم.

«الحَياءُ زِيْنَهٌ»

شرم و حيا داشتن، زيبايى است و اگر بى حيايى بر مرد و زن حاكم شود، به تدريج شكل باطن آنها بدتر از حيوان مى شود. اميرالمؤمنين عليه السلام درباره اين افراد مى فرمايند:

«فَالصُّورَهُ، صُوْرَهُ انْسانٍ وَ القَلْبُ قَلْبُ حِيوانٍ»

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حقايقى كه قرآن از آن‏ها سخن مى‏گويد
دعوت به آشتى دادن با خدا
پاسخ‌گو بودنِ دین اسلام
شکیبایی در برابر مشکلات - جلسه دهم - (متن کامل + ...
سفارش امام رحمه الله به تقوا
باغبان عالم هستى و انسان
حال مؤمن صبور بعد از مرگ‏
زمينه عمل به قرآن
كندن گور با دندان خود
پرهيز از قالب‏ نگرى

بیشترین بازدید این مجموعه

عقل کلید گنج سعادت - جلسه هشتم - عقل و جهل دوست و ...
كَرم بزرگان در برابر دروغ گويان‏
افضل اعمال، اجتناب از محارم
نمونه‏اى از معلم تربيت شده در اسلام‏
شیطان و اهل تقوا - جلسه بيست و نهم – (متن کامل + ...
جستجوى همگانى به دنبال خالق
ابديت در بهشت و دوزخ
علاج درد باطن و بت‌پرستي
توجه انسان‏ها بعد از مرگ
بهشت پروردگار در پرتو انتخاب درست

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^