فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حيا در نماز باطنی

منشأ اين حقيقت در قلب نيز معرفت است، معرفت به اينكه ذره اى ناچيز با يك جهان تقصير در برابر عظمتى بى نهايت در بى نهايت ايستاده است: ذره اى كه وجودش عين عجز و عبادتش مساوى با عدم است، ذره اى كه علم حضرت حق از هر طرف او را احاطه كرده و بر درون و برونش به تمام معنى آگاه است.

مرحوم ملكى مى گويد:

منشأ شرمسارى و حيا معرفت به عظمت پروردگار و نعمت هاى او و حقى كه او بر گردن بندگان دارد و از طرف ديگر تقصير بندگان نسبت به او و توجه به آفات عمل و عيوب نفس و حضور پروردگار است؛ زيرا توجه به اين امور خواه ناخواه در حيا و شرمسارى اثر مى گذارد و چطور مى شود كه كسى توجه به اين امور داشته باشد و خود را در محضر سلطانى بزرگ كه نهايت احسان و انعام را در تمام مدت عمر به او مبذول داشته و در عين حالى كه به تقصير و سوء باطن او آگاه است، با بزرگوارى روى به او نموده و با بردبارى در مقابل آن همه خطا، باز او را به توبه و بازگشت به سوى خود فرا مى خواند!!

مولايى كه با اين همه جنايت عبد و با اين همه خطاى بنده و با اين بار سنگين گناهان گناه كار به قبول توبه اش وعده مى دهد و او نفس خود را كه به گناه عادت داده، از قيام به پاسخ دعوت او كسل و سست مى بيند.

چگونه مى شود كه بعد از اين همه لطف و مرحمت از طرف حضرت حق و اين همه گناه و خطا و روى گرداندن از طرف بنده، باز شرمسارى و حيا براى انسان، آن هم به وقت قرار گرفتن در محضر حضرتش به وسيله نماز در قلب پديد نشود؟

كمال و حيا و شرمسارى به اين است كه خود را محضر حضرت ذوالجلال جز عدم و فنا نبينى، حتى ضمائرى كه در جملات نماز در ارتباط با توست به هيچ وجه در نظر نياورى و حقيقت زهد را كه اعلا مرتبه آن است به وقت نماز در تمام هستى و هويتت تجلى دهى.

در «تفسير ميبدى» آمده

از عارفى پرسيدند كه زهد چيست؟ گفت: تنعم دنيا بگذاشتن زهد نفس است و نعيم آخرت رهاكردن زهد دل و ترك خويشتن گفتن زهد جان.

عارفان فرموده اند:

سعادت عبد در سه چيز است:

1- اشتغال زبان به ذكر حق.

2- استغراق دل به مهر حق.

3- پر بودن سرّ از نظر حق.

ذكر صورت يعنى ذكر به زبان بايد در باطن تجلى كند، دل با كسب معرفت از مهر حق پر شود، نظر خدا با طهارت باطن جلب شود و اين همه را بايد قبل از نماز و با نماز تحصيل كرد.

اين خسته حال و شكسته بال از حيا و شرمسارى به محضر آن جناب گفته ام:

اى نور اميد قلب سالك

 

بنماى رهايم از مهالك

از چاه طبيعتم برون آر

 

بار گنهم زدوش بردار

از رحمت خود دلم صفا ده

 

دردم به عنايتت شفا ده

از لطف و كرم بشوى جانم

 

در روز جزا بده امانم

من جز غم عشق تو نجويم

 

من لوح دلم به اشك شويم

     

جز ذكر تو بر زبان نگويم

 

من لطف تو را به اشك شويم

رحمى كه تو را فقير گويم

 

لطفى كه به جز رهت نپويم

من بى دل و بى نوا و خسته

 

پشتم زغم گنه شكسته

تنها و غريب و خوار و زارم

 

از بهر تو من عمل ندارم

بنماى زغفلتم تو بيدار

 

از شر و گنه مرا نگهدار

من قدرت و طاقتى ندارم

 

بر غير تو حاجتى ندارم

توفيق رفيق راه من كن

 

لطفى به من و به آه من كن

بگشاى گره زمشكل من

 

بزداى سياهى از دل من

مسكين به ثناى توست الكن

 

اى نور دلم خداى ذوالمن

     

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نیایش در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان
آداب خروج از منزل
شرح دعاي كميل
تفسیر حکیم (جلد9)
استاد حسین انصاریان در یزد: اگر حق مردم را ادا ...
اسراف
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
فرار انسان از چهره واقعى خود
حدّ لباس زن در اسلام
نسخه جالینوس حکیم

بیشترین بازدید این مجموعه

از شبنم عشق خاک آدم گل شد
انتشار مجموعه یکصد جلدی سیری در معارف اسلامی
فرار انسان از چهره واقعى خود
بیانیه حضرت استاد حسین انصاریان به مناسبت شهادت ...
طلب علم
متن سخنرانی حضرت استاد انصاریان در همایش نقش ...
عارفانه: مجموعه داستانهاي عرفان اسلامي اثراستاد ...
فراغ خاطر در قرائت قرآن‏
نمایشگاه جنبی آثار استاد انصاریان در جشن بهار ...
استاد حسین انصاریان در یزد: اگر حق مردم را ادا ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^