قبل از كه اين خشك شويى هاى مدرن به وجود بيايد، گروهى بودند كه از آن گروه به عنوان «غسّال» ياد مى كردند. غسّال به معناى شخص رخت شوى، كه به فارسى «گازر» مى گفتند.
غسّال ها از خانه هاى متمكن و ثروتمند، اشياى قابل شستن و سنگين مانند تشك، لحاف، پرده و... را جمع مى كردند و كنار رودها و رودخانه ها مى بردند و دو چيز را هم با خودشان مى بردند. يك جنس شان صابون بود و يك جنس هم «مِغسل» بود؛ چوب تراشيده شده اى كه يك تكه بود. سر اين چوب يك مقدار پهن بود و لباس ها را مدتى در آب مى گذاشتند، بعد به اندازه اى صابون به خورد لباس ها مى دادند كه تمام آلودگى ها و چرك ها را بتواند برطرف كند. بعد لباس صابونى شده را روى يك تخته سنگ مى گذاشتند و با مِغسل روى آن لباس مى كوبيدند. براى اين كه صابون و آب با كوبيدن كاملًا به خورد لباس برود و جايى را نگذارد كه آلوده بماند. بعد هم آب مى كشيدند و پهن مى كردند. لباس شسته و شفاف را بعد از خشك شدن به صاحبانش برمى گرداندند و آنها هم خيلى شاد مى شدند.
آيا اگر غسّال لباس را كنار رودخانه نمى برد، صابون و مغسل به كار نمى گرفت، آب هم نمى كشيد، فقط با لفظ شستن، حتى ده بار هم تكرار مى كرد، لباس شسته مى شد؟
آيات و روايات باب توبه مى گويند كه: اگر بخواهى توبه كنى، كار غسّال را بايد انجام بدهى. با
«استغفر اللّه ربى و اتوب اليه»
با گفتن الفاظ توبه، آلودگى ها از دل برطرف نمى شود و خدا توبه را قبول نخواهد كرد. همان طور كه لباس دهندگان، از غسال لباسى را قبول مى كردند كه در عمل شسته باشد. با لفظ «استغفر اللّه» يا «العفو» تنها، توبه تحقق پيدا نمى كند.
منبع : پایگاه عرفان