فارسی
شنبه 29 ارديبهشت 1403 - السبت 9 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

توبه آغوش رحمت - بحث ششم - قسمت سوم (متن کامل +عناوین)

 

 

احسان به پدر و مادر

كتاب خدا در آيات متعددى پس از امر به عبادت حق، تمام مرد و زن را به احسان به پدر و مادر فرمان مى دهد، فرمانى كه از آن بوى وجوب شرعى و اخلاقى استشمام مى شود، فرمانى كه اطاعت از آن فرمان، عين عبادت و بندگى خدا و سرپيچى از آن، معصيت و گناه و موجب عقاب و عذاب در روز قيامت است.

«وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً...» «1».

خدا را عبادت كنيد، و به او ذره اى شرك نياوريد، و به پدر و مادر احسان نماييد...

احسان به پدر و مادر به تلافى عنايت و لطف و احسانى است كه آن دو نفر به فرزند خود داشته اند، و از ابتداى ولادت فرزند تا به ثمر رسيدن او از احسان خود نسبت به وى دريغ نداشتند.

همه جا فرزند خود را بر خود مقدم نمودند، نسبت به او ايثار و از خود گذشتگى كردند، در طوفان حوادث، و شرايط سخت او را حفظ نمودند، و شيرين تر از جان خود آغوش خود را براى او باز كردند، براى راحت او شبها را بيدار ماندند، و تلخى زحمات سنگين را به خاطر او با حالتى شيرين تحمل نمودند، رنج ها و سختى ها در راه تربيت و رشد او چشيدند، و از شيره ى جان خود فرزندشان را تغذيه كردند، اضطراب و دلهره ى فراوان بر دوش دل حمل كردند تا فرزند به جايى كه بايد برسد رسيد، اين فرزند است كه بايد با احسان خود گوشه اى از احسان عظيم آنان را تلافى كند.

«وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً* وَ اخْفِضْ

______________________________
(1)- نساء (4): 36.

لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً» «1».

و خداى تو فرمان داده كه كسى را جز او عبادت نكنيد، و نسبت به پدر و مادر احسان نماييد، اگر يكى از آن دو نفر يا هر دو پير و سالخورده شده اند هرگز كلمه ى «اف» را كه باعث رنجش آنها مى شود به آنان مگو، كمترين آزارى نسبت به آنان روا مدار، با هر دو با سخن كريمانه صحبت كن، نهايت تواضع را همراه با رحمت و مهربانى به آنان داشته باش و بگو: پروردگارا! به هر دو رحمت آر، چنانكه مرا در كودكى پروراندند.

از حضرت صادق عليه السلام سؤال شد احسانى كه به پدر و مادر سفارش شده چيست؟ فرمودند: با آنان به نيكى و خوبى معاشرت كردن، و اينكه وادارشان نكنى از تو چيزى بخواهند گرچه بى نياز باشند، بلكه نياز آنان را برآورده كن بدون اينكه آنان نيازشان را به زبان بياورند، مگر نه اين است كه خداوند در قرآن فرموده:

«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «2».

هرگز به مقام نيكى نخواهيد رسيد تا اينكه از آنچه محبوب شماست در راه خدا انفاق كنيد.

به آنان اف مگو و آنان را از خود طرد مكن، و مأيوسشان منما، اگر تو را در رنج و سختى انداختند تحمل كن و كلمه اى كه باعث ناراحتى آنان گردد بر زبان مياور، اگر به روى تو دست بلند كردند و بر تو ضربه اى وارد نمودند، صبر پيشه كن و آنان را از خود مران، در چنين موقعيتى به آنان بگو: خداوند از شما درگذرد

______________________________
(1)- اسراء (17): 23- 24.

(2)- آل عمران (3): 92.

و شما را مورد مغفرت خود قرار دهد، كه منظور از قول كريم همين است، با ديده ى محبت و لطف به آنان نظر كن، جز به رحمت و رقت به چهره ى آنان منگر و صدايت را از صداى آنان بلندتر مكن، و دست بالاى دست آنان مبر، و از آنان در رفت و آمد پيشى مگير «1».

امام صادق عليه السلام در دنباله ى توضيح احسان مى فرمايند: اگر نزد خداوند كلمه اى كمتر از اف بود، هر آينه فرزندان را از گفتن آن كلمه منع مى كرد، و فرزندان بدانند كه كمترين مرحله ى عاق شدن، استعمال لغت اف عليه پدر و مادر است «2». در كتاب شريف كافى روايت شده: از مراحل عاق اين است كه فرزند به صورت حاد و تند به پدر و مادر بنگرد «3»!

مردى از رسول خدا سؤال كرد: حق پدر بر فرزند چيست؟ حضرت فرمودند:

لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ، وَلَا يَمْشى بَيْنَ يَدَيْهِ، وَلَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ، وَلَا يَسْتَسِبُّ لَهُ «4».

پدر را با نامش نخواند، جلوتر از او راه نرود، پيش او ننشيند و با زشتكارى و اعمال ناروا پدر بى گناهش را در معرض ناسزا و فحش مردم قرار ندهد.

در روايت آمده: رسول خدا سه بار فرمودند: خوار و ذليل شد، عرضه داشتند: يا رسول اللّه! منظورتان كيست؟ فرمودند: كسى كه پدر و مادر پير و سالخورده اى دارد و با ترك احسان و خدمت به آنان وارد بهشت نشد «5».

حذيفه به رسول خدا عرض كرد: پدرم در اين ميدان نبرد در جبهه ى مشركين

______________________________
(1)- كافى: 2/ 157، باب البر بالوالدين، حديث 1؛ بحار الأنوار: 71/ 39، باب 2، حديث 3.

(2)- عن حديد بن حكيم عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال أدنى العقوق أف ولو علم اللَّه عزّ وجل شيئا أهون منه لنهى عنه.

كافى: 2/ 348، باب العقوق، حديث 1؛ بحار الأنوار: 71/ 59، باب 2، حديث 22.

(3)- كافى: 2/ 349، باب العقوق، حديث 7.

(4)- كافى: 2/ 158، باب البر بالوالدين، حديث 5؛ بحار الأنوار: 71/ 45، باب 2، حديث 6.

(5)- تفسير صافى: 3/ 185، ذيل آيه ى 24 سوره ى اسراء.

است، اجازه مى دهيد به او حمله كنم و وى را به قتل برسانم؟ فرمودند: نه، او را رها كن تا ديگرى با او درگير شود «1».

در تفسير امام حسن عسكرى از قول رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده:

أَفْضَلُ والِدَيْكُمْ وَاحَقُّهُما بِشُكْرِكُمْ مُحَمَّدٌ صلى الله عليه و آله و سلم وَعَلِىٌّ عليه السلام «2».

برترين پدر شما، و سزاوارترينشان به سپاس و شكر شما، محمد صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام است.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم مى فرمودند:

انَا وَعَلىٌّ ابَوَا هذِهِ الْامَّةِ، وَلَحَقُّنا عَلَيْهِمْ اعْظَمُ مِنْ حَقِّ ابَوَىْ وِلَادَتِهِمْ، فَانّا نُنْقِذُهُمْ انْ اطاعونا مِنَ النّارِ الى دارِ الْقَرارِ، وَنُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبودِيَّةِ بِخِيارِ الْاحْرارِ «3».

من و على دو پدر اين امت هستيم، و هر آينه حق ما بزرگتر از حق پدرى است كه انسان از او به دنيا آمده، ما اين امت را از آتش نجات مى دهيم اگر ما را اطاعت كنند، و به بهشت مى رسانيم اگر از ما فرمان ببرند، در برنامه ى عبادت خدا اين امت را به آزادگان برگزيده ملحق مى نماييم.

 

احسان به اقوام

منظور از اقوام، بستگان حسبى و نسبى از جانب پدر و مادر است.

عموها، دايى ها، عمه ها، خاله ها، فرزندان و دامادها و عروس ها و نواده هاى آنان جزء اقوامند.

______________________________
(1)- تفسير صافى: 3/ 186، ذيل آيه ى 24 سوره ى اسراء.

(2)- تفسير امام عسكرى: 330، حديث 189، ذيل آيه ى 24 سوره ى اسراء؛ بحار الأنوار: 23/ 259، باب 15، حديث 8.

(3)- تفسير صافى: 1/ 150، ذيل آيه ى 83 سوره ى بقره؛ تفسير امام حسن عسكرى: 330، حديث 190؛ بحار الأنوار: 23/ 259، باب 15، حديث 8.

برادران و خواهران، برادر زادگان و خواهر زادگان، عروسها و دامادها و هر آن كه وابستگى سببى و نسبى به آنان دارد از اقوام به حساب مى آيند.

احسان و صله به آنان عبارت از زيارت آنان و حل مشكلشان و رفع نيازمنديهايشان، و برآوردن حاجاتشان مى باشد.

احسان به اقوام و صله ى رحم، خواسته ى خدا و دستور و فرمان حضرت حق و فريضه اى اخلاقى و شرعى است كه اجرايش موجب ثواب عظيم، و تركش باعث عذاب اليم است.

قرآن مجيد شكستن پيمان، قطع رحم و فساد در زمين را نشانه ى خسران، و آلودگان به اين امور را از زيانكاران مى داند:

«الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» «1».

قطع ارتباط با اقوام گرچه انسان را آزار داده باشند شرعى نيست.

رفت و آمد با اقوام برنامه اى الهى و امرى پسنديده، و شعاعى از اخلاق حسنه است.

اگر بعضى از اقوام انسان خارج از مدار دين باشند و مخالف حق و حقيقت، چنانچه اميد به هدايت آنان هست، بايد براى نجات آنان اقدام نمود، و جهت امر به معروف و نهى از منكر با آنان رفت و آمد كرد.

در باب صله ى رحم روايات بسيار مهمى از رسول خدا و امامان معصوم رسيده كه توجه به آن دستورات حكيمانه بر هر مؤمنى لازم و واجب است.

روايات بسيار مهمى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در زمينه ى صله ى رحم وارد شده كه فوق العاده قابل توجه است:

______________________________
(1)- بقره (2): 27.

إنَّ اعْجَلَ الْخَيْرِ ثَواباً صِلَةُ الرَّحِمِ «1».

همانا شتابان ترين خير به جانب ثواب، صله ى رحم است.

صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ، وَتَقى ميتَةَ السُّوءِ «2».

صله ى رحم حساب انسان را در قيامت آسان مى كند، و از مرگ بد آدمى را حفظ مى نمايد.

صِلُوا ارْحَامَكُمْ فِى الدُّنْيا وَلَوْ بِسَلامٍ «3».

صله با ارحام را در دنيا رعايت كنيد گرچه به يك سلام باشد.

صِلْ مَنْ قَطَعَكَ، وَاحْسِنْ الى مَنْ اساءَ الَيْكَ، وَقُلِ الْحَقَّ وَلَوْ عَلى نَفْسِكَ «4».

با خويشاوندى كه با تو بريده صله ى رحم كن، و به كسى كه با تو بدى نموده خوبى نما، و حق بگو گرچه به زيان خودت باشد.

انَّ الرَّجُلَ لَيَصِلُ رَحِمَهُ وَقَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنينَ فَيُصَيِّرُهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ثَلاثينَ سَنَةً، وَيَقْطَعُها وَقَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُونَ سَنَةً فَيُصَيِّرُهَا اللَّهُ ثَلاثَ سِنينَ «5» ثُمَّ تَلا: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» «6».

همانا مرد صله ى رحم مى كند در حالى كه از عمرش سه سال بيشتر باقى نمانده، خداوند آن را به سى سال برمى گرداند، و قطع رحم مى كند در حالى كه از عمرش سى سال باقى است خداوند آن را به سه سال تبديل مى كند، سپس اين

______________________________
(1)- كافى: 2/ 152، باب صلة الرحم، حديث 15؛ بحار الأنوار: 71/ 121، باب 3، حديث 83.

(2)- امالى طوسى: 480، المجلس السابع عشر، حديث 1049؛ بحار الأنوار: 71/ 94، باب 3، حديث 21.

(3)- نوادر راوندى: 6؛ بحار الأنوار: 71/ 104، باب 3، حديث 62.

(4)- كنز الفوائد: 2/ 31، فصل من عيون الحكم؛ بحار الأنوار: 74/ 173، باب 7، حديث 7.

(5)- امالى طوسى: 480، المجلس السابع عشر، حديث 1049؛ بحار الأنوار: 71/ 93، باب 3، حديث 21.

(6)- رعد (13): 39.

آيه را خواند: خداوند هرچه را بخواهد محو مى كند و ثابت مى نمايد، و ام الكتاب نزد اوست.

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند:

وَأَكْرِمْ عَشِيرَتَكَ فَانَّهُمْ جَناحُكَ الَّذِى بِهِ تَطِيرُ، وَاصْلُكَ الَّذِى الَيْهِ تَصيرُ، وَيَدُكَ الَّذِى بِها تَصولُ «1».

خويشانت را اكرام كن، آنان بال و پر تو هستند كه به وسيله ى آنها پرواز مى كنى، و ريشه ى تو مى باشند كه به آنان باز مى گردى، و قدرت تو هستند كه با آنها به دشمنان يورش مى برى.

امام هادى عليه السلام فرمودند: موسى به حضرت حق عرضه داشت:

فَما جَزاءُ مَنْ وَصَلَ رَحِمَهُ قَالَ: يا مُوسى ! انْسِى ءُ لَهُ اجَلَهُ، وَاهَوِّنُ عَلَيْهِ سَكَراتِ الْمَوْتِ «2».

خداوندا! جزاى كسى كه صله ى رحم مى كند چيست؟ پاسخ آمد: مرگش را به تأخير مى اندازم، و سكرات مرگ را بر او آسان مى كنم.

 

احسان به يتيم

كتاب خدا قرآن مجيد در نزديك به هيجده مورد، به محبت به يتيم و حفظ اموال او و تربيت و رشدش سفارش مى كند.

«... وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ

______________________________
(1)- نهج البلاغه: 642، نامه ى 31، فى الرأى فى المرأة؛ بحار الأنوار: 71/ 105، باب 3، حديث 67.

(2)- امالى صدوق: 207، المجلس السابع و الثلاثون، حديث 8؛ بحار الأنوار: 66/ 383، باب 38، حديث 46.

حَكِيمٌ» «1».

و از ايتام از تو مى پرسند، بگو: صلاح انديشى براى آنان بهتر است، و اگر با آنان معاشرت كنيد بجاست چون برادران دينى شمايند، خداوند مفسد را از مصلح مى داند، اگر در امر يتيمان مى خواست به شما سخت مى گرفت، خداوند توانا و حكيم است.

«وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً» «2».

اموال ايتام را پس از رسيدنشان به حد رشد و بلوغ به آنان بدهيد، نامرغوب اموال خود را به مرغوب آنها تبديل ننماييد، اموال آنان را به ضميمه ى اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.

«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً» «3».

آنان كه اموال ايتام را به ستم مى خورند، همانا در شكم خود آتش مى خورند و به زودى عذاب جهنم را خواهند چشيد.

«... وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً» «4».

درباره ى يتيمان قيام به عدالت كنيد، آنچه را از خوبى انجام مى دهيد همانا خداوند به آن آگاه است.

______________________________
(1)- بقره (2): 220.

(2)- نساء (4): 2.

(3)- نساء (4): 10.

(4)- نساء (4): 127.

«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ...» «1».

و به مال يتيم جز به آن صورتى كه نيكوتر است نزديك نشويد تا يتيم به حد رشدش برسد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:

مَنْ قَبَضَ يَتيماً مِنْ بَيْنِ الْمُسْلِمينَ الى طَعامِهِ وَشَرابِهِ، ادْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ الْبَتَّةَ الا انْ يَعْمَلَ ذَنْباً لَايَغْفَرُ «2».

كسى كه جهت خوراندن و نوشاندن، يتيمى را از ميان مسلمانان برگيرد، به طور يقين خداوند او را وارد بهشت مى كند مگر اينكه گناه غير قابل بخششى مرتكب شود.

و نيز آن حضرت فرمودند:

انَّ فِى الْجَنَّةِ داراً يُقالُ لَها دارُ الْفَرَحِ، لَايَدْخُلُها الَّا مَنْ فَرَّحَ يَتامَى المُؤمِنينَ «3».

همانا در بهشت خانه اى است كه به آن خانه ى خوشحالى گفته مى شود، آن را وارد نمى شود مگر كسى كه ايتام مردم مؤمن را خوشحال نموده.

اتَى النَّبِىَ رَجُلٌ يَشْكُو قَسْوَةَ قَلْبِهِ، قالَ: اتُحِبُّ انْ يَلينَ قَلْبُكَ وَتُدْرِكَ حاجَتَكَ؟

ارْحَمِ الْيَتيمَ، وَامْسَحْ رَأْسَهُ، وَاطْعِمْهُ مِنْ طَعامِكَ، يَلِنْ قَلْبُكَ، وَتُدْرِكَ حاجَتَكَ «4».

مردى به محضر پيامبر شرفياب شد و از سنگدلى شكايت كرد، حضرت فرمودند: علاقه دارى دلت نرم شود و به حاجت خود برسى؟ به يتيم مهربانى كن، دست محبت بر سر او بكش، از غذاى خود به او بخوران، دلت نرم مى شود

______________________________
(1)- انعام (6): 152.

(2)- الترغيب: 3/ 347.

(3)- كنز العمال: 6008؛ تفسير معين: 12.

(4)- الترغيب: 3/ 349.

و دست يابى به حاجتت برايت ميسر مى گردد.

حضرت على عليه السلام فرمودند:

ما مِنْ مُؤمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ يَضَعُ يَدَهُ عَلى رَأْسِ يَتيمٍ تَرَحُّماً لَهُ الّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ يَدُهُ عَلَيْهَا حَسَنَةً «1».

هيچ مرد و زن مؤمنى از روى مهربانى دست نوازش بر سر يتيم نكشد جز آنكه به هر مويى كه دستش از روى آن عبور مى كند خداوند برايش حسنه اى مى نويسد.

 

احسان به مساكين

مسكين يعنى انسانى كه زمين گير شده، و به ضرر و تهيدستى گرفتار گشته، و راه درآمدى براى او نيست.

بر مؤمن، وظيفه ى الهى و مسئوليت و تكليف است كه از مال خود به او كمك كند، و با حفظ آبروى او در رفع مشكلاتش بكوشد و به نيازهاى او رسيدگى نمايد.

قرآن مجيد رعايت حال مساكين را واجب مى داند، و رسيدگى به امور آنان را جزيى از عبادت حق به حساب مى آورد، چرا كه خداوند علاقه دارد مردم به مساكين توجه ويژه داشته باشند، و زمينه ى رفاه حال و راحتى معيشت را براى آنان فراهم نمايند.

بى توجهى به مساكين امرى فوق العاده ناپسند، و بدون ترديد بر اساس آيات قرآن مجيد موجب عذاب سخت در روز قيامت است.

______________________________
(1)- ثواب الاعمال: 199، ثواب من مسح يده على رأس يتيم؛ بحار الأنوار: 72/ 4، باب 31، حديث 9.

«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً» «1».

اى رسول من! حقوق مالى خويشاوندان و از كار افتاده و در راه مانده را ادا كن، و از اسراف بپرهيز.

«... وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ...» «2».

مردم نيكوكار مال خود را در عين علاقه به آن به خويشاوندان، و ايتام و از كار افتادگان، و در راه مانده، و به درخواست كنندگان مستحق و در طريق آزاد شدن بردگان مى پردازند.

«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» «3».

همانا صدقات مخصوص به هشت طايفه است: فقرا، مساكين، متصديان امور صدقات، متمايل كردن غير مسلمانان به اسلام، آزادى بردگان، ورشكستگان، راه خدا، در راه مانده. مصرف صدقات در اين هشت مورد فريضه اى است از جانب خدا، و خداوند آگاه و حكيم است.

منع مسكين از مال، و عدم توجه به وضع او نه تنها عامل عذاب در آخرت است بلكه آثار سويى در زندگى دنيايى انسان هم خواهد گذاشت.

خداوند در سوره ى «ن والقلم» از آيه ى 17 تا 33 داستان برادرانى را نقل مى كند كه باغ آبادى را از پدر خود به ارث بردند ولى بر خلاف روش پدر كه

______________________________
(1)- اسراء (17): 26.

(2)- بقره (2): 177.

(3)- توبه (9): 60.

مردى سخى و دلسوز به حال بيچارگان بود، همان موقعى كه باغ را به ارث بردند در جلسه اى بنا گذاشتند كه از فرداى آن شب به احدى از مساكين كمك نكنند، و درب باغ را ببندند و مستحقى را راه ندهند، ولى همان شب به خاطر اين نيت شيطانى و فكر ابليسى و نقشه ى شوم، صاعقه اى به دستور خداوند آن باغ را با تمام درختان پرثمرش از ريشه و بن سوزاند، و جز مشتى خاكستر سياه از آن منطقه ى آباد و سرسبز چيزى باقى نگذاشت.

آنان وقتى صبح زود در باغ را گشودند و آن وضع ناهنجار را ديدند، يكديگر را سرزنش كردند و فرياد برآوردند: واى بر ما كه ما اهل طغيان و تجاوز از حدود الهى و مقررات پروردگاريم!

قرآن مجيد بروز مشكلات، و ظهور فقر و تنگدستى را محصول عواملى از جمله كمك نكردن به مسكين مى داند:

«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ* كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ* وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ* وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا* وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» «1».

و اما وقتى كه انسان را به عرصه ى آزمايش دچار كند، و روزى او را تنگ نمايد و وى را به فقر و تهيدستى مبتلا كند، مى گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون ساخت. نه چنين نيست، شما يتيم را اكرام نمى كنيد، و طعام دادن به مسكين را تشويق نمى نماييد، و ارث را به تمامى مى خوريد، و به شدت مال را دوست داريد! (به طورى كه در قلب شما جز محبت مال وجود ندارد، اين امور است كه به صورت فقر و تنگدستى، و ندارى و خوارى در زندگى شما ظهور و بروز كرده است!)

______________________________
(1)- فجر (89): 16- 20.

قرآن مجيد در سوره ى مباركه ى الحاقه عذابهاى بسيار سختى را براى گروهى از مردم مطرح مى كند، و دو عامل را باعث آن عذابها مى داند:

1- عدم ايمان به خداوند 2- رغبت نداشتن به اطعام مسكين.

ترجمه ى آن آيات چنين است:

و اما كسى كه پرونده ى عملش را به دست چپش دهند، فرياد برمى دارد: اى كاش نامه ى مرا به من نمى دادند، و از حسابم باخبر نمى شدم، اى كاش مرگ حيات مرا قطع مى كرد، و من وارد محشر نمى شدم، ثروت من امروز مرا بى نياز از عذاب و خشم خدا نمى كند، تمام قدرت و سلطنتم نابود شد، آنگاه از خداوند خطاب مى رسد: او را بگيريد و در غل و زنجير ببنديد، سپس به جهنم دراندازيد، آنگاه او را به زنجيرى كه طولش هفتاد ذراع است دركشيد، او به خداوند بزرگ ايمان نياورد، و رغبت به اطعام مسكين نشان نداد! براى او در امروز هيچ دوستى كه به فريادش برسد وجود ندارد، و غذايى جز چرك و خون دوزخيان بهره ى او نيست، و كسى جز خطاكاران از آن طعام نمى خورد «1»!

راستى توجه به وضع مساكين چه اندازه مهم است كه غافل از آن منفور حق، و مستوجب سخت ترين عذاب در روز قيامت است.

از امين وحى جبرييل نقل شده كه فرمود:

انا مِنَ الدُّنْيا احِبُّ ثَلاثَةَ اشْياءَ: ارْشادَ الضّالِّ وَاعانَةَ الْمَظْلومِ وَمَحَبَّةَ الْمَساكِينِ «2».

من از دنيا عاشق سه برنامه ام: راهنمايى گمراه، و كمك و يارى دادن به ستمديده و عشق ورزى به مساكين.

______________________________
(1)- الحاقه (69): 25- 37.

(2)- مواعظ العدديه: 147.

امام صادق عليه السلام فرمودند:

فَمَنْ واساهُمْ بِحَواشِى مالِهِ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ جِنانَهُ وَانالَهُ غُفْرانَهُ وَرِضْوانَهُ... «1».

كسى كه با ثروت جمع شده اش به مساكين كمك كند، و آنان را براى رفع نيازمنديهايشان يارى دهد، خداوند بهشت او را وسيع نمايد، و او را به غفران و رضوانش برساند.

امام ششم عليه السلام فرمودند:

هركس مؤمنى را غذا دهد تا سيرش كند، احدى اندازه ى مزدش را در آخرت نداند، نه فرشته ى مقرب و نه پيامبر مرسل، جز خداى جهان كه فقط او به اجر چنين انسانى آگاه است.

از موجبات مغفرت و آمرزش، غذا دادن به مسلمان گرسنه است، سپس حضرت صادق عليه السلام قول خداى عز و جل را خواندند «2».

«أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ* يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ* أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ» «3».

يا غذا دادن در روز قحطى و گرسنگى به يتيم خويشاوند، يا به از كار افتاده ى خاك نشين.

 

گفتار نيك

كثرت آيات قرآن در رابطه با زبان و عملكرد اين عضو بسيار حساس،

______________________________
(1)- تفسير امام حسن عسكرى: 345، حديث 226؛ تفسير صافى: 1/ 151، ذيل آيه ى 83 سوره ى بقره؛ بحار الأنوار: 66/ 344، باب 38.

(2)- كافى: 2/ 201، باب اطعام المؤمن، حديث 6؛ وسائل الشيعه: 24/ 309، باب 32، حديث 30627.

(3)- بلد (90): 14- 16.

نشانگر عظمت و بزرگى و موقعيت و موقف اين پاره گوشت است.

زبان، يا عامل نجات يا موجب هلاكت انسان در دنيا و آخرت است.

زبان، آرام كننده ى خانواده و اجتماع، و برهم زننده ى آرامش اهل و عيال و ملت است.

زبان، اصلاح گر و افسادگر، و حافظ آبروى مردم و اسرار آنها، يا بر باد دهنده ى آبروى انسانها و فاش كننده ى اسرار آنهاست.

قرآن از تمام مردم به خصوص اهل ايمان دعوت مى كند كه با مردم جز گفتار نيك نداشته باشند.

علاوه بر آيات قرآن درباره ى زبان، روايات بسيار مهمى نيز در رابطه با اين عضو از پيامبر و امامان معصوم رسيده، كه شايد مجموعه ى آن روايات كه در كتب حديث پراكنده است اگر يك جا گردآورى گردد به اندازه ى يك كتاب قطور شود.

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند:

اذا اصْبَحَ ابْنُ آدَمَ اصْبَحَتِ الْاعْضاءُ كُلُّها تَسْتَكْفِى اللِّسانَ، اىْ تَقولُ: اتَّقِ اللَّهَ فِينَا، فَانَّكَ انِ اسْتَقَمْتَ اسْتَقَمْنا، وَانِ اعْوَجَجْتَ اعْوَجَجْنا «1».

زمانى كه فرزند آدم شب را به روز آورد، تمام اعضاى بدن او هم شب را به روز مى آورند، تمام اعضا به زبان مى گويند: درباره ى ما تقواى الهى را رعايت كن، چرا كه اگر تو مستقيم باشى ما هم مستقيم خواهيم بود، و اگر تو كژ باشى ما هم مبتلا به كژى خواهيم شد.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند:

______________________________
(1)- محجة البيضاء: 5/ 193، كتاب آفات اللسان.

اللِّسانُ ميزانُ الْانْسانِ «1».

زبان ترازوى انسان است. (يعنى هر انسانى از نظر قدر و منزلت و پستى و خوارى با وضع زبانش سنجيده مى شود.)

رسول حق مى فرمايند:

يُعَذِّبُ اللَّهُ اللِّسانَ بِعَذابٍ لَايُعَذِّبُ بِهِ شَيْئاً مِنَ الْجَوارِحِ فَيَقولُ: يا رَبّ عَذَّبْتَنِى بِعَذابٍ لَمْ تُعَذِّبْ بِهِ شَيْئاً مِنَ الْجَوارِحِ، فَيُقالُ لَهُ: خَرَجَتْ مِنْكَ كَلِمَةٌ فَبَلَغَتْ مَشارِقَ الْارْضِ وَمَغارِبَها فَسُفِكَ بِهَا الدَّمُ الْحَرامُ، وَانْتُهِبَ بِهِ الْمالُ الْحَرامُ، وَانْتُهِكَ بِهِ الْفَرْجُ الْحَرامُ «2».

خداوند زبان را به عذابى دچار كند كه چيزى از جوارح را به آن صورت عذاب نكند، مى گويد: خداوندا! به عذابى مبتلا كردى كه چيزى از جوارح را اين چنين دچار عذاب ننمودى، به او گفته مى شود: كلمه اى از تو درآمد، به مشرقها و مغربهاى زمين رسيد، به سبب آن كلمه خون محترمى ريخته شد، و مال محترمى به غارت رفت، و آبروى محترمى ريخته شد!

حضرت على عليه السلام فرمودند:

كَمْ مِنْ انْسانٍ اهْلَكَهُ لِسانٌ «3».

چه بسا انسانى كه زبان او را هلاك كرد!

در هر صورت شب و روز بايد از زبان مواظبت كرد، و او را در سخن گفتن آزاد نگذاشت، به وقت گفتن در هر كجا و در هر زمينه و نزد هركس، و براى

______________________________
(1)- غرر الحكم: 209، اللسان ميزان، حديث 4021.

(2)- كافى: 2/ 115، باب الصمت و حفظ اللسان، حديث 16؛ بحار الأنوار: 68/ 304، باب 78، حديث 80.

(3)- غرر الحكم: 213، حظه اللسان و أهميته، حديث 4159.

هركس، و در هر موضوعى انديشه لازم است، و توجه به حضرت حق و قيامت واجب است، مباد كه زبان، انسان را دچار گناهانى كند كه توبه از آن مشكل و جبران خسارتش محال باشد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايند: با مؤمن و مخالف، سخن به نيكى و خوبى بگوييد، گفتارتان با تمام مردم جز گفتار نيك و پسنديده و منطقى نباشد.

با مردم مؤمن بايد با گشاده رويى و نشاط و انبساط سخن گفت آن هم سخن به نيكى و خوبى، و با مخالفان بايد به گونه اى حرف زد كه سبب جذب آنان به ايمان گردد، و اگر زمينه ى جذب وجود نداشته باشد انسان و ساير برادران مؤمنش از شر او در امان روند، سپس حضرت فرمودند: مداراى با دشمنان خدا برترين صدقه ى انسان به خودش و برادران ايمانى اش مى باشد «1».

از حضرت باقر عليه السلام در توضيح آيه ى شريفه ى: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» روايت شده: با مردم به نيكوترين گفتارى كه دوست داريد به شما گفته شود سخن بگوييد چرا كه خداوند نسبت به افرادى كه در گفتارشان نسبت به اهل ايمان و مردم محترم، لعنت و بدگويى و طعنه و ناسزاست و در كلامشان اصرار بى جاست بغض و كينه دارد، و دوستدار مردم باحيا و بردبار و ضعيف و پارسا پيشه است «2».

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

كَلامُ ابْنِ آدَمَ كُلُّهُ عَلَيْهِ لَالَهُ الَّا امْرٌ بِالْمَعْروفِ، وَنَهْىٌ عَنِ الْمُنْكَرِ، اوْ ذِكْرُ اللَّهِ «3».

همه ى سخن فرزند آدم به زيان اوست نه به سودش، مگر امر به معروف و نهى از منكر و ذكر خدا.

______________________________
(1)- تفسير صافى: 1/ 152، ذيل آيه ى 83 سوره ى بقره؛ بحار الأنوار: 72/ 401، باب 87، حديث 42.

(2)- تفسير عياشى: 1/ 48، حديث 63؛ تفسير صافى: 1/ 152، ذيل آيه ى 83 سوره ى بقره؛ بحار الأنوار: 71/ 161، باب 10، حديث 19.

(3)- مواعظ العدديه: 87.

بر اساس آيه ى 83 سوره ى بقره كه شرح آن در سطور گذشته آمد، احسان به پدر و مادر، و اقوام و ايتام و مساكين و گفتار نيك و قول حسن و سخن خوب با تمام مردم، از زيباييهاى معنوى است و تائب از گناه، به خصوص گناهان كبيره براى تكميل توبه و اصلاح عمل و گفتار بايد لزوماً پاى بند به اين آيه ى شريفه شود، و مسايل بسيار مهمى كه در آيه مطرح است با شور و نشاط به اجرا بگذارد تا وجودش از امور زشت شسته و پاك شود، و عمل و اخلاق و گفتارش به عرصه ى صلاح و اصلاح درآيد.

 

اخلاص

مسأله ى بسيار باعظمت اخلاص و خلوص نيت واقعيتى است كه در قرآن مجيد و روايات به شدت مورد توجه قرار گرفته.

تنها فكر و نيت و عمل و اخلاقى از ارزش برخوردار است، و صاحب آن مستحق اجر عظيم و رضوان الهى است كه غرق در خلوص باشد.

حركت و كار و كوشش، و امور اخلاقى اگر براى غير خدا انجام بگيرد فاقد ارزش است، و نزد خداوند اجر و مزدى ندارد.

كسى كه از گناهان توبه مى كند به فرموده ى قرآن مجيد بايد پس از توبه به اصلاح حال و قال خود برخيزد، و در تمام امور پناهنده به حضرت حق شود، و تمام دين و شئون دينش را براى خدا خالص كند، و از ريا و خودنمايى بپرهيزد، و در انجام فرايض و تكاليف جز با خدا معامله ننمايد تا معيت با اهل ايمان پيدا كند، در اين زمينه آيه ى زير بسيار بسيار قابل توجه و دقت است:

«إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْراً عَظِيماً» «1».

مگر آنان كه توبه كردند، و خود را اصلاح نمودند، و پناهنده به خدا شدند، و دين خود را براى خدا خالص نمودند، پس اينان با مؤمنانند و به زودى خداوند به مردم مؤمن اجر عظيم عنايت مى كند.

«أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ...» «2».

آگاه باشيد دين خالص براى خداست.

آنچه آلوده به ريا و خودنمايى و شرك است از عرصه گاه حريم حق جداست و ربطى به حضرت او ندارد.

«... فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ» «3».

پيامبر من! خدا را عبادت كن در حالى كه دين را براى او خالص قرار دهى.

اعمال غير مخلصان پوچ و هيچ است، و خريدار اعمال مخلصان خداوند مهربان است.

«... لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» «4».

پيامبرم! به بدكاران و مشركان بگو: اعمال ما براى ماست، و اعمال شما براى شما و ما نسبت به خداوند بندگان با اخلاصيم.

ريا عمل را باطل مى كند و ارزش آن را بر باد مى دهد، و اخلاص، عمل را قيمت مى دهد و آن را مايه ى جزا و مزد آخرت مى نمايد.

______________________________
(1)- نساء (4): 146.

(2)- زمر (39): 3.

(3)- زمر (39): 2.

(4)- بقره (2): 139.

بر توبه كننده لازم است نيت خود را اصلاح كند، و محور اراده و قصد باطنى خود را خدا قرار دهد تا درخت توبه ى او به ميوه بنشيند.

راه كسب اخلاص، توجه به خدا و قيامت و دقت در روش و منش اولياى الهى است، و اينكه انسان باور كند كليد بهشت و جهنم در اختيار كسى جز خدا نيست، و سعادت و شقاوت انسان ربطى به ديگران ندارد.

رسول خدا در رابطه با سود اخلاص فرموده اند:

مَا اخْلَصَ عَبْدٌ لِلّهِ عَزَّ وَجَلَّ ارْبَعِينَ صَباحاً الّا جَرَتْ يَنابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ «1».

بنده اى چهل روز خود را براى خداوند خالص ننمود، مگر اينكه چشمه هاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى شد.

امام صادق عليه السلام فرموده اند:

انَّ الْمُؤمِنَ لَيَخْشَعُ لَهُ كُلُّ شَىْ ءٍ وَيَهابُهُ كُلُّ شَىْ ءٍ ثُمَّ قالَ: اذا كانَ مُخْلِصاً لِلّهِ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَىْ ءٍ حَتّى هَوامَّ الْارْضِ وَسِباعَها وَطَيْرَ السَّماءِ «2».

همانا براى مؤمن همه چيز خشوع مى كند، و همه چيز از او خوف دارد، سپس فرمودند: زمانى كه مؤمن براى خدا خالص شود، خداوند همه چيز را از عظمت و جلال او مى ترساند، حتى گزندگان و درندگان زمين و پرندگان آسمان.

امام على عليه السلام فرمودند:

سَبَبُ الْاخْلاصِ الْيَقينُ «3».

______________________________
(1)- عيون اخبار الرضا: 2/ 69، باب 31، حديث 321؛ بحار الأنوار: 67/ 242، باب 54، حديث 10.

(2)- جامع الأخبار: 100، الفصل السادس و الخمسون فى الإخلاص؛ بحار الأنوار: 67/ 248، باب 54، حديث 21.

(3)- غرر الحكم: 62، فوائد اليقين، حديث 746.

عامل پديد آمدن اخلاص، يقين به حقايق است.

اصْلُ الْاخْلاصِ الْيَأْسُ مِمّا فِى ايْدِى النّاسِ «1».

ريشه ى اخلاص، نا اميدى از همه ى آنچه كه در دست مردم است مى باشد.

مَنْ رَغِبَ فِيما عِنْدَ اللَّهِ اخْلَصَ عَمَلَهُ «2».

كسى كه رغبت به رحمت و رضوان و بهشت الهى دارد عملش را خالص مى كند.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تشريع احكام از روى مصلحت انسان
هدايت الهى در شب قدر
اثر پنجم تقوا: فضايل و ارزش‏ها
مظهر صبر دركربلا
برتری اراده خدا بر تدبیر انسان
مقدمات طلاق‏
اندیشه در اسلام - جلسه دوم
ارث بران فردوس
نظرات انحرافى كليسا
دو واقعيت در سوره يوسف

بیشترین بازدید این مجموعه

خودشناسی - جلسه دوم
رؤياى صادقه، به استناد قرآن‏
براى تحقق توبه‏ى واقعى بايد از نفوذ سه جاذبه ...
تاثير تواضع بر جامعه‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
فرهنگ سالم زندگى دينداران
فضيل و اعتقاد او
دو واقعيت در سوره يوسف
هدیة مرحوم نخودکی به شیخ عباس قمی
نور الهی در سخنان امامان هدایت

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^