لطفا منتظر باشید

2- راه فرهنگى

  • تاریخ انتشار:   10 آبان 1391
  • تعداد بازدید:   457

 

 دوم: راه ديگرى كه قرآن بيان مى‏كند راه فرهنگى است كه آيه‏اش خيلى مهم است و صريح در اين مسأله است كه در طول تاريخ ، شياطينى باسواد ، با فكر ، زرنگ ، هنرمند بودند كه در برابر فرهنگ الهى ، فرهنگ ساختند .

 خيلى‏ها را جذب كردند . مانند كار فرهنگى در عصر ما ، »لنين « با تلفيقى از مطالب فلاسفه آلمان ، به خصوص هگل ، توانست فرهنگ بسازد . رنگ و لعاب به ظاهر زيبايى به آن داد ؛ به تعبير او هدفش نجات مستضعفان و كارگران از دست حاكمان سياسى ظالم و مالكان خونخوار بود و نزديك به يك ميليارد نفر از مردم دنيا را توانست از خدا دور كند . اين راه فرهنگى نفوذ شيطان است .

 البته اين طرف به اين شكل جاده فرهنگى باز كردند ، در غرب نيز جاده مكتب كاپيتاليسم منهاى دين ، كه در طول دو قرن ، توانستند درب همه كليساها را ببندند . البته اين دين كه مورد قبول خدا نبود ، اما رنگ ضعيفى از حضرت مسيح عليه السلام داشت ، ولى كارى كردند كه خدا ، دين ، حتى كليسا نيز از زندگى مردم بيرون برود . پول به جاى خدا قرار بگيرد . البته مدت كمى علم را به جاى خدا قرار دادند ، بعد پول را . يعنى ديدند جاذبه دانش ، فراگير نيست ، اما جاذبه پول فراگير است ، لذا فرهنگ كاپيتاليسم را با روانكاوى »فرويد« اتريشى و يهودى آميختند و اين فرهنگ پول به علاوه بى‏بند و بارى جنسى را حاكم كردند.

 هزار و پانصد سال قبل ، امام صادق عليه السلام فرمودند :

  » العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس «

  آگاه به زمان ، از هجوم خطرات در امان خواهد بود .

 نه »العالم بالدين و بالقرآن « اين چيز ديگرى است ، علم به دين و قرآن كه واجب عينى است و در حد وظايف و تكاليف ، علم به مسائل الهى لازم است .

  » العالم بزمانه «

  به هر دو مكتب رنگ علمى زدند و اكنون در دانشگاه‏ها به عنوان علم مطرح است . اقتصاد غرب ، يك مكتب است ، اقتصاد سوسياليستى مكتبى ديگر .

 كسانى كه عالم به اوضاع زمان نيستند ، اسير دست اين گرگ‏هاى دو طرف دنيا مى‏شوند . با تعابير جذاب مانند نظم نوين جهانى ، كلمات مقدس را استخدام مى‏كنند و مردم را فريب مى‏دهند .

 قرآن مجيد در سوره منافقين به پيغمبر اسلام صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد :

 وقتى منافقين مى‏نشينند و شروع به سخن مى‏كنند ، به قدرى زيبا حرف مى‏زنند و كلمات خوب را استخدام مى‏كنند كه از آن سخنرانى شاد مى‏شوى و تعجب مى‏كنى .

 »لنين« هيچ وقت نمى‏آيد دوزخ و قيامت را در فرهنگ خود نشان دهد . نظم نوين جهانى را لعاب شيرين‏تر از عسل مى‏زنند ، مى‏گويند : اين مسأله فلسفى است ، هگل ، و فرويد آن را تأييد كرده است . به قدرى هزينه كردند كه اين چهره‏ها را مشهور كنند و بر گرده دانشگاه‏هاى تمام عالم سوار كنند تا همه قبول كنند .

 چرا در بعضى از دانشگاه‏ها كه از اين‏ها حرف مى‏زنند ، از حضرت على بن ابى طالب عليه السلام حرف نمى‏زنند . مگر حضرت در فلسفه و روش آباد كردن دنيا جاهل بوده است ؟ اين مقدار كه در دانشگاه‏هاى دنيا حرف‏هاى »هگل ، و فرويد« مطرح است ، بيانات امام صادق و امام باقر عليهما السلام ، ملاصدرا و حاجى سبزوارى مطرح نيست . آنها مى‏دانند كه اگر فلسفه ملاصدرا را در دانشگاه‏هاى خود راه بدهند ، فلسفه ديگران به باد فنا مى‏رود .

 

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه