فارسی
شنبه 27 مرداد 1403 - السبت 10 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

حقيقت سخاوت‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد دهم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

امام صادق عليه السلام در اين فصل به يكى از مهم ترين فضايل اخلاقى و صفات ملكوتى و حقيقتى كه مصدر و منشأش حضرت ربّ الارباب است يعنى سخاوت اشاره مى كنند.

امام مى فرمايد:

سخاوت از اخلاق انبياى الهى است و آن ستون و تكيه گاه ايمان است و چون سخاوت اقتضاى ايمان است، پس مؤمنى نيست مگر اين كه سخى است و كسى سخاوت ندارد مگر اين كه صاحب يقين به حقايق الهيّه است و همّتش اعلا همّت مى باشد، سخاوت و كرم لباس و شعاع نور يقين است و هر كس آگاه شود كه مقصود از سخاوت، رسيدن به مقام قرب و لقاى حضرت اوست امر سخاوت براى او بسيار آسان مى شود.

در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده:

سخاوت و كرم جبلّى و فطرى و طبيعى عاشقان خداست كه هر چه ربط به مبدأ بيشتر باشد رابطه انسان با امور مادى كه مايملك اوست كمتر است، چرا كه سخى آنچه دارد از خدا مى داند و به اين معنى باور و يقين دارد و صرف آنچه در دست اوست براى او در راه محبوب سخت و مشكل نيست.

سخاوت بر چيزى واقع مى شود كه محبوب و معشوق انسان است نه بر اشيايى كه انسان لازم ندارد و به آن ها دلبستگى نيست چنان در قرآن آمده:

[لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ] «1».

و آنچه از هر چيزى انفاق مى كنيد [خوب يا بد، كم يا زياد، به اخلاص يا ريا] يقيناً خدا به آن داناست.

در اينجا بسيار مهّم است كه حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:

اقلّ مرحله سخاوت بذل مال دنياست و اين جمله به خاطر اين است كه اكثر مردم غرق در عشق به مال و منالند و چون چيزى در راه خدا بدهند تصوّر مى كنند كار بسيار بزرگ و مهمى كرده اند در حالى كه اينطور نيست چون امور مادى نسبت به امور معنوى امرى ناچيز است، پس عمل در امور مادى هم در مقابل امور معنوى مسئله مهمّى نيست، اين است كه بذل مال اقلّ سخاوت و بذل جان در راه خدا سخاوت اعظم در اين عالم است.

 

سخاوت انبيا

نياز انسان در تمام شؤون حيات به رسالت و نبوّت انبياى گرامى نيازى فطرى و ضرورى است.

اگر پيامبران الهى به رسالت مبعوث نمى شدند اثرى از سعادت دنيا و آخرت براى احدى نبود.

اگر رسولان خدا در فضاى حيات انسانى تجلّى نمى كردند، آثارى از ارزش هاى واقعى در عرصه زندگى ديده نمى شد.

خداوند مهربان از باب عنايت و لطف و عشق و محبت به انسان و براى اين كه اين موجود زمينى تبديل به موجود ملكوتى و آسمانى شود و از وجود او منبعى از خير و بركت به وجود آيد، پاك ترين و عاقل ترين و نيكوكارترين و دلسوزترين انسان ها را به نام پيامبر و رسول مبعوث به رسالت كرد.

اين بزرگواران در بين جوامع بدون كم ترين چشم داشت براى نجات انسان از مهالك در كمال سخاوت و جود به فعاليّت پرداختند.

آنان در بين مردم به خاطر رضاى محبوب و خشنودى حضرت دوست از بذل هيچ برنامه اى كه در راه رشد انسان بود دريغ نكردند.

آنان از محصول كوشش مادى خود كه در جهت كشاورزى يا دامدارى، يا صنعت و يا تجارت بود، براى هدايت انسان مايه گذاشتند.

آنان از خرج كردن دانش خود به هر صورتى كه ممكن بود دريغ نورزيدند، آنان از بذل زحمت و كوشش و فعّاليت، در حالى كه براى آنان مشقّت ها و رنج هاى سختى از پى داشت اعراض نكردند، آنان براى هدايت انسان در آخرين برنامه خود به بذل جان خود كه عزيزترين گوهر خزانه آفرينش بود اقدام كردند و در اين راه به شرف نوشيدن شربت شهادت موفّق شدند.

آنان به خاطر اين كه منبع كمالات و آراسته به حقايق ملكى و ملكوتى بودند و دانش و علمشان متصل به علم بى نهايت بود و كم ترين سيّئه اى در عمل و اخلاق نداشتند و در جهت فكر و روح و نفس و عمل از مقام با عظمت عصمت برخوردار بودند، اطاعت و فرمانبرداريشان تا روز قيامت بر تمام مرد و زن واجب گشت و سرپيچى از آنان به عنوان كفر اعلام شد.

[قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ ] «2».

بگو: از خدا و پيامبر اطاعت كنيد. پس اگر روى گردانيدند [بدانند كه ] يقيناً خدا كافران را دوست ندارد.

[إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ] «3».

مسلماً نزديك ترين مردم به ابراهيم [از جهت پيوند وانتساب معنوى ] كسانى اند كه [از روى حقيقت ] از او پيروى كردند، و اين پيامبر و كسانى كه [به او] ايمان آورده اند [از همه به او نزديك ترند] و خدا ياور و سرپرست مؤمنان است.

آرى، اگر كسى بخواهد محبوب خدا شود كه راستى در تمام هستى مقامى بالاتر از اين نيست، راهش آشنايى با انبيا و اطاعت و پيروى از آن بزرگواران است.

انبياى الهى از طرف حضرت معبود، در جهت اصلاح قلب و نفس و عمل، مسائل و معارفى ارائه كردند كه هر انسانى علماً و عملًا به آن مسائل آراسته شود به خير دنيا و آخرت مى رسد و در اين جهان و آن جهان محبوب حضرت حقّ مى شود.

[وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ* وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ ] «4».

[اى پيامبر! از جانب خود و پيروانت به همه ] بگو: ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان [داراى مقام نبوتشان ] فرود آمده، و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان آورديم، و ميان هيچ يك از آنان فرق نمى گذاريم، و ما در برابر او [و فرمان ها و احكام او] تسليم هستيم.*

و هركه جز اسلام، دينى طلب كند، هرگز از او پذيرفته نمى شود و او در آخرت از زيانكاران است.

آرى، اسلام همان راه انبيا و پيامبران است، راهى را كه در آن راه، عقايد و اعمال و دنيا و آخرت انسان به اصلاح كشيده مى شود و بهره آدمى در آن راه سعادت دنيا و آخرت و خشنودى حقّ و بهشت ابدى است.

پيرو حقيقى پيامبر صلى الله عليه و آله و قرآن كه در حقيقت پيرو همه انبيا و اولياست، با تمام وجود به محضر آن بزرگواران بايد عرضه بدارد:

دردمند غم عشق تو دوا يافته است

 

وان كه بيمار تو بودست شفا يافته است

هر كمالى كه تن از صحت جان مى يابد

 

دل ما از نظر لطف شما يافته است

گنج هر كام كه شاهان جهان مى طلبند

 

همه در گوشه ويرانه گدا يافته است

     

 

[وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً] «5».

و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى از پيامبران و صدّيقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود كه خدا به آنان نعمت [ايمان، اخلاق و عمل صالح ] داده؛ و اينان نيكو رفيقانى هستند.

راستى، پيروى از خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله چه منفعت عجيب و چه سود كلانى دارد، غير از اين كه اين پيروى مزد ابدى دارد. دوستانى چون انبيا و صديقان و شهيدان و صالحان نصيب انسان مى نمايد كه لذت دوستى با آنان در فرداى قيامت كمتر از لذّت بهشت نيست.

[يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً] «6».

اى اهل ايمان! به خدا و پيامبرش و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و به كتابى كه پيش از اين فرستاده [از روى صدق و حقيقت ] ايمان بياوريد. و هر كه به خدا و فرشتگان و كتاب هاى آسمانى و پيامبران او و روز قيامت كافر شود، يقيناً به گمراهىِ دور و درازى دچار شده است.

در هر صورت از قبيل اين آيات درباره عظمت انبيا و نياز انسان به نبوّت و سود پيروى از آن بزرگواران كه در برنامه نجات انسان از سخى ترين مردم روزگار بودند زياد است، مى توانيد در اين زمينه به سوره هاى قرآن مجيد مراجعه كنيد.

 [وَمِنْ عَلاماتِ السَّخاءِ أنْ لا تُبالِىَ مَنْ اكَلَ الدُّنْيا وَمَنْ مَلَكَها، مُؤْمِنٌ أوْ كافِرٌ، عاصٍ أوْ مُطيعٌ، شَريفٌ أوْ وَضيعٌ ]

 

نشانه هاى سخاوت

از علايم صفت بسيار مهم سخاوت اين است كه باك نداشته باشد و به خاطرش هم نگذرد كه اين مقدار ناچيز دنيا لقمه و ملك كيست، طرف مؤمن است يا كافر، عاصى است يا مطيع، بزرگ است يا كوچك.

اقتضاى رحمانيت حقّ اين است كه به موجود زنده در جهت نيازهاى مادى لطف و عنايت كند به قول سعدى:

اديم زمين سفره عام اوست

 

بر اين خوان يغما چه دشمن چه دوست

     

 

مسئله خورد و خوراك و مسكن و پوشاك ضرورى هر انسانى است و عنايت حقّ در اين زمينه فقط مشروط به حيات موجود است و بس، نه ايمان شرط جذب است و نه كفر علّت منع.

غصه اين مسئله كه چرا اين خانه در اختيار فلان است و آن لباس بر تن فلان و اين مال در دست فلانى، در حالى كه تمام موجودات زنده روزى خور حضرت اويند، غصه اى احمقانه و دور از كرامت روح انسان است.

سخى و كريم به خاطرش نمى گذرد كه مردم در امور مادى چه دارند و به چه كيفيت زندگى مى كنند، او همه را گرسنه اين سفره مى داند و از اين كه تمام مردم جداى از مشكلات مادى باشند شاد و خرّم و دلشاد است، كريم و سخى روحش از اين معانى بالاتر و نفسش از اين مراحل برتر وبلكه تمام دنيا را اگر در دست كسى ببيند اثرى در قلبش ندارد، چرا كه شخص سخى نظرش به عالم قدس و حركت به آن جهان با عظمت ملكوتى است و در اين زمينه براى خود پاى بندى و بازدارنده اى نمى شناسد.

به قول عارف شيدا مرحوم رفعت:

عشق تو مى كشاندم، شهر به شهر و كو به كو

 

مهر تو مى دواندم، پهنه به پهنه سو به سو

بافته با محبتم، رشته تار و پود جان

 

تار به تار نخ به نخ، رشته به رشته پو به پو

آنچه دل از فراق او، كرد به من نمى كند

 

آتش هجر من به من، آب وصال او به او

سيل سرشك و خون دل، از دل و ديده شد روان

 

قطره به قطره شط به شط، بحر به بحر و جو به جو

     

 

 [يُطْعِمُ غَيْرَهُ وَيَجُوعُ، ويَكْسُو غَيْرَهُ وَيَمْتَنِعُ مِنْ قَبُولِ عَطاءِ غَيْرِهِ، وَيُمَنُّ بِذلِكَ وَلا يَمُنُّ، وَلَوْ مَلَكَ الدُّنْيا بِاجْمَعِها لَمْ يَرَ نَفْسَهُ فيها الّا اجْنَبِيّاً، وَلَوْ بَذَلها فى ذاتِ اللّهِ فى ساعةٍ واحِدَةٍ مامَلَ ]

سخى در عين نيازش به طعام، به ديگرى مى خوراند و در عين احتياجش به لباس به ديگرى مى پوشاند، هديه و احسان قبول كردن برايش بسيار مشكل، ولى هديه و احسان به ديگران برايش بسيار آسان است، از نيكى ديگران در حق خويش ممنون ولى بر احسانش به ديگران منت ندارد، اگر مالك همه دنيا باشد و كليد خزائن عالم در اختيار او باشد، خود و غير را در آن مساوى مى بيند و بلكه خويش را نسبت به تمام آن اموال اجنبى مى داند و اگر بر فرض زمينه اى پيش آيد كه تمام آنچه را دارد به يك ساعت در راه خدا بدهد، كم ترين اثرى در دلش نخواهد كرد.

حكاياتى كه از سخاوت و كرم انبيا و ائمه و اوليا ذكر شده بسيار است كه قسمتى از آن را با خواست خداى كريم در شرح باب شصت و نه كه در معرفت ائمه طاهرين عليهم السلام است ذكر خواهيم كرد.

 [قال رسول الله صلى الله عليه و آله: السخى قريب من الله، قريب من الناس، قريب من الجنة بعيد من النار، و البخيل بعيد من الله، بعيد من الناس بعيد من الجنة قريب من النار]

 

سخى و بخيل

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

سخى به پروردگار و به مردم و به بهشت نزديك و از آتش جهنم دور است، در مقابل بخيل از خدا و مردم و بهشت دور و به جهنّم نزديك است.

[وَلا يُسَمّى سَخِيّاً الّا الْباذِلُ فى طاعَةِ اللّهِ لِوَجْهِهِ وَلَوْ كانَ بِرَغيفٍ أوْ شَرْبَةِ ماءٍ]

سخى به كسى نمى گويند مگر به آن كه در راه اطاعت خدا ببخشد، گر چه بخشش او گرده نان يا شربت آبى باشد.

 [قالَ النَّبىُّ صلى الله عليه و آله: السَّخِىُّ بِما يَمْلِكُ وَارادَ بِهِ وَجْهَ اللّهِ، وَامَّا الْمُتَسَخّى فى مَعْصِيَةِ اللّهِ فَحَمّالٌ لِسَخَطِ اللّهِ وَغَضَبِهِ وَهُوَ ابْخَلُ النّاسِ لِنَفْسِهِ فَكَيْفَ لِغَيْرِهِ اتَّبَعَ هَواهُ وَخالَفَ امْرَ اللّهِ ]

 

سخاوت با مال حلال

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

سخاوت با مال حلال آن هم به قصد قربت تحقق پيدا مى كند، اما مصرف مال نامشروع در كار خير سخاوت نيست كه چنين مصرف كننده اى حمّال سخط و غضب خداست و كسى كه به سعادت خود پشت پا زند بخيل ترين مردم است به نفس خود چه رسد به غير كه چنين كسى پيرو هواى نفس و مخالف با امر خداست.

در قرآن مجيد آمده:

[وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ ] «7».

و مسلماً بارهاى [گناهان ] خود را با بارهاى ديگرى [از گناهان كسانى كه گمراهشان كردند] همراه با بارهاى خود حمل خواهند كرد.

 [وَقالَ النّبىُّ صلى الله عليه و آله: يَقُولُ اللّهُ: ابْنَ آدَمَ مُلْكى مُلْكى وَمالى مالى، يا مِسْكينُ ايْنَ كُنْتَ حَيْثُ كانَ الْمُلْكُ وَلَمْ تَكُنْ؟ وَهَلْ لَكَ الّا ما اكَلْتَ فأفْنَيْتَ وَلَبِسْتَ فَابْلَيْتَ اوْ تَصَدَّقْتَ فَابْقَيْتَ امَّا مَرْحومٌ بِهِ اوْ مُعاقَبٌ عَلَيْهِ، فَاعْقِلْ انْ لايَكونَ مالُ غَيْرِكَ احَبَّ الَيْكَ مِنْ مالِكَ ]

 

مالك حقيقى

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

خداوند به انسان مى گويد: اين همه مِلكْ ها و اموال كه در تصرّف شماست و شما به حسب ظاهر مالك آنيد از من است و مالك حقيقى و صاحب واقعى اين ها منم، اى بيچاره ها! فكر كنيد كه وقتى اين امور مادى به صورت حقايق طبيعى در بستر خلقت بود شما كجا بوديد؟ و پس از سپرى شدن عمرتان كجا خواهيد بود، مگر نه اين است كه تمام حيثيت شما نسبت به مال فقط و فقط امانت دارى است، امروز در اختيار شما و فردا در دست ديگران است، زياده بر آنچه مى خوريد و فانى مى كنيد، اضافه تر از آنچه مى پوشيد و كهنه مى كنيد و يا در راه خدا مى دهيد و براى فرداى خود ذخيره مى نماييد، ديگر چه كارى از دست شما نسبت به ملك و مال برمى آيد؟!

رابطه شما با مال اگر هم آهنگ با دستورهاى حق باشد، در فرداى قيامت غرق رحمت حق خواهيد بود و اگر مخالف با فرمان هاى الهى باشد به عذاب دچار خواهيد شد، به هوش باشيد كه مال ديگران نزد شما از مال خودتان محبوب تر نباشد، به اين معنى كه به داده و عنايت حق از راه حلال قناعت كنيد و پس از رفع نياز خويش از حلال، بقيه را با خدا معامله كنيد، به ملك و مال خود قانع باشيد و از چشم داشتن به اموال ديگران بپرهيزيد.

 [فَقَدْ قالَ اميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: ما قَدَّمْتَ فَهُوَ لِلْمالِكينَ، وَما اخَّرْتَ فَهُوَ لِلْوارِثينَ، وَما مَعَكَ فَما لَكَ عَلَيْهِ سَبيلٌ سِوَى الْغُرورِ بِهِ. كَمْ تَسْعى فى طَلَبِ الدُّنْيا وَكَمْ تَرْعى ؟ افَتُريدُ انْ تُفْقِرَ نَفْسَكَ وَتُغنِىَ غَيْرَكَ؟!]

 

ذخيره مال براى وارث

اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:

آنچه از مال دنيا در راه خير و براى حضرت حق مصرف كنى و پيش از مرگ براى آخرت ذخيره نمايى براى خود تو باقى خواهد ماند و آنچه را نگه دارى و براى بعد از خود بگذارى نصيب وارثانت مى شود.

اموال منقول و غير منقول كه در دست تو حبس است و آن را در راه حضرت حق قرار نمى دهى، تنها سودش براى تو ايجاد غرور و خودنمايى و فخر و تكبر است.

چه اندازه براى اين دنياى دنى و مغروركننده، خود را به زحمت و رنج مى اندازى، چقدر اين دنيا را به سوى خود مى كشى، مى خواهى با جمع ثروت خود را در پيشگاه حقّ تهيدست و بيچاره و وارث را صاحب ثروت و مال كنى؟ وه كه چه بدبختى.

براى توضيح بيشتر در اين مسئله به شرح حديث 29 و 30 و 31 و 32 درباره قناعت و حرص و زهد و دنيا در جلد هشتم مراجعه كنيد.

 

سخا در روايات

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: السَّخاءُ خُلُقُ اللّهِ الْاعْظَمُ «8».

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سخاوت، بزرگ ترين خُلق الهى است.

وَقالَ صلى الله عليه و آله: انَّ السَّخاءَ شَجَرَةٌ مِنْ اشْجارِ الْجَنَّةِ لَها اغصانٌ مُتَدَلِّيَةٌ فى الدُّنْيا فَمَنْ كانَ سَخِيّاً تَعَلَّقَ بِغُصْنٍ مِنْ اغْصانِها فساقَهُ ذلِكَ الْغُصْنُ الىَ الْجَنَّةِ «9».

و نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سخا درختى از درختان بهشت است كه براى آن شاخه هايى است آويخته در دنيا، هر كس سخى است چسبيده به شاخه اى از آن درخت بهشتى است كه آن شاخه او رابه بهشت مى برد.

قالَ الصّادِقُ عليه السلام: انَّ اللّهَ تَبَارَكَ وَتَعالى رَضِىَ لَكُمْ الْاسْلامَ ديناً فَاحْسِنُوا صُحْبَتَهُ بِالسَّخاءِ وَحُسْنِ الْخُلْقِ «10».

امام صادق عليه السلام فرمود: خداى تبارك و تعالى اسلام را به عنوان دين براى شما پسنديد، مصاحبت با اين مكتب را با سخاوت و حُسن خلق نيكو بداريد.

قالَ عَلِىٌّ عليه السلام: السَّخاءُ وَالشَّجاعَةُ غَرائِزُ شَريفَةٌ يَضَعُها اللّهُ سُبْحانَهُ فيمَنْ احَبَّهُ وَامْتَحَنَهُ «11».

على عليه السلام فرمود: سخا و شجاعت از غرايز شريف است كه خداوند هر دو را در بنده محبوب امتحان شده اش قرار داد.

وقَالَ عليه السلام: عَلَيْكُمْ بِالسَّخاءِ وَحُسْنِ الْخُلْقِ فَانَّهُما يَزيدانِ الرِّزْقَ وَيُوجِبانِ الْمَحَبَّةَ «12».

و نيز آن حضرت فرمود: بر شما باد به سخا و حُسن خلق كه هر دو اضافه كننده روزى و باعث جلب محبتند.

در جنگى عده اى اسير شدند، نبى اسلام صلى الله عليه و آله فرمان اعدام اسيران را داد، چون نوبت اعدام به يكى از اسرا رسيد، حضرت فرمود: او را نكشيد كه خداى من به خاطر پنج صفت كه در اوست او را بخشيد: سخا، صدق لسان، حُسن خلق، غيرت بر ناموس، شجاعت.

اسير از اين معنا تعجب كرد، به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه داشت: ايمان بر من تعليم كن، حضرت وى را به عرصه اسلام هدايت كرد، پس از مدتى در يكى از جنگ ها در ركاب پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله به شرف شهادت نايل شد «13».

وَقالَ عليه السلام: الْبُخْلُ جامِعٌ لِمَساوِئِ الْعُيُوبِ وَهُوَ زِمامٌ يُقادُ بِهِ الى كُلِّ سُوءٍ «14».

و نيز على عليه السلام فرمود: بخل، مركز تمام عيوب و راهبر به سوى تمام بدى هاست.

از وجود مقدس امام عصر عليه السلام روايت شده كه فرموده است:

از پروردگارم حيا مى كنم بهشت را براى برادر دينى خود از او بخواهم ولى نسبت به دينار و درهم در حقّ او بخل ورزم، چون قيامت شود حضرت حقّ به من بگويد: اگر بهشت از تو بود هر آينه بخيل تر، بخيل تر، بخيل تر از آن درهم و دينار نسبت به برادرت بودى.

رسول اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

مردان چهار نفرند:

1- سخى، 2- كريم، 3- بخيل، 4- لئيم.

سخى كسى است كه مى خورد و مى خوراند، كريم كسى است كه نياز خود را به ديگران مى دهد، بخيل كسى است كه مى خورد و نمى خوراند، پست آن آدمى است كه نمى خورد و نمى خوراند «15».

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- آل عمران (3): 92.

(2)- آل عمران (3): 32.

(3)- آل عمران (3): 68.

(4)- آل عمران (3): 84- 85.

(5)- نساء (4): 69.

(6)- نساء (4): 136.

(7)- عنكبوت (29): 13.

(8)- كنز العمال: 15926.

(9)- الأمالى، شيخ طوسى: 474، المجلس السابع عشر، حديث 1036؛ بحار الأنوار: 68/ 352، باب 87، حديث 9.

(10)- الأمالى، شيخ صدوق: 270، المجلس السادس والاربعون، حديث 3؛ بحار الأنوار: 68/ 350، باب 87، حديث 2.

(11)- غرر الحكم: 375، حديث 8443.

(12)- غرر الحكم: 378، حديث 8528.

(13)- الأمالى، شيخ صدوق: 271، حديث 7، المجلس السادس والاربعون؛ بحار الأنوار: 68/ 384، باب 92؛ الخصال: 1/ 282، حديث 28؛ وسائل الشيعة: 20/ 155، باب 77، حديث 25291.

(14)- نهج البلاغة: حكمت 378؛ بحار الأنوار: 70/ 307، باب 136، حديث 36.

(15)- جامع الأخبار: 113، فصل 69؛ بحار الأنوار: 68/ 356، باب 87، حديث 18.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توسل به پیامبر (ص) و تبرک به آثار آن حضرت در حیات و ...
حضرت زینب (س) عقيله بنى هاشم‏
تسلیم حق؛ اطاعت کامل از پروردگار
برهوت کجاست؟
احادیثی پیرامون حضرت معصومه سلام الله علیها
میکاییل در نظام خلقت چه وظیفه ای دارد؟
در اعتکاف، خودت را بشناس
جلوه های مهر و محبت امام مهدی (عج)
آیا تصویر امام زمان را دیده اید؟!
امام مهدی علیه السلام؛ آینه جمال و جلال الهی

بیشترین بازدید این مجموعه

درسي از علي (ع)
موسیقی از دیدگاه قرآن کریم
مباحث فلسفه اخلاق
امید به رحمت خدا
بازگشت اهل بیت علیهم السلام به حرم رسول الله (ص)
حضرت معصومه در دفاع از امامت
غدیر در كلام حضرت زهراعلیهاالسلام
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
ولادت امام هادی علیه السلام
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^