چهار – پنج سالی بود که در مسجد لاله زار منبر می رفتم . امام در اعلامیه ها به روحانیون سفارش کرده بود تا می توانند مردم را از خواب غفلت بیدار کنند . طی سالهای گذشته ، منبرهای ما در آن مسجد بر روی مردم و کسبۀ بازار اثر بسزایی گذاشته بود . در آن سال و با ...
آیت الله حاج آقا رضا صدر ، انسان باسواد ، وارسته و جامع و کاملی بود . ایشان شبهای پنجشنبه در قم جلسۀ درس اخلاق داشتند و طلاب قم از او بهره های فراوانی می بردند . مسجد بزرگ امام حسین (ع) تهران که ساخته شد ، وی به عنوان امام جماعت آنجا انتخاب گردید . آیت ...
با پیروزی انقلاب ، مردم هر شهر و دیاری احساس آزادی کردند و این احساس برایشان بسیار جالب و تازه بود . هنوز حد و حدودی برای آزادی ، و قاعده و نظامی برای بهره برداری از آن تعریف نشده بود . هر کس آزادانه خیال پردازی می کرد و چیزی می گفت . در این بحبوحه ، ...
هنگامی که به طور رسمی لباس روحانیت پوشیدم ، قبل از شروع فعالیت های تبلیغی برای زیارت حضرت رضا (ع) به مشهد رفتم . پایین پای حضرت رو به قبله نشستم و زیارت خواندم و در اعتقاد کامل به این جمله از زیارت نامه : « اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی » ، ...
دو نوع درس را در پیش گرفتیم ؛ یکی خصوصی و دیگری عمومی . درس خارج خصوصی را گذراندیم تا در ابتدای کار مطالب را به خوبی بفهمیم . استاد ما در این قسمت حضرت آیت الله حاج شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری ، از شاگردان مرحوم آقای شیخ محمد حسین کمپانی بود و برای درس ...
آمریکا دریافته بود که اختناق زیاد در کشورهای وابسته و فشار فوق العاده بر گردۀ ملت ها ، مشکلات عدیده ای را در پی خواهد داشت و چه بسا سبب خیزش مردمی و برافتادن حکومت دست نشانده گشته ، در بعضی موارد کشور برای همیشه از بند استعماری اش رها شده ، به بلوک ...
حضرت امام دستور تظاهرات در روز تاسوعا را صادر کردند . از قضا این روز با روز جهانی حقوق بشر مصادف شده بود و همه به طور نسبی اطمینان داشتند که در آن روز به مردم حمله نمی شود . آقای طالقانی که تازه از زندان آزاد شده بود . اعلامیۀ مستقلی انتشار داد. روحانیت ...
با آن که امام منع کرده بود برای نیمۀ شعبان آن سال جشن و سروری بر پا شود ، انجمن حجتیۀ همدان در باغ بزرگی ، جشن مفصلی به راه انداخته بود و این مسئله به خوبی از جدایی آنها از خط مشی امام حکایت می کرد . من خودم کاملا از ارتباط آنها با ساواک خبر داشتم . قضیه ...
دیگر کار آسان و بی خطر شده بود . عده ای به طور خود جوش در خیابانها راه می افتادند و مردم دست دسته به آنها می پیوستند . ساعتی بعد این حرکت به تظاهرات وسیعی تبدیل شد . بدین ترتیب همیشه در چند جای تهران ، سطح خیابانها پر از جمعیت بود و رفته رفته آتش انقلاب ...
اواخر سال 1348 حضرت امام در نجف اشرف تدریس ولایت فقیه را شروع کردند . از آشنایانی که به زیارت کربلا و نجف مشرف میشدند ، درخواست می کردیم حتما خدمت آقا برسند و ضمن جویا شدن از احوال ایشان جزوه های درسی را نیز با خود بیاورند . هریک از آن ها اوراقی چند داخل ...
پانزده خرداد 1342 مصادف با ایام محرم بود ، طبق معمول دو – سه روز قبل از محرم درسهای حوزۀ قم تعطیل می شد و من به تهران می آمدم . در دهۀ محرم ، در منزل حاج میرزا اسماعیل اربابی ، هر روز مجلس روضه برقرار بود . وی فرد وارسته ای بود که در محلۀ امامزاده یحیی ...
من در خیلی از شهرهای ایران منبر رفته ام . از شمال تا جنوب ؛ از شرق تا غرب ؛ مازنداران تا هرمزگان و ایلام تا زاهدان . همواره محور اصلی بحث هایم بنا به سفارش پیامبر اکرم (ص) ، کتاب خداوند و خاندان نبوت بوده است . هزاران نفر پای منبر من آمده و از معارف ...
پدرم می گوید: « هنگام طلب فرزند ؛ از خداوند خواستم که او را اهل فضل و علوم دینی قرار دهد . »حالا گاهی که پدرم با من صحبت می کند ، می گوید من پیشمانم که چرا در حق اولادهای دیگرم این دعا را نکردم تا آنها نیز طلبه گردند . ایامی که می خواستم درس طلبگی بخوانم ...
پدرم واسطه شده بود تا دختر یکی از همکارانش را برای کسی خواستگاری کند . وقتی پدرم قضیه را مطرح می کند ، از او می پرسد آیا خودت پسر نداری ؟! پدرم پاسخ مثبت می دهد و آنها خصوصیات مرا جویا می شوند . ایام تولد حضرت سید الشهداء (ع) بود و من جایی منبر داشتم . ...
در ادامۀ مبارزه بر ضد جشن های 2500 ساله ، حضرت امام در نجف اشرف سخنرانی تندی ایراد کردند . هم زمان نیز اعلامیه ای انتشار دادند . تعدادی از اعلامیه ها به دست من رسید . هر مسجدی که می رفتم ، هنگام بر داشتن مهر ، تعدادی از اعلامیه ها را از زیر لباس درآورده ، ...
شش ساله بودم که دست در دست پدر بزرگ ، برای ثبت نام به مدرسه مرحوم برهان رفتم . چون پدرم کار داشت ، پدر بزرگم مرا به مدرسه برد . وی در راه می گفت : پسرم ، آیا می دانی تو را به کجا می برم ؟ و خود جواب می داد : تو را به مدرسه می برم تا سواد یاد بگیری، خواندن و ...
روحانیون مبارز برای انجام وظیفۀ انقلابی خود ، به شهرهای مختلف سفر می کردند . من نیز به چند شهر که در بعضی سابقۀ منبر داشتم ، سفر کردم ؛ اما این بار با روحیه ای انقلابی و با قصد بر هم زدن سکوت کور و کنار زدن خاکستر روی آتش خشم مردم ، وارد شدم . دو – سه نفر ...
قبل از انقلاب اغلب مجالس ما در پایین شهر تهران و مراکز متدین نشین برگزار می شد . مناطق بالا ، جایی برای جولان ما نبود ، حتی رفت و آمد در آن مناطق نیز برای ما کاری دشوار می نمود . در آن مکانها ، بی حجابی زیاد بود و تقربیا فرم شهر نشینی اروپایی به خود ...
من تاکنون حدود 30 کتاب نوشته ام که از همه معروفتر ، عرفان اسلامی در 12 جلد است . هدفم از این کار ، پاسخ به نیاز روز جوانان بوده است . زیرا بعد از انقلاب با مطرح شدن مسایل عرفانی ، به خصوص از ناحیۀ حضرت امام (ره) ، همه در جستجوی چند و چون قضیه و شناخت عرفان ...
این بار پیغام از شمالی ترین منطقۀ جبهه ، یعنی اطراف حلبچه بود . اوضاع آنجا بسیار شلوغ شده بود. ما را طلبیدند تا روحیۀ بچه ها را تقویت کنم . من به اتفاق چند تن از دوستان به سمت غرب حرکت کردیم . دوستان عبارت بودند از : از آقای حاج سید علی آقای لاجوردی که ...