فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

كشتي نجات از شهيد اسماعيل مؤذني

كشتي نجات از شهيد اسماعيل مؤذني
اي آن كه در عزاي تو آدم گريسته از داغ تو پيمبر خاتم گريسته بر پاره هاي پيكرت اي كشتي نجات ارواح انبيا همه با هم گريسته زينب به قتلگاه و ره كوفه تابه شام با قامت شكسته در اين غم گريسته ترشد زمين ز اشك ملائك به سوگ تو در آسمان فرشته دمادم گريسته لب ...

هشت رباعی عاشورایی از هادی محمد زاده

هشت رباعی عاشورایی از هادی محمد زاده
  هفتاد و دو لالة شهادت باورشولای به خون خویش رنگین، در بررفتند به دنبال شهادت کان‌سانطوفان نرسد به گرد آنها دیگرای کشتة عشق! کو علی اکبر تو؟کو دست تو، کو پای تو و کو سر تو؟انگار فرات دیگری جاری شداز خون گلوی نازک اصغر تویک چند به عیش و نوش خود، ...

دلم به یاد اسیران کربلا خون شد ازاستاد شهریار

دلم به یاد اسیران کربلا خون شد ازاستاد شهریار
محرم آمد و آفاق مات و محزون شدغبار محنت ایام تاب گردون شد به جامه هاى سیه کودکان کو دیدمدلم به یاد اسیران کربلا خون شد از این مبارزه بشکفت خاندان علىچنانکه نسل پلید امیه مرهون شد بنى امیه و آن دستگاه فرعونىهمان فسانه فرعون و گنج قارون شد ولى حسین ...

شعر ترکی آذري ؛ امام حسین ع

شعر ترکی آذري ؛ امام حسین ع
يا رب منه بو لحظه دى بير عمر ايله يارىعشقونده سنون جان ويرورم هر ندن عارىقان قان ويئن او خلا يا غورى الّى هوادتناوز اوند روب او خلار منه فنده سنه يارىقربانوى سلما نظر مر حقونننجان اوسته وارام نعمتوون شكر گذارىگرجام بلاده گنه وار باده خداياگوندر من ...

پیش چشمم تو را سر بریدند از افشین علاء

پیش چشمم تو را سر بریدند از افشین علاء
پیش چشمم تو را سر بریدند دستهایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری قل اعوذ برب الفلق بود گفتی «آیا کسی یار من نیست؟» قفل بر دست و دندان من بود لحظه‌ای تب امانم نمی‌داد بی‌تو آن خیمه زندان من بود کاش می‌شد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم ...

خون گریه می کرد

خون گریه می کرد

زمان بر باغبان خون گریه می کرد     زمین هم بی امان خون گریه می کرد
و وقتی اسب او بی صاحب آمد     تمام آسمان خون گریه می کرد 

نشانه از زهرا محدثی خراسانی

نشانه از زهرا محدثی خراسانی
  آرامش و معصومیت تو دلخواه در سینه‌ی تو مرور داغی جانکاه   این است که روشنایی چشمش را از کرببلا نشانه می‌گیرد ...

چشم مشک‏ از عمان سامانی‏

چشم مشک‏ از عمان سامانی‏
نیست صاحب همتی در نشأتین  همقدم عباس را بعد از حسین‏    در هواداری آن شاه الست  جمله را یکدست بود او را، دو دست‏    آن قوی، پشت خدا بینان ازو  و آن مشوش، حال بیدینان ازو    موسی توحید را، هارون عهد  از مریدان جمله کاملتر، بعهد    بد به عشاق ...

اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد ازمصطفی محدثی خراسانی

اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد ازمصطفی محدثی خراسانی
اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد زمین برای همیشه شهید پرور شد زمین برای همیشه به قصد یاری تو تمام پاسخ آن پرسش معطر شد زمین به یمن نفس‌های عاشقانة تو پر از طراوت دل‌های درد باور شد تو ذوالفقار شدی با دو تیغ در دو نبرد جهاداکبر تو همرکاب اصغر شد چه ...

ارباب از حاج حيدر توكلي

ارباب از حاج حيدر توكلي
الا خورشيد عالمتاب ،ارباب قرار هر دل بي‌تاب، ارباب نه تنها من که ديدم آفرينش تو را مي‌خواندت ارباب، ارباب به هر ابري که افتد چشم مستت از او بارد شراب ناب، ارباب تو آن بودي که هر شب در بر تو گدايي مي‌کند مهتاب ،ارباب من آن در را که غير از او دري ...

به یاد کربلا افتاده ام باز از محمد فخار زاده

به یاد کربلا افتاده ام باز از محمد فخار زاده
به یاد کربلا افتاده ام بازعنان طاقت از کف داده ام باز به من ماهی نشان دادند آنجاکه تا امروز مستم از تماشادلم پر می زند هرشب به بامشسلامم می کند دارالسلامشدل عاشق ز معشوقش جدا نیستبرایم هیچ جایی کربلا نیستچه میفهمید از حال دل منشنیدن کی بود مانند ...

یک قافله غم ، زکربلا آوردم از محمود تاری

یک قافله غم ، زکربلا آوردم از محمود تاری
یک قافله غم ، زکربلا آوردم صد شور و نوا ، زنینوا آوردم بر روشنی تیره دلان کوفه یک ماه ، به روی نیزه‌ها ...

کربلا بود و حسین علیه‏السلام از سیدتقی قریشی (فراز)

کربلا بود و حسین علیه‏السلام از سیدتقی قریشی (فراز)
ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین هر طرف پرپر گلی از شاخه‏ای افتاده بود و اندر آن گلشن، خزانِ لاله‏ها بود و حسین داشت در آغوش گرمش آخرین سرباز را زآن همه یاران، علی اصغر به جا بود و حسین آخرین سرباز هم غلطید ...

پیشنماز ازسید حبیب حبیب پور

پیشنماز ازسید حبیب حبیب پور
بی آب شدی - آینه بازی کردی بر خاک شدی و سرفرازی کردی از هر سو تیر و نیزه و زخم آمد اما تو چه خوش پیشنمازی ...

تو می خواهی پر از اخلاص باشی از پروانه بهزادی آزاد

تو می خواهی پر از اخلاص باشی از پروانه بهزادی آزاد
تو می خواهی پر از اخلاص باشی نگهبان حریم یاس باشی اگر یار حسینی، می توانی، برای تشنه ها عباس ...

ساقی لب تشنه ازحبیب‌اله معلمی

ساقی لب تشنه ازحبیب‌اله معلمی
تا نبرم سوی حرم مشـک آب                لب نگذارم به آبدرس وفــا داده مــرا بـوتــراب                 لب نگذارم به آبمن پســر شیـر خـدا حیـدرم                 خوانده حسین ساقی و آب آورمهم پســر فاطـمه را چـاکـرم                 تــا نــدهــد ...

عاشورایی

عاشورایی
الحقّ که به ما درس وفا داد حسین(ع)     هر چیز که داشت بی ریا داد حسین(ع)یعنی که تأملی کنید ای یاران     آن هستی خود ز کف چرا داد حسین(ع)از بهر ستیز و مرگ آماده شوید     در محضر عشق دوست افتاده شویداز خون حسین(ع) بشنوید این پیغام     در طول زمان همیشه ...

از علي اصغر خجالت مي کشم...ازمصطفی رحماندوست

از علي اصغر خجالت مي کشم...ازمصطفی رحماندوست
گاه ابر و گاه باران مي شوم گاه از يک چشمه جوشان مي شوم گاه از يک کوه مي آيم فرود آبشار پر غرورم، گاه رود گاه قطره، گاه دريا مي شوم گاه در يک کاسه پيدا مي شوم روز و شب هر گوشه کاري مي کنم باغ ها را آبياري مي کنم نيست چيزي برتر از من در جهانزندگي از آب مي ...

تا جهان باشد و بوده است،که داده است نشان از نیر تبریزی

تا جهان باشد و بوده است،که داده است نشان از نیر تبریزی
تا جهان باشد و بوده است،که داده است نشان میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور سر بی تن که شنیده است‏به لب آیه کهف یا که دیده است‏به مشکات تنور آیه ...

متن ادبی از محمد رضا سنگری

متن ادبی از محمد رضا سنگری
غریق ساحل گم کرده‌ گرداب زده‌ ایم، ای کشتی طوفان کوب ساحل شناس. شب و ظلمت هول و حرامیان و ما مسافران سرگردان راه ناشناس، ای چراغ ظلمت سوز، ای مصباح‌الهدای فریادگرانی که روزنه ای از شب به روز می‌جویند. به نام تو که می‌رسیم، همه‌ دریاها رام ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^