فارسی
جمعه 07 ارديبهشت 1403 - الجمعة 16 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب ازمریم توفیقی

قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب ازمریم توفیقی
قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشبنشسته بر جبین دل غم کرب و بلا امشبابافاضل بدون دست و اصغر تشنه لب بی جانفرات از شرم می گرید ز دردی بی دوا امشبشده هفت آسمان مغموم و دلخون از غم مولاگرفته زانوی غم آسمان بی نوا امشببه تن ژوشیده رخت ماتم و اندوه عرش و ...

رسم مهمانی ازمحمدرضا سروری

رسم مهمانی ازمحمدرضا سروری
این چه رسمیست که در کوفه بنا گردیده سر  بُرَنـد از تن مهمـان به لب خشکیـده مُهر این  ننگ که بر صفحـة آنان خـورده قـلــب آزاده دلـانِ  دو جـهـــان آزُرده این چه رسمیست که لب تشنه کُشندمهمان را در ازای زر و زوری  شکنـنـد پـیـمـان را درب خـانـه به ...

مشک

مشک
چه می شد ای خدا مشکم مرا حاجت روا می کرد به حق هر دو دستانم همه دردم دوا می کرد به یاد اصغر نالان که عطشان و پریشان است کمی از آبِ باقی را برای او سوا می کرد خدایا عاقبت دیدی شدم شرمنده ی اصغر چه می شد این فراتِ غم مرا در خود فنا می کرد ز روی کودکان ...

درهای بی کلید از حسنا محمد زاده

درهای بی کلید از حسنا محمد زاده
برای حضرت رقیه« س» سه ساله ای و چه قرن ها که ، امید دل های نا امیدی صدای لب های بی صدایی ، کلید در های بی کلیدی نرفته از خاطر زمانه ، غمی که بر سینه ات نهادی خرابه هایی که نور دادی ، حماسه هایی که آفریدی روانه شد روی گونه هایت – دو نهر کوچک – شبی پریشان ...

زینب که بود عالم غم را خدای صبر از اسماعیل علیان

زینب که بود عالم غم را خدای صبر از اسماعیل علیان
زینب که بود عالم غم را خدای صبر در غربت دیار ستم آشنای صبر   معنا گرفت ماتم عظمی چو جاگرفت بر شانه‌های زینب کبری همای صبر   مجموعه‌ی مصائب دنیا به او رسید ایوب هم نبودچو او مبتلای صبر   در کودکی بدید که در کوچه‌های شهر سیلی زدند مادر او را برای ...

مکتب آزادگی از محمدرضا شفیعی کدکنی

مکتب آزادگی از محمدرضا شفیعی کدکنی
باز در خاطره‌ها، یاد تو ای رهرو عشقشعلة سرکش آزادگی افروخته است یک جهان، بر تو و بر همت و مردانگی‌ات از سر شوق و طلب، دیدة جان دوخته است نقش پیکار تو، در صفحة تاریخ جهانمی‌درخشد، چو فروغ سحر از ساحل شبپرتواش بر همه کس تابد و می‌آموزدپایداری و ...

خوشا از دل نم اشکی فشاندن از قیصر امین پور

 خوشا از دل نم اشکی فشاندن از قیصر امین پور
خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن خوشا نی‌نامه‌ای دیگر سرودن نوای نی‌، نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دل‌نشین است نوای نی نوای بی‌نوایی‌ست هوای ...

اگر در کربلا غوغا نمی شد از علی افشار سمیرمی

اگر در کربلا غوغا نمی شد از علی افشار سمیرمی
اگر در کربلا غوغا نمی شد ریاکاری دگر رسوا نمی شد واین مومن نمایی های برخی میان تکیه ها پیدا نمی ...

کار عشق از کربلا بالا گرفت از امیر عاملی

کار عشق از کربلا بالا گرفت از امیر عاملی
کار عشق از کربلا بالا گرفت عشق آنجا دامن مولا گرفت گفت ای مولا مرا بر می‌گزین زین طریقت تیغ حیدر می‌گزین من هزاران سال نوری گشته‌ام تا به دشت کربلا پا هشته‌ام عارفان و عامیانم طالبند عاشقان از من به دنیا غالبند من همان نورم که در طور آمدم ...

تقدیم به کاروان اسرای اهل بیت (ع)و حضرت زینب (س) از علیرضا کوچی

تقدیم به کاروان اسرای اهل بیت (ع)و حضرت زینب (س) از علیرضا کوچی
زیر نور ماهتاب ، کاروان در التهابآسمان به رنگ خون ، کوفیان به رنگ خوابیادگار مشک ها صد پیاله تشنگیابرهای سوخته ، قصه گوی بخل آبدر طواف محملی شور می زند دلیدر حصار نیزه ها ، دختری در اضطرابهای هایِ خواهری ، لای لایِ مادریدشت پر شد از نوا ، وای از دلِ ...

ان قهرمان نینوا کو از سید حبیب حبیب پور

ان قهرمان نینوا کو از سید حبیب حبیب پور
برگشته ا ی تنها زمیدان                   با با بگو سقای ما کو؟ بابا مگر جان داده سقا                   ان قهرمان نینوا کو ............ بابا چرا قدت خمید ه               خون می فشانی از دو دیده ؟ آیا عمو در خون طپیده ؟              رخشنده ما ه خیمه ها کو ...

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (2)

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (2)
مدح امامزاده احمد بن موسي الكاظم و علي بن حمزه بن موسي الكاظم (عليه السلام)اهلي در اشعار متعددي به مدح فرزندان امام موسي كاظم (عليه السلام) پرداخته و اوصاف و خصايلي از ايشان را به تصوير كشيده است؛ از جمله در اشعاري با مطلع هاي زير مي توان اين موضوع را ...

ای بهترین بهانه برای گریستن از مهدی طهماسبی دزکی

ای بهترین بهانه برای گریستن از مهدی طهماسبی دزکی
ای بهترین بهانه برای گریستن عمری کنار حضرت بارانی ای صبورهرچند در کویر غریبانی ای صبورای ماه آسمان ارادت ، سفیر عشقآزاده از تبار غیورانی ای صبورشام ستم شکسته وسامان کفر رفت هرچند ظاهرا تو پریشانی ای صبورتوخطبه خوان عزت مردان عاشقی واگویه حماسه ...

زنده نگهدار محرّم که هست از امیر عاملی

زنده نگهدار محرّم که هست از امیر عاملی
زنده نگهدار محرّم که هست عالمی از نشئه‌ی این باده مست هست محرّم حرم اهل دل باعث اندوه و غم اهل دل سال اگر ماه محرّم نداشت خلقت حق حضرت آدم نداشت تعزیه گردان خدای ازل کرد عزا را به شجاعت بدل شین شجاعت شجر مصطفی است جیم، جلال و جبروت خداست ...

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت ازفواد کرمانی

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت ازفواد کرمانی
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشتآری آن جلوه که فانی نشود نور خداستنه بقا کرد ستمگر،نه به جا ماند ستمظالم از دست‏شد و پایه مظلوم بجاستزنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوستبلکه زنده است‏شهیدی که حیاتش ز قفاستتو در اول،سر و جان باختی اندر ره عشقتا ...

داد زد ها ... سر از این خاک کجا بردارد از مریم سقلاطونی

داد زد ها ... سر از این خاک کجا بردارد از مریم سقلاطونی
داد زد ها ... سر از این خاک کجا برداردکیست آیا قدمی سمت خدا بردارد ؟ خیمه زد روی پدر رو به جماعت پرسیدیک نفر نیست که بابای مرا بردارد ؟ یک نفر نیست از این جمع قدم بگذاردو بیاید سر بابای مرا بردارد ؟ یک نفر نیست که مردی کند و برخیزدحجم این داغ بزرگ از دل ...

علی موسوی گرمارودی‏ ابوالفضائل‏

علی موسوی گرمارودی‏ ابوالفضائل‏
ای تشنه‏ی عشق روی دلبند  برخیز و به عاشقان، بپیوند    در جاری مهر، شستشو کن  وانگاه، ز خون خود وضو کن‏    زان پا که در این سفر درآئی  گر دست دهی سبک‏تر آئی‏    رو جانب قبله‏ی وفا کن  با دل، سفری بکربلا کن‏    بنگر. به نگاه دیده‏ی پاک  خورشید ...

با آسمان قسمت بکن بال وپرت را ازمریم حقیقت

با آسمان قسمت بکن بال وپرت را ازمریم حقیقت
با آسمان قسمت بکن بال وپرت رابردار از روی زمین چشم ترت رااین تکه های گمشده راز رشیدی ستیعنی تصور کن علی اکبرت راشیون مکن لیلای مجنون،این بیابانباید بنوشد خون پاک همسرت راگهواره را آرام تر از خود رها کنتا نشکند بغضی گلوی اصغرت راآتش توان سوختن اینجا ...

نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی

نگاهش کهکشان را تاب می داد از احمد سوسرایی
نگاهش کهکشان را تاب می داد شب تاریک را مهتاب می داد اگر یک دست در تن داشت عباس! تمام  کربلا را آب می ...

ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت

ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت یاوری دیگر از آن یاران نام آور نداشت  بهر جانبازی نشان از قاسم و جعفر نبود  خسرودین عون و عباس و علی اکبر نداشت بانگ هل من ناصرش راهیچکس پاسخ نگفت ناصر دین پیمبر ناصری دیگر نداشت با دلی سرشار غم قنداقه‌ی اصغر ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^