فارسی
پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403 - الخميس 15 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

در مرثیت شهدای کربلا از جمال الدین سلمان ساوجی

در مرثیت شهدای کربلا از جمال الدین سلمان ساوجی
خاک، خونْ آغشته لبْ تشنگان کربلاست آخر ای چشم بلابین! جوی خونبارت، کجاست؟! جز به چشم و چهره، مسپَر خاک این ره کآن همه نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفی ست ای دل بی صبر من! آرام گیر اینجا، دمی کاندرین جا منزل آرامِ جان مرتضی ست ای که زوّار ملایک را، جنابت ...

یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن خوشزاد

یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن خوشزاد
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست آن خیابان کوی جانان قطعه ای از کربلاستیک خیابان دل ربوده از تمام عاشقان هست آنجا جای پای مهدی صاحب زمانیک خیابان گشته منزلگاه جبرئیل امینیک طرف استاده زهرا یک طرف ام البنینیک خیابان گشته تنها جلوه گاه عالمین ...

بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان (1)

بازتاب حماسه عاشورا در شعر بعضي از شعراي عرب زبان (1)
چکيده ادبيات در قلمرو شعر و شاعري در ميان شيعيان از آغاز، مرتبتي بلند داشته است. شايد مهارت و توانمندي امامان شيعه در سرودن شعر و همچنين تشويق و تکريم آنها نسبت به شاعران متعهد و با اخلاص، انگيزه اي شد تا ابيات و سوگ سروده ها، براي کسب منافع مادي ...

بند چهارم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند چهارم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
بر خوان غم، چو عالميان را صلا زدند اول صلا به سلسله ي انبيا زدندنوبت به اوليا چو رسيد، آسمان طپيد زان ضربتي كه بر سر شير خدا زدندآن در كه جبرئيل امين بود خادمش اهل ستم به پهلوي خير نساء زدندبس آتش ز اخگر الماس ريزه ها افروختند و در حسن مجتبا زدندوانگه ...

علمدار کربلا از نورالله امینی نوش‏آبادی

علمدار کربلا از نورالله امینی نوش‏آبادی
بگذر ای باد صبا باز بر آن گلشن جان  که در آن تشنه لبانند و فرات است روان‏    راز بگشای از این پرده و بی پرده بگو  «که شهیدان که‏اند این همه خونین کفنان»    خاک خونین به من آورد از آن دشت بلا  پر فروریخت و در شعله آهش توفان‏    گفت: هفتاد و دو گل از ...

محمد بهرامی اصل «عاصی» شراب عطش

محمد بهرامی اصل «عاصی» شراب عطش
باده‏ی عشق تو همجنس شراب عطش است  جان کوثر نسبت تشنه آب عطش است‏    زائر تربت خونین حسین بن علی است  عطر شوری که ره آورد گلاب عطش است‏    حاش الله که دهد دست ارادت به یزید  آن امامی که دلش مست ثواب عطش است‏    روز آشوب شهامت همه دیدند که ...

مجید مرادی رودپشتی سبزگون‏

مجید مرادی رودپشتی سبزگون‏
  ای جهانی نثار دستانت  عالمی سوگوار دستانت‏    در شگفتم هلا چها کرده است  قدرت ذوالفقار دستانت‏    پی یاری برادر تو هنوز  مانده در انتظار دستانت‏    کودکان را به‏بین که می‏گریند  در یمین و یسار دستانت‏    سرو آزاد نیست جز شبحی  سبزگون ...

بند يازدهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند يازدهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد بنياد صبر و خانه ي طاقت خراب شدخاموش محتشم كه ازين حرف سوزناك مرغ هوا و ماهي دريا كباب شدخاموش محتشم كه ازين شعر خونچكان در ديده اشك مستمعان خون ناب شدخاموش محتشم كه ازين نظم گريه خيز روي زمين به اشك جگرگون پر آب شدخاموش ...

خون گریه می کرد

خون گریه می کرد

زمان بر باغبان خون گریه می کرد     زمین هم بی امان خون گریه می کرد
و وقتی اسب او بی صاحب آمد     تمام آسمان خون گریه می کرد 

حسين آتش عشق خدا

حسين آتش عشق خدا
جاده و اسب مهياست؛ بيا تا برويمكربلا، منتظر ماست؛ بيا تا برويمايستاده ست به تفسير قيامت، زينب «س»آن سوى واقعه پيداست؛ بيا تا برويمخاك در خون خدا، مى شكفد، مى بالدآسمان، غرق تماشاست؛ بيا تا برويمتيغ در معركه مى افتد و برمى خيزدرقص شمشير چه زيباست؛ ...

قهرمان عرصه ی صبر و تحمل زینب ازعباس خوش عمل

قهرمان عرصه ی صبر و تحمل زینب ازعباس خوش عمل
قهرمان عرصه ی صبر و تحمل زینب است                                              همچو زهرا جلوه ی روح توکل زینب است میوه ی قلب محمد در سرابستان  وحی                                              گلشن آل عبا را  شاخه ی گل زینب است بهره مند از ...

بند پنجم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند پنجم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
چون خون زحلق تشنه او ، بر زمين رسيد جوش از زمين ، به ذروه ي عرش برين رسيدنزديك شد ، كه خانه ي ايمان شود خراب از بس شكستها ، كه به اركان دين رسيدنخل بلند او چه خسان ، بر زمين زدند طوفان به آسمان ، ز غبار زمين رسيدباد، آن غبار چون به مزار نبي رساند گرد از ...

تقدیم به زین االعابدین (ع) ازمرتضی حیدری آل کثیر

تقدیم به زین االعابدین (ع) ازمرتضی حیدری آل کثیر
شب بود و روحم درسکوتی نوحه گرشدفرمانروای سینه های شعله ورشدچشمم که می بایست، شب را درنوردددرخیمه با طفلان گریان همسفرشدگفتید: من بیماربودم آه اماهرعضومن برچشم شیطان حمله ورشدمن رازنامحدود بودم گرچه ذکرم درخطبه وشب نامه هاتان مختصرشدمن بال هایی ...

انتشار عشق از خلیل عمرانی

انتشار عشق از خلیل عمرانی
مردی در ارتفاع عطش ایستاده سبزدر باورش تموّج عشق و اراده سبزمردی که ایستاده در آغاز آسماندر ابتدای فرصت بی‌تاب جاده سبزبعد از وقوع سرخ درختان سربلنددستی به طرح روشن فردا گشاده سبزکوثر شکفته در نَفَسش جرعه جرعه رازخمخانه بی‌کرانه‌ترین جام و باده ...

زمزم اشك از سيد هاشم وفايي

زمزم اشك از سيد هاشم وفايي
نام جانبخش تو چون بر دهنم مي‌آيد عطر فردوس برين از سخنم مي‌آيد زمزم اشک ز چشم تر من مي‌جوشد نام شيرين تو چون بر دهنم مي‌آيد اي مسيحا دم عالم ز نسيم مهرت روح ايمان و يقين بر بدنم مي‌آيد همچو جان سخت گرانقدر و عزيز است مرا ز تو هر غم که به جان و ...

سقاخونه

سقاخونه
یه سقاخونه ى قدیمى بود؛ دو اشکوبه. تخته کوب؛ با ستون هاى چوبى؛ صحن گلى که جا به جا قلوه سنگ ماسیده بود ته اش. پایین طارمى، جایى که همیشه سایه دار بود و نمناک، سال ها پیش چاه زده بودند و کنار چاه، روى سکوى پاکوتاه سمنتى ، تلمبه اى گذاشته بودند با دو تا ...

پدرم گوش کن بهانه مگیر از مهدی فرجی

پدرم گوش کن بهانه مگیر از مهدی فرجی
پدرم گوش کن بهانه مگیر و غرور مرا نشانه مگیراز دلم با تو حرف ها دارمحرف از روح کربلا دارمپدرم حرف نسل ما چیزیست که شبیه شعار نسل تو نیستکربلا از نگاه ما شور است نور در نور , نور در نور استپدرم فکرتان بلند نبود کربلاتان جوان پسند نبودهمه ی کربلا که ...

عزیز خداوندگار از طائی شمیرانی‏

عزیز خداوندگار از طائی شمیرانی‏
  از آن زمان که داد ترا کردگار دست  نگرفته ای بیاری فردی بکار دست‏    باری ز دوش خسته کس کم نکرده‏ای  با آنکه بوده‏ات به یمین و یسار دست‏    نگرفت آنکه دست ز پا اوفتاده‏ایی  کی گیردش بروز الم روزگار دست‏    دائم بسوی خلق برد دست احتیاج هر کس ...

ناگهان بر نای نی گل می کنیم از هرمز فرهادی

ناگهان بر نای نی گل می کنیم از هرمز فرهادی
ناگهان بر نای نی گل می کنیمکربلایی را تغزل می کنیم در عبور یک عطش عباس و آبدستهامان را به هم پل می ...

با شیون و اشک و ناله بر می گردند از یوسف رحیمی

با شیون و اشک و ناله بر می گردند از یوسف رحیمی
با شیون و اشک و ناله بر می گردند رفتند چو یاس و لاله بر می گردند در قافله جای آفتابی خالی ست افسوس که بی سه ساله بر می ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^