پرسشها و پاسخها، ص: 71
برخی از روشن دلان كه روح و روان آنان با حقايق موجودات ارتباطی پيدا كرده است با گوش دل، تسبيح و تنزيه آن ها را بشنوند و از تسبيح كائنات در برابر فرمان خدا آگاه باشند. قلبی كه از وساوس و علايق مادّی خالی گردد و مركز فرود انوار حق و بركات معنوی باشد از طريق مكاشفه وجدان همه اين حقايق را ديده و درك می كند.
مولوی با بينش خاصّ خود اين حقيقت را دريافته و در اين باره چنين می گويد:
گر تو را از غيب چشمی باز شد |
جمله ذرات جهان هم راز شد |
|
نطق آب و نطق خاك و نطق گل |
هست محسوس حواس اهل دل |
|
جمله اجزا در تحرّك در سكون |
ناطقان كانّا اليه راجعون |
|
ذكر تسبيحات اجزای نهان |
غلغلی افكنده در اين آسمان |
|
جمله اجزای زمين و آسمان |
با تو می گويند روزان و شبان |
|
ما سميعيم و بصيريم و هُشيم |
با شما نا محرمان ما خامُشيم |
|
خامُشيم و نعره تكرارمان |
می رود تا پای تخت يارمان |
|
بايد محرم شويم تا صدای تسبيح موجودات را بشنويم. ما كه از حركت قانونی در مسير تكامل باز مانده و به جای پيشرفت در مدارج ترقّی و اعتلای انسانی به مراحل پست وجود در حال سقوط هستيم هرگز نخواهيم توانست ذكر و تسبيح و سجده موجودات را بشنويم و بفهميم و با آن ها آشنا شويم؛
چون شما سوی جمادی می رويد |
آگه از جان جمادی كی شويد؟ |
|
آيات فراوانی از قرآن كريم بر وجود شعور و آگاهی در تمامی