وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الاِعْتِذَارِ مِنْ تَبِعَاتِ الْعِبَادِ وَ مِنَ التَّقْصِيرِ فِي حُقُوقِهِمْ وَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ
از دعاهاى امام عليهالسلام است در عذرخواهى از دادخواهيهاى مردم بر اثر ظلم و ستمى كه به آنها رسيده، و از كوتاهى در حقوق و بهرهى ايشان، و در آزادى از آتش (به وسيلهى توبه، عذر و پوزش خواستن سه قسم است: (1) كسى به ديگرى مىگويد: من فلان كار را بجا نياوردم (2) مىگويد: بر اثر فلان بجا آوردم (3) مىگويد: بجا آوردم و ديگر بجا نخواهم آورد، و معنى توبه قسم سوم است):
﴿1﴾
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِيَ إِلَيَّ فَلَمْ أَشْكُرْهُ ، وَ مِنْ مُسِيءٍ اعْتَذَرَ إِلَيَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ ، وَ مِنْ ذِي فَاقَةٍ سَأَلَنِي فَلَمْ أُوثِرْهُ ، وَ مِنْ حَقِّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ ، وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِي فَلَمْ أَسْتُرْهُ ، وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِي فَلَمْ أَهْجُرْهُ .
(1) بار خدايا من به درگاه تو عذر مىخواهم از ستم كشيدهاى كه در برابر من به او ستم رسيده و من او را يارى نكردهام (زيرا يارى كردن مومن حق واجبى است بر مومن ديگر كه اگر او را يارى نكند مواخذه و بازپرس مىشود، حضرت صادق- عليهالسلام- فرموده: مومنى كه برادر «هم كيش» خود را يارى كند و بر يارى او توانائى داشته باشد خداوند او را در آخرت يارى خواهد كرد «از گرفتاريها و شكنجههاى آن سرا رهائيش مىدهد» و مومنى كه برادرش را خوار گرداند و بر يارى او توانا باشد خدا او را در دنيا و آخرت خوار نمايد «در دنيا بدبخت و در آخرت از رحمتش دور سازد») و از احسان و نيكى كه به من شده و سپاس آن را بجا نياوردهام (حضرت رسول- صلى الله عليه و آله- فرموده: هر كه به او احسان شود بايد جزاى آن را بدهد، اگر نتوانست بايد آن را بستايد، و اگر چنين نكرد كفران آن نعمت نموده، حضرت صادق- عليهالسلام- فرموده: خدا لعنت كند «از رحمتش دور گرداند» كسانى را كه راه احسان و نيكى را بريده و جلوگيرى مىنمايند، گفتند: چه كسانى از راه احسان جلوگيرى مىكنند؟ فرمود: مردى كه به او احسان شود و آن را كفران نمايد) و از بدكردارى كه از من عذر خواسته و من عذرش را نپذيرفتهام (پيغمبر- صلى الله عليه و آله- فرموده: كسى كه بيزارى جستن بدكردارى را از بدى كه كرده راست گويد يا دروغ نپذيرد بر سر حوض «نهرى كه خداى تعالى در بهشت به من عطا كرده» نزد من نخواهد آمد) و از نيازمندى كه از من درخواست نموده و من او را نبخشيده و بر خود برترى ندادهام (حضرت صادق- عليهالسلام- به ابان ابن تغلب فرمود: هرگاه نصف دارائيت را به مومنى تقسيم نمودى او را بر خود مقدم نداشته و برترى ندادهاى و تو و او يكسان هستيد، او را بر خود برترى مىدهى اگر از نصف ديگر به او ببخشى) و از حق صاحب حق مومنى كه بر من لازم است و آن را ندادهام (معلى ابن خنيس گفته: به حضرت صادق- عليهالسلام- گفتم: حق مسلمان بر مسلمان چيست؟ فرمود: هفت حق واجب است، حقى از آنها نيست جز آنكه بر او واجب مىباشد، اگر حقى از آنها را ضايع سازد از دوستى خدا و طاعت او بيرون رفته، و خدا را در او نصيب و بهرهاى نيست «خدا را بندگى نكرده» به آن حضرت گفتم: فدايت شوم آن هفت حق چيست؟ فرمود: اى معلى من بر تو مهربانم مىترسم آنها را ضايع و تباه سازى و حفظ نكنى و بدانى و عمل ننمائى، گفتم: قوت و توانائى جز از جانب خدا نيست «اميد است خداى تعالى توانائى و توفيق عمل به آنها را عطاء فرمايد» فرمود: كمتر حق از آنها آنست كه براى او دوست دارى آنچه را كه براى خود دوست مىدارى، و نپسندى براى او آنچه را كه براى خود نمىپسندى، و حق دوم آنست كه از خشم او دورى گزينى «كارى نكنى كه او را خشمناك سازى» و رضا و خشنودى او را پيروى نمائى، و فرمان او را انجام دهى، و حق سوم آنست كه او را به جان و مال و زبان و دست و پا يارى كنى، و حق چهارم آنست كه تو ديدبان و راهنما و آيينهى او باشى، و حق پنجم آنست كه تو سير نباشى و او گرسنه و تو سيرآب و او تشنه، و تو جامه نپوشى و او برهنه باشد، و حق ششم آنست كه براى تو خدمتگزار باشد و براى برادر «هم كيش» تو خدمتگزارى نباشد لازم است كه خدمتگزارت را بفرستى تا جامهى او را بشويد و خوراكش را پخته سازد و بسترش را بگستراند، و حق هفتم آنست كه سوگندش را تصديق نموده راست بدانى، و دعوت او را اجابت كنى، و بيمارش را ديدن نمائى، و به جنازهاش حاضر شوى، و چون دانستى او را حاجت و خواستهاى است براى برآوردن آن به سوى او بشتابى و او را ناچار نسازى كه خواستهاش را از تو درخواست نمايد آنگاه به سوى او بشتابى، پس هرگاه آنها را بجا آوردى دوستى خود را به دوستى او و دوستى او را به دوستى خود پيوند نمودهاى) و از عيب و نقص مومنى كه براى من آشكار گشته و آن را نپوشاندهام ( حضرت على- عليهالسلام- فرموده: كسى كه دربارهى مومنى بگويد چيزى را كه به دو چشمش ديده و به دو گوشش شنيده و آن از چيزهائى است كه آن مومن را عيب مىكند و جوانمرديش را ويران مىسازد او از كسانى است كه خداى عزوجل فرموده «س 24 ى 19»: ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه فى الذين امنوا لهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخره يعنى آنانكه دوست دارند در بين كسانى كه ايمان آوردهاند زشتى فاش گردد، در دنيا و آخرت براى آنها عذاب دردناك است) و از هر گناهى كه براى من پيش آمده و از آن دورى نكردهام
﴿2﴾
أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ يَا إِلَهِي مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَةٍ يَكُونُ وَاعِظاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ .
(2) بار خدايا از آنها (گناهان نامبرده) و مانند آنها از تو عذر مىخواهم عذر خواستن از روى پشيمانى كه براى مانند آنها كه مرا پيش آيد واعظ و پنددهنده (مانع و جلوگير) باشد
﴿3﴾
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ نَدَامَتِي عَلَى مَا وَقَعْتُ فِيهِ مِنَ الزَّلَّاتِ ، وَ عَزْمِي عَلَى تَرْكِ مَا يَعْرِضُ لِي مِنَ السَّيِّئَاتِ ، تَوْبَةً تُوجِبُ لِي مَحَبَّتَكَ ، يَا مُحِبَّ التَّوَّابِينَ .
(3) پس بر محمد و آل او درود فرست، و پشيمانيم را از لغزشهائى كه به آن گرفتار شدم و قصدم را بر بجا نياوردن گناهانى كه به من رومىآورد توبهاى قرار ده كه براى من موجب دوستى تو شود، اى دوستدار توبهكنندگان (اشاره به قول خداى تعالى «س 2 ى 222»: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين يعنى همانا خدا آنان را كه «از گناهان» پيوسته توبه مىكنند و آنان را كه «از نجاست و پليدى» پاك و پاكيزهاند دوست مىدارد).