
قدم نهادن در راه حق به اندازه ظرفیت
زنبور پروازکنان به سرعت در حال رفتن بود، جبرئیل از او پرسید : کجا مىروى؟ گفت : خدا به همه دنیا خبر داده که یک عاشق دارم که مىخواهند او (ابراهیم را) را امروز آتش بزنند ما هم مىدانیم که آتش را آب خاموش مىکند، دهانم را آب کردهام و مىخواهم روى آتش نمرود بریزم. پرسید : چه مىگویى؟ تو با این جثّه کوچک، چه قدر مىتوانى آب در دهانت جا بدهى و آن را روى آتش بریزى؟ گفت: جبرئیل این حرف را نزن، من به اندازه استعدادم مکلّف به خاموش کردن این آتش هستم، باید کمک کنم، اگر نکنم قیامت مسئول هستم. بگذار مرا هم جزء خاموشکنندگان به حساب آورند. نمایش که مىتوانم دربیاورم.ما باید در خاموش کردن گناهان اداى اولیا را که دربیاوریم. حال اگر خودمان جزء اولیاى خدا نشویم، اداى اولیا را که مىتوانیم دربیاوریم. شبى را بیدار بمانیم، دستى براى گرهگشایى بالا بزنیم، کارى کنیم، نمازى که ظاهرش مودّبانه باشد، بخوانیم، کمکى که ظاهرش به درد خور باشد، انجام دهیم.به پیغمبر گفت: شما گفتید شهداء بىحساب به بهشت مىروند؟ فرمود: بله، صابران بىحساب به بهشت مىروند. تنها همین دو طایفه بىحساب به بهشت مىروند؟ فرمود : نه، گناهکارى که توبه کرده و با حفظ توبه مرده باشد، در روز قیامت فقط به دلیل این که خجالتزده نشود، خدا مىگوید پروندهاش را به او ندهید. همین که درآمد، او را وارد بهشت کنید تا شرمنده نشود.خدا هم با ما حرفهاى زیادى دارد. شما خیال نکنید که جواب ما را نمىدهد. ما شانزده شب است که مُدام مىگوییم هیچ چیزى نمىشنویم، همه را گذاشته تا بعد از مرگ جواب دهد، تا روز قیامت او با ما حرف دارد. مگر چند سال مىتوانیم با خدا حرف بزنیم، زیاد نمىتوانیم حرف بزنیم، اما او حرفهاى زیادى با ما دارد : «اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیَّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»7. ابتدا باید به این خطّ نورى اتصال پیدا کرد که در اتصال به این نور، نفس در مملکت وجود کار خدا را در مملکت عالَم خواهد کرد: «العُبودِیَّهُ جَوهَرَهٌ کُنهُها الرُّبوبِیَّهُ»8. نه این که آدم خدا مىشود، بلکه به مقامى مىرسد که کار خدایى انجام مىدهد. کار الهى انجام مىدهد، این حالات مثبت نفس است که داستانش مفصّل است. قسمت عمدهاى از مباحث این قسمت هم باقى مانده است، البته فرصت به سرعت در حال گذر است، ولى :
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگى باید چشید