فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حكومت در نگاه على (ع )

 ضرورت حكومت
از ديـدگـاه امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) وجـود حكومت و زمامدارى در جامعه امرى ضرورى و لازم است ؛ زيرا بـدون حـكـومت ، نظم جامعه از هم گسيخته و زندگى افراد با خطر جدّى روبه رو خواهد شد. از ايـن رو هـنـگـامـى كـه (خـوارج ) مـساءله زمامدارى را نفى كردند و معتقد شدند كه جامعه اسلامى احتياج به رهبر ندارد، اميرمؤ منان در ردّ عقيده باطل آنان فرمود:
افراد جامعه ناچار از داشتن زمامدارى هستند، خواه نيكوكار باشد يابدكار؛ تا مؤ مـن در حـكـومت او به طاعت مشغول و كافر بهره خود را از زندگى ببرد و خداوند هر كسى را به اَجـَلِ مـُقـَدَّر برساند، و توسط او ماليات گردآمده و با دشمن جنگ شود و راه ها ايمن گردد و حق ضعيف از قوى گرفته شده ، نيكوكار در رفاه و از شرّ بدكار آسوده ماند.
هـمـچـنـين آن حضرت وجود زمامدار را لازمه بقاى هر اجتماعى دانسته و هنگامى كه يكى از خلفا با وى مشورت كرد تا خود همراه نيروهاى نظامى در جبهه جنگ شركت كند حضرت او را از اين كار منع كرد و فرمود:
مـوقعيت زمامدار مملكت مانند رشته اى است كه مهره ها را گردآورده و به هم پيوند داده است و اگر رشته بگسلد، مهره ها از هم پاشيده شده ، هرگز همه آنها گرد نخواهند آمد.
فرهنگ حكومت
قرآن فرهنگ حكومت را فرهنگ (عبوديت ) مى داند و مى فرمايد:(الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الاَْرْضِ اءَقَامُوا الصَّلاَ ةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ
وَاءَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَللّهَِِ عَاقِبَةُ الاُْمُورِ)
خـداونـد كـسـانـى را يـارى مـى كند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم ، نماز را برپا دارند و زكات بدهند و امر به معروف و نهى از منكر كنند و پايان همه كارها از آن خداست .
اميرمؤ منان (ع ) اين فرهنگ را در نامه خود به فرماندار مصر چنين ترسيم مى كند:
ايـن دسـتورى است كه بنده خدا، على اميرمؤ منان ، به (مالك اشتر)مى دهد، امر مى كند او را به پـرهـيـزكـارى و پـرواى از خـدا و بـرگـزيـدن فـرمـان او و پيروى از دستورات قرآن كريم ، دسـتـوراتـى كـه كسى سعادتمند نمى شود، مگر به پيروى از آنها و بدبخت نمى گردد، مگر به مخالفت با آنها.
امـر مى كند او را به اين كه با دل و دست و زبان خدا را يارى كند... و نفس خود را هنگام شهوات فرونشانده و از سركشى ها باز دارد... .
امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) در ادامـه نـامه به (مالك ) سفارش مى كند كه مبادامشغله هاى حكومتى او را از عبادت هاى مخصوص همچون نماز اول وقت و راز و نياز با خدا، باز دارد و مى فرمايد: ... و بـايد اقامه واجباتى كه مخصوص خداست ، در راءس امورى باشد كه با آن دينت را خالص مى گردانى . پس در قسمتى از شب و روز، بدنت را به خدا واگذار كن (به عبادت او بپرداز) و بـه واجـبـاتـى كـه تو را به خدا نزديك مى گرداند وفا كن ، بدون اين كه عيب و نقصى در آن پيش بيايد.
حـضرت على (ع ) فرهنگ كاخ ‌نشينى و قرار دادن حاجب و دربان رامردود دانسته و در نامه اى به يكى از فرمانداران خود مى نويسد: (وَلا يَكُنْ لَكَ اِلَى النّاسِ سَفيرٌ اِلاّ لِسانِكَ وَلا حاجِبٌ اِلاّ وَجْهَكَ ولا تحجَبَنّ ذا حاجَةٍ عَنْ لِقائِكَ بها)
پيغام رسانى براى مردم ، جز زبانت نداشته باش و براى خود، دربانى جز صورتت قرار مده و از ديدار حاجتمندان با خودت جلوگيرى مكن . همچنين آن حضرت در نامه خود به (مالك اشتر) مى فرمايد:
قسمتى از وقت خود را به حاتمندان [كه به تو روى آورده اند]
اختصاص ده و خود در آن وقت به كار آنان رسيدگى كن ، در مجلس عمومى بنشين و براى خشنودى خـدا، نـسـبـت بـه آنـان فروتن باش و دربانان و محافظان خود را از جلوگيرى آنان بازدار تا گـويـنـده ايـشـان بـدون تـرس و لكـنـت زبـان ، خـواسـتـه خـود را بـگـويـد. چـرا كـه مـن از رسـول خـدا(ص ) بـارهـا شـنـيـدم كـه مـى فرمود: (جامعه اى كه در آن ، حقّ ضعيف از قوىّ بدون ترس و نگرانى گرفته نشود، هرگز پاك و آراسته نخواهد شد.
از ديدگاه اميرمؤ منان (ع )، برخورد مسؤ ولان حكومت با مردم بايدبرخوردى الهى باشد تا مردم حـكـومـت را از خـود دانـسـتـه و در رفـع مـشكلات آن بكوشند. از اين رو، خطاب به (مالك اشتر) فرمود: مـهـربـانـى و خوش رفتارى با رعيت را در دل خود جاى ده ... و از سپاهيان كسانى را به ولايت و فـرمـانـدهـى بـرگزين كه داناييشان بيشتر و از همه بردبارتر باشند، كسانى كه دير به خـشـم آمـده و زود عـذر خـطـاكاران را بپذيرند و با تهيدستان مهربان و بر قدرتمندان سختگير باشند.
همچنين آن حضرت در اين زمينه به (مالك ) فرمود:
... درشتى و دلتنگى صاحبان حاجت را تحمل كن و از تندى و تكبر
دورى نـمـا تـا خـدا درهـاى رحمتش را به روى تو بگشايد و پاداش فرمانبردارى اش را به تو ارزانـى دارد و آنـچه را به حاجتمندان مى دهى با خوشرويى بده و اگر حاجتشان را هم برآورده نمى كنى ، با مهربانى از آنان عذرخواهى كن .
حكومت وسيله است ، نه هدف
امـيـرمؤ منان (ع ) حكومت را به عنوان يك هدف نمى ديد، بلكه آن را وسيله و ابزارى براى احياى حـق و جـلوگـيـرى از باطل مى دانست . از اين رو، هنگامى كه (ابن عباس ) در محلى نزديك بصره بـه نـام (ذى قـار) بـر آن حـضـرت وارد شـد و امـام مشغول وصله كردن كفش كهنه اش بود، فرمود:
به خدا سوگند اين كفش كهنه براى من از حكومت بر شما محبوب تراست ، مگر اين كه به وسيله آن حقى را پابرجا يا از باطلى جلوگيرى كنم .
همچنين آن حضرت هدف خود را از پذيرش حكومت بعد از (عثمان )تاءمين عدالت اجتماعى دانسته و فرمود:
سـوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان ها را آفريد، اگر آن جمعيت (براى بيعت با من ) حـاضـر نـمـى شـدنـد و بـا يـارى ايـشان حجّت بر من تمام نشده بود، و اگر نبود پيمانى كه خـداوند متعال از دانشمندان گرفته كه بر شكمبارگى ظالم و گرسنگى مظلوم راضى نشوند، هـرآيـنـه مـهـار شتر خلافت را روى كوهانش انداخته و آخرش را با كاسه اولش سيراب مى كردم (مـردم را در گـمـراهى بيعت اوليه خود وامى گذاشتم ) و شما مى دانيد كه اين دنياتان نزد من از عطسه بُزِ ماده اى ، خوارتر است .
اميرمؤ منان (ع ) هدف خود را از جنگ ها و زد و خوردهايى كه درراستاى پاسدارى از حكومت اسلامى انجام داد، چنين بيان كرد:
بـارخـدايـا تـو آگـاهـى كـه آنـچـه از مـا صـادر شـد، نـه بـراى مـيـل و رغـبت در سلطنت بود و نه براى به دست آوردن چيزى از متاع دنيا، بلكه هدف اين بود كه نشانه ها و آثار دين تو را بازگردانيم و در شهرهاى تو آرامش برقرار سازيم ، تا بندگان ستمديده ات در امنيت زندگى كنند و قوانين تعطيل شده ات ، دوباره برپا شود.
از آنـچـه گذشت ، به خوبى روشن شد كه على (ع ) به رياست همراه بااهداف مادى ، بى رغبت بـود و ايـن درسـى بـراى پيروان آن حضرت است كه در تصدى پست ها به اين مطلب بينديشند كـه جـامـعـه را بـه سـوى حـق و عـدالت سـوق داده و از گـسـتـرش بـاطـل جـلوگـيـرى كـنـند و مبادا هدفشان از پذيرش رياست ، ارضاى غرايز نفسانى و هوس هاى شيطانى باشد كه در پيشگاه خدا مسؤ ول خواهند بود.
حكومت ، امانت الهى
اميرمؤ منان (ع ) به منصب حكومت به عنوان مقامى كه با آن بتوان اموالى به دست آورد و زندگى دنـيـا را مـرفـه سـاخـت ، نمى نگريست بلكه آن را امانتى الهى مى دانست كه بايد به وسيله آن جامعه را به سوى حقّ و عدالت سوق داد و از ظلم و ستم بازداشت . به همين جهت در نامه خود به (اشعث بن قيس ) فرماندار آذربايجان چنين نوشت :
حكمرانى تو برايت طعمه نيست (تو را حكومت نداده اند كه آنچه را بيابى ، از آن خود پنداشته و آن را بـخـورى ) بـلكـه آن امـانـت و سپرده اى در گردن تو است و خواسته اند كه تو نگهبان باشى ، براى كسى كه بالاتر از توست .
تو را نمى رسد كه در كار رعيت به ميل خود رفتار كنى و متوجه كارهاى بزرگ شوى ، مگر به اعـتـمـاد دسـتـورى كـه بـه تـو رسـيـده بـاشـد. و در دسـتـان تـو امـوالى از مـال هـاى خـداونـد اسـت و تـو يـكـى از خـزانـه داران آن هـسـتـى تـا آن را بـه مـن بـسـپـارى ... .
حـضـرت عـلى (ع ) در نـامـه ديـگرى به يكى از كارگزارانش به همين مضمون اشاره كرده ، مى فرمايد:
(اَمـّا بَعْدُ فَقَدْ بَلغَنى عَنْكَ اَمْرٌ اِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ اَسْخَطْتَ رَبِّكَ وَعَصَيْتَ اِمامَكَ وَاَخْزَيْتَ اَمانَتَكَ بَلَغَنى اَنَّكَ جَرَّدْتَ الاَْرْضَ فَاَخَذْتَ ما تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَاَكَلْتَ ما تَحْتَ يَدَيْكَ، فَارْفَعْ اِلىَّ حِسابَكَ، وَاعْلَمْ اَنَّ حِسابَ اللّهِ اَعْظَمُ مِنْ حِسابِ النّاسِ وَالسَّلامُ)
بـه مـن خبر كارى از تو رسيده كه اگر آن انجام داده باشى ، پروردگارت را به خشم آورده ، امـامـت را نـافـرمـانى نموده و امانت خود را خوار گردانيده اى به من خبر رسيده كه زمين را برهنه كـرده اى (مـحـصـول درخـتـان و زراعت ها را برده و چيزى به رعيت نداده اى ) و آنچه زير دو پايت بـوده گـرفـتـه و آنـچـه در دسـتـت بـوده ، خـورده اى . اكـنـون (صورت ) حساب خود را براى من بفرست و بدان كه حساب خدا از حساب مردم بزرگ تر است .


منبع : مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دلسوزی پیامبر رحمت برای امت
مصادیق كسب حرام
استفاده امامان(علیهم السلام) از تسبیح برای ذکر
قیام سرخ، قیام سبز
شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س)
چهل حدیث در خصوص والدین
توحید امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه علیهم ...
متن کامل خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیرخم
نماز در آيينه روايات‏

بیشترین بازدید این مجموعه

دشنام و بد زبانی
اطاعت از خالق؛ حق شناسی از مخلوق
راه یقین به خدا و معاد و...
تعلیم و تعلم در آینه 40 حدیث
داستان دعای مشلول
چهار مرغ نفسانیت  
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
شبهه ای در باب شکرگزاری!!
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^