وقتى انسان اين معنا را درك كند و بفهمد كه مملوك است، و متوجه شود كه بيشتر از يك مالك واقعى ندارد و آن حقّ است، با فهم مملوك بودن، مالكِ عزيز، كريم، رحمن، رحيم، ودود و غفور، انسان را به هر چه دعوت كند دعوت او عالمانه و حكيمانه است، به خاطر فهم مملوك بودن خويش كه سبب تواضع است، انسان نسبت به فرمان ها و دعوت هاى او تواضع نشان بدهد. و با كمال ميل، دعوت مولا و مالك را مى پذيرد، آن كسى كه مى گويد: نماز نمى خوانم، يعنى من مملوك نيستم، خودم مالك هستم. اگر مالكى، غير از خدا تكيه گاه مطمئن كجا است؟ درِ هر ضررى به روى تو باز است، اگر مالكى به هوا بگو هرگز طوفانى نشود. اگر مالكى به ميكرب ها بگو به تو حمله نكنند، به طياره ها بگو پايين نيفتند، به ماشين ها بگو واژگون نشوند، به زمين بگو زلزله نياورد، مالك چه چيزى هستى؟
منبع : پایگاه عرفان