معناى مسابقه، آن مفهوم معمولى و رايج در ميان مردم نيست كه با تحرك حسّ رقابت صورت مى گيرد، بلكه منظور اين است كه هشياران زنده و هدف دار، با مشاهده عظمت و كمال رهروان منزلگه حقيقت به هيجان و تكاپو وادار مى شوند و خود را اعضايى از آن كاروان تلقى مى كنند كه حتى اگر سبقت بر آنان بگيرند بر مى گردند و گرفتن از دست آنان را وظيفه و عامل سرعت در حركت مى دانند. در آيات قرآنى در چند مورد دستور به مسابقه داده شده است نه مسابقه در ميدان تنازع در بقا و خونريزى، بلكه براى پاك شدن از آلودگى ها و ورود بر جاذبه لقاء اللّه.
[سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ] .
سبقت جوييد به آمرزشى از سوى پروردگارتان.
و نه براى انحصار قدرت در راه سلطه گرى و برچيدن بساط مسابقه در فضيلت و شرافت و تقواى انسانى.
[أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ ].
اينانند كه در كارهاى خير مى شتابند، و در [انجام دادن ] آن [از ديگران ] پيشى مى گيرند.
سنايى غزنوى در باب نصيحت به انسان براى تكاپو در راه حق مى گويد:
خيز اى دل زين بر افكن مركب تحويل را |
وقف كن بر ناكسان اين عالم تعطيل را |
|
پاك دار از خط معنى حرف و رنگ و بوى را |
محو كن از لوح دعوى نقش قال و قيل را |
|
دست ابراهيم بايد بر سر كوى وفا |
تا نبرّد تيغ برّان حلق اسماعيل را |
|
مرد چون عيسى مريم بايد اندر راه صدق |
تا بداند قدر آيات و حروف انجيل را |
|
در شب تارى كجا بيند نشان پاى مور |
آن كه او در روز روشن هم نبيند پيل را |
|
هر كسى بر تخت ملكت كى تواند يافتن |
هم چو گيسوى عروسان دسته زنبيل را |
|
خيز و اكنون خيز كان ساعت بى حسرت خورى |
چون ببينى بر سر خود تيغ عزرائيل را |
|
آرى، به فرموده حضرت صادق عليه السلام:
براى مؤمن راحتى نيست مگر به وقت لقاى حق.
لقاى حق به فرموده قرآن در صورتى ميسر است كه انسان تمام دوران عمر را در سايه ايمان و عمل صالح به سر آرد.
[فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً] .
پس كسى كه ديدار [پاداش و مقام قرب ] پروردگارش را اميد دارد، پس بايد كارى شايسته انجام دهد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نكند.
منبع : پایگاه عرفان