
صداهاى هماهنگ خلقت
- تاریخ انتشار: 11 دى 1392
- تعداد بازدید: 407
يك سر اين تار:
« نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى »
يك سر اين تار:
« كُلُواْ مِمَّا فِى الْأَرْضِ حَلَـلاً طَيِّبًا »
يك سر اينجا پاكى محض است، يك سر آنجا هم پاكى محض. حالا اين موجود دو سر پاك را كه در عالم خاك پاكى محض و در عالم معنويت، پاكى محض و همرنگى با فرشتگان آفريده شده، يك سه تار به اين با عظمتى به پهناى آفرينش يك نادان آن را به صدا در بياورد، چه صداهاى ناهنجار و آلوده از آن در مىآيد.
به قول سعدى:
زيبقم در گوش كن تا نشنوم
يا درم بگشاى تا بيرون روم
يا در را باز كن تا از اين محيط پرجنجال كه انواع صداهاى شيطانى از انسان درآوردند، بيرون بروم يا اگر نمىگذارى بروم، دو تا گوشم را پنبه بگذاريد تا اين صداها را نشنوم.
وقتى شمشير ابن ملجم فرق حضرت را شكافت يك مرتبه فرمود:
«فزت و رب الكعبه»
يعنى مىروم كه اين صداها را نشنوم، صداى شتر عايشه را نشنوم، از يك شتر صدا درآورديد، صدهزار نفر را بيچاره كرديد و به جهنم برديد. صداى شاميان را نشنوم كه معاويه صدهزار نفر را براى جنگ با من به ناحق آورد. صداى خوارج را نشنوم.
اى شمشير! على را راحت كردى، جايى مىروم كه فقط صداى پيغمبر و فاطمه را بشنوم، جايى مىروم كه صداى انبيا را بشنوم، دو شب ديگر صداى خودش را مىشنوم كه به من مىگويد:
« يَـأَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَـئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ »
فكر كنيم چه كسى با ما بازى مىكند؟ اى مفسدان! ما را رها كنيد، اى احزاب! ما را رها كنيد، اى دار و دستهها! ما را رها كنيد، اى شياطين جنى و انسى ما را رها كنيد، آخر ما از خداييم
« إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ »
اين چه صداهايى است كه از ما ساختيد؟ بى حجابى، بدحجابى، عريانى، شراب، زنا، قمار، دروغ، تهمت، شايعه، غيبت. با چه انگشتانى تار وجود ما را مىزنيد؟ ان شاء الله خدا اين دستها را قطع كند
« تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍ وَ تَبَّ »
اما از اين سو، چه صداهايى مىآيد. اى كاش ما را يك بار در صحراى عرفات كنار ابى عبدالله عليهالسلام راه مىدادند مىنشستيم صداى خودش را در خواندن دعاى عرفه مىشنيديم، اين صداى خداست كه از گلوى ابا عبدالله عليهالسلام در مىآيد:
«أَنْتَ الَّذِي أَزَلْتَ الْأَغْيَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ»
تويى كه با انگشتان رحمتت تمام بيگانهها را از دلم بيرون كردى، حالا حس مىكنم كه غير از تو هيچ كس را دوست ندارم،
«حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ»
اين دعاى عرفه چه صدايى است؟ اين دعاى كميل چه صدايى است كه از بشر درآمده، چه صداى زيبايى است؟
«اللهم برحمتك التى وسعت كل شىء»
اين چه صدايى است؟ چقدر اين صدا زيباست.
حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله مىفرمايد :
شب معراج آنجايى كه جبرئيل هم نتوانست بيايد، جبرئيل به من گفت : ديگر جاى ما نيست، جاى انسان است. جبرئيل در مقام چهارم ماند، گفت : من ديگر پر پرواز ندارم، رفتمآنجايى كه فقط من راه را پيدا كردم، هيچ كس ديگر نرفته بود. ديدم على با من حرف مىزند. دست راستم را نگاه كردم، على نبود، دست چپ، على نبود، رو به رويم على نبود، پشت سرم على نبود، متحير شدم، گفتم بپرسم، گفتم :
يا رب! على با من حرف مىزند، خود او كجاست؟ خطاب رسيد : نه حبيبم، من با صداى على با تو حرف مىزنم. انسان عجب صداهاى زيبايى دارد!
اى كاش يك بار ما را راه مىدادند آن وقتى كه هنوز سپيده صبح نزده، تاريك است، على صورتش را روى خاك گذاشته، چقدر دلنواز است، اين صدا آدم را در اوج شادى و حال و پاكى مىبرد.
اين صدا مالك اشتر ، عمار ياسر ، حجر بن عدى و رشيد حجرى مىسازد، برو بالاتر، اين صدا قمر بنى هاشم مىسازد، اين صدا حسن مىسازد، اين صدا حسين مىسازد. اين صدا زينب مىسازد.
صداى يعقوب و اسحاق و ابراهيم دائم گوش يوسف را نوازش داده است كه يوسف به آن مقامات نائل مىشود.