فارسی
يكشنبه 30 ارديبهشت 1403 - الاحد 10 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

استجابت دعاي ابراهيم و نماز امام حسين عليه السلام در ظهر عاشورا

 

دعاي ابراهيم عليه السلام ، عجب دعاي مُستجابی بود. از ذریۀ ابراهیم، حسين عليه السلام دو رکعت نماز در کربلا خواند که نه قبل از این دو رکعت نماز، و نه بعد از این دو رکعت نماز، نه در گذشتۀ عالم، و نه در آیندۀ آن، نمونۀ این نماز دیگر خوانده نشده و دیگر هم خوانده نخواهد شد. روز عاشورا، اول ظهر وقت نماز بود. ابوثمامه صائدی[13]پیش ابی‌عبدالله عليه السلام آمد. از هفتاد و دو نفر، تنها تعدادي مانده بودند، و بقیه هم با بدن‌های قطعه قطعه جلوی چشم آن‌ها نفر قرار داشتند. ابوثمامه آمد و گفت: حسین جان! ظهر شده و وقت نماز است. حضرت فرمود: من آماده‌ام. آن‌ها نمی‌توانستند در یک صف بایستند؛ چون آن‌ها همين كه که آمادۀ برگزاري نماز شدند، چهار هزار تیرانداز هم آماده تیر انداختن به سوي آن‌ها شدند. آن‌ها پشتِ گردن هم صف بستند؛ امام جماعت ابی‌عبدالله علیه السلام بود، و هم اقتدا‌کننده هم عبارت بودند از: قمر بنی‌هاشم، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه...

کسی از اولیاي خدا برایم نقل کرد و گفت: قبل از این که نماز شروع بشود، ابی‌عبدالله عليه السلام حجاج بن مسروق[14]را كه از مکه تا كربلا داشت برای نماز حضرت اذان می‌گفت، صدا كرد و به اصطلاح با یک دنیا محبت به او فرمود: اذان تمام نمازهای من را نمازهاي صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشايم را تو گفتی، امروز می‌خواهم اذان نماز من را اکبرم بگوید. حجاج گفت: یا بن رسول الله بگویید كه اذان بگويد.

در نمازم خَم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد[15]

حافظ

 

تیراندازی شروع شد. امام دستور داد دو نفر از این يارانش به نام‌هاي زهیر بن قین بجلي[16]، و سعید بن عبدالله حنفی[17] جلوي او بيايستند تا خود حضرت با نيمي از ديگر يارانش كه هنوز زنده بودند، نماز جماعت گزارد.[18] آن‌ دو نفر به امام گفتند: حسین جان! شما با خیال راحت با يارانت نماز بگزار، و ما دو نفر جلوی شما می‌ایستیم تا هر تیري آمد، به ما بخورد و به شما آسيبي نرسد. اين نماز كه نماز خوف و نماز جنگ بود، دو ركعت داشت. در رکعت اول، جلوي حضرت، سعید بن عبدالله حنفی ايستاد و تيرباران شد و بر زمين افتاد. در رکعت دوم، زهیر جايگزين سعيد شد. او خیلی به زحمت توانست خود را تا پايان نماز سرپا نگه دارد؛ چون بدنش از همه طرف تیر باران شده بود. امام كه داشت تشهد مي‌خواند، دیگر زهیر داشت جان می‌داد. امام هر چه سریع‌تر تشهد را تمام کرد. سعید در همان پايان ركعت اول از دنیا رفته بود، پس حضرت سر زهیر را به دامن گرفت. زهير چشمش را باز کرد، و این جمله را از حضرت پرسید: أرضیت عنی یا ابا‌عبدالله؟ حسین جان! از من راضی شدی.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

توحید (1) - جلسه اول – (متن کامل + عناوین)
2ـ عمل صالح
حج و اهميت ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام‏
نقطه شقاوت در انسان‏
ساختمان تشريعى انسان در برابر گناه
فاصله گرفتن انسان از اولياى الهى‏
عذاب، نتيجه گناهان
علاج بيمارى عجله و شتابزدگى‏
چگونه محبوب خدا شویم- جلسۀ پنجم
اندیشه در اسلام - جلسه شانزدهم (3)- (متن کامل + ...

بیشترین بازدید این مجموعه

عرفان در سوره یوسف (ع) - جلسه چهارم
صداى الهى و حيوانى‏
متن سخنرانی استاد انصاریان در مورد قرآن
نقطه شقاوت در انسان‏
حج و اهميت ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
از شاگردى بقالى تا آيت اللهى
سفارش نهم: وفاى به عهد
2ـ عمل صالح
برتری اراده خدا بر تدبیر انسان

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^