خداوند به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: سهمی از زکات واجب را برای یهودی ومسیحی فقیر قرار بده تا دل آنان نرم شود و مسلمان شوند و به جهنم نروند.
من در آذربایجان شوروی منبر داشتم، صاحب دکه نوارفروشی بدترین نوارهای مبتذل و موسیقی را میفروخت، شب اول محرم شیعیان آذربایجان شمال ایران، به او گفتند: امشب شب اول محرم است، نوار مبتذل نفروش، اوگفت: من میفروشم. یک تاجر آذربایجانی که مجلس روضه داشت وقتی دلسوزی این بچهها را شنید، به نوار فروش گفت: من به ماه محرم و صفر کاری ندارم، چقدر نوار میفروشی؟ گفت: ده میلیون. تاجرگفت این ده میلیون را بگیر و برای محرم و صفر، نوارهای مذهبی بفروش، پول و سود آن هم برای تو باشد، تا بعد از ماه محرم و صفر خدا چه خواهد. بعد محرم و صفر به او گفت حالا برای تو چه کنم؟ گفت: هیچ. خدا از عنایت ابی عبدالله الحسین علیه السلام زندگی من را دگرگون کرده ووضع من بهتر شده است، الان ده میلیون را به تو برگردانم. تاجر گفت: من ده میلیون را پس نمیگیرم من این پول را دور ابی عبدالله چرخاندم و به نذر او دادم.
شخصی دهه آخر صفر در آذربایجان عروسی داشت، تاجری به او میگوید دهه آخر صفر رحلت پیامبر اسلام و شهادت امام رضا و امام حسن علیهم السلام است، جشن را تعطیل کن، او میگوید من کارت جشن را پخش کرده ام، تاجرمیگوید: پول کارتها و سالن و غذاهایی که سفارش دادی را میدهم، هزینه جهازیه کامل غیر از آنچه برای دخترت خریدی هم می پردازم ، گفت: نوکر ابی عبدالله هستم. مردم باید یاد بگیرند چطوری برای خدا مشتری زیاد کنند.
خانم مسیحی وضع مادی او خیلی بد بود، من گفتم پول میدهم او را اداره کنید، بعد مسیرمن به آن شهرافتاد. او پیش من گفت: میخواهم مسلمان شوم نه به خاطر پولی که یک سال به من دادی، به خاطر اینکه ما مسیحیان میگوییم دین شما دین محبت است. من چه بگویم مسلمان شوم؟ به او گفتم: بگو اشهد ان لا اله الا الله وقتی نام پیامبر را به او تلقین کردم، بیهوش شد زنان محل او را به هوش آوردند، خانواده ما به او گفت چه شد؟ این دو کلمه که برای مسلمان شدن است، زن گفت: من اشهد ان لا اله الا الله را گفتم به شدت از درون تکان خوردم، نام پیامبر اکرم را که بردم، هاله ای ازنور من را فرا گرفت و دیگر هیچ نفهمیدم.
منبع : پایگاه عرفان