فارسی
يكشنبه 30 ارديبهشت 1403 - الاحد 10 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

صحبت كسى طلب كه...

شيخ كبير ابو عبداللّه محمّد بن الخفيف گفته:
يك‌بار شنيدم كه در مصر پيرى و جوانى به مراقبت نشسته‌اند بر دوام، آنجا رفتم دو شخص را ديدم روى به قبله كرده سه‌بار سلام كردم، جواب ندادند؛ گفتم: به خداى بر شما كه سلام مرا جواب دهيد.
آن جوان سر برآورد و گفت: يابن خفيف! دنيا اندك است و از اين اندك اندكى مانده است، از اين اندك نصيب بسيار بستان. يابن خفيف! مگر فارغى كه به سلام ما مى‌پردازى.
اين بگفت و سر فرود برد و من گرسنه و تشنه بودم، گرسنگى را فراموش كردم، توقف كردم و با ايشان نماز پيشين گزاردم و نماز ديگر گزاردم و گفتم: مرا پندى ده. گفت: يابن خفيف! ما اهل مصيبتيم، ما را زبان پند نبود، كسى بايد كه اصحاب مصيبت را پند دهد.
سه روز آنجا بودم با خود گفتم: چه سوگند دهم تا مرا پندى دهند. آن جوان سربرآورد و گفت: صحبت كسى طلب، كه ديدن او تو را از خداى ياد دهد و هيبت او بر دل تو افتد و تو را به زبان فعل پند دهد نه به زبان گفتار !!


منبع : پایگاه عرفان
  • صحبت كسى طلب كه...
  • شيخ كبير ابو عبداللّه محمّد بن الخفيف
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    حكايت امام صادق عليه السلام با يك حاجى
    نظر چاره ساز
    شعيب و نماز
    تواضع حضرت سلیمان
    دين جديد
    حكايت شنيدنى از يكى از اولياء خدا
    حكايت انوشيروان و وزير
    لذت مناجات‏
    دعاى مستجاب غلامى سياه‏
    پایان خوش زوج با ایمان

    بیشترین بازدید این مجموعه

    شعيب و نماز
    نظر چاره ساز
    من راهب نيستم
    حیات پیغمبر صلی اﷲ علیہ وآلہ و سلم میں ابو طالب ...
    حكايت شنيدنى از يكى از اولياء خدا
    حكايت امام صادق عليه السلام با يك حاجى
    دعاى مستجاب غلامى سياه‏
    حکایتی از جمال دل‏
    دين جديد
    چشمم مربوط به او نيست‏

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^