فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

ارمغان کربلا ازحسین پروین مهر (رودی)

ارمغان کربلا ازحسین پروین مهر (رودی)
دیده خونبار دارد آسمان کربلا هست تا در انتظار کاروان کربلا روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی‏ست تشنه کامی‏ها به دشتِ بیکران کربلا باغبان می‏داند و گلچین، که از سوز عطش می‏رود بر بادْ هر گل در خزانِ کربلا از گلویِ نازکِ مرغ چمن خون می‏چکد بر فرازِ ...

عقیق و ارغوان ازبهروز سپیدنامه - ایلام

عقیق و ارغوان ازبهروز سپیدنامه - ایلام
و می گرید غمش را نیمه جان آهسته ... آهسته کنار تشت زر با خیزران آهسته ... آهسته   دو دست کوچکش بر می کشد دیباج را از تشت نمایان می شود ماه نهان آهسته ... آهسته   چو خورشیدی که سر بر می زند با شور و شیدایی ز پشت پرده های آسمان آهسته ... آهسته   نگاهش می ...

حج تان باطل اگردر عرفاتم ننشینید ازمحمد حسین انصاری نژاد

حج تان باطل اگردر عرفاتم ننشینید ازمحمد حسین انصاری نژاد
حج تان باطل اگردر عرفاتم ننشینید تشنه لب در وزش شط  فراتم ننشیند سید آینه پوشانم ازین سمت بیایید چه کسی گفت به کشتی نجاتم ننشینید محو در جذبه ی پیغمبری ام پنجره تان  کو بی وضو در ملکوت کلماتم ننشینید هان خود کعبه منم کیست زمن قبله نما تر چه کسی ...

می تپد در نبض خورشید اضطراب از صدیقه وسمقی

می تپد در نبض خورشید اضطراب از صدیقه وسمقی
می تپد در نبض خورشید اضطرابمی خروشد العطش از نای آبباد می تازد خروشان رعدگونمی برد صحرا به صحرا بوی خونتشنگی در جام دل ها ریختهبامی گلگلون عشق آمیختهگشته اسبان با سواران هم نفسرفته تا اوج فلک بانگ جرسباد گیسوی شرر را هشته استبا نفس های زمین آغشته ...

روزی که در جام شفق،مل کرد خورشیدازعلی معلم

روزی که در جام شفق،مل کرد خورشیدازعلی معلم
روزی که در جام شفق،مل کرد خورشیدبر خشک چوب نیزه‏ها گل کرد خورشیدشید و شفق را چون صدف در آب دیدمخورشید را بر نیزه،گویی خواب دیدمخورشید را بر نیزه؟آری این چنین استخورشید را بر نیزه دیدن،سهمگین استبر صخره از سیب زنخ،بر می‏توان دیدخورشید را بر نیزه ...

در سوگ لاله‌‏ها

در سوگ لاله‌‏ها
شعله‏ها، ناله‏کنان، سر بر آسمان داده‏اند و خیمه‏ها، افتان و خیزان، سر بر خاک سوخته‏ی صحرا می‏سایند. صدای خرد شدنِ استخوان خیمه‏ها به گوش می‏رسد و چار چوب این تنها سر پناه اهل بیت، بر مصیبت‏ها و دردهایشان فرو می‏ریزد.باران، بهانه‏ی عقده گشایی ...

خدا جدا نکند... از مرتضی عصیانی

خدا جدا نکند... از مرتضی عصیانی
خدا جدا نکند، از دلم، ولای تو را ز سینه‏ام نَبَرد شور نینوای تو را به دردهای دل من امید درمان نیست خدا نصیب کند تربت شفای تو را هراسِ روز قیامت کجا به دل دارد به دوش خویش کشد هرکسی لوای تو را نشست بر لب من ذکر یا حسین، حسین کجا برون کنم از سر، ...

مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد

مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد
مردی رشید، مثل تیری که از کمان شلیک می‌شود از طایفه شب فاصله می‌گیرد و به قافله سپیدرویان صبح می‌پیوندد. سایه‌هایی که او را از دور می‌بینند، رنگ می‌بازند، اما مرد با هر قدمی که جلو می‌رود چهره‌اش به سرخی می‌گراید و عرق شرم بر پیشانی‌اش ...

ای عشق! بوسه گاه لبت را به من بده از مرتضی حیدری آل کثیر

ای عشق! بوسه گاه لبت را به من بده از مرتضی حیدری آل کثیر
ای عشق! بوسه گاه لبت را به من بده ای پرده شاعرم ،ادبت را به من بده! یک ذرّه آفتاب ،چشیدم دلم گرفت لطفاً شراب تلخ شبت را به من بده بر خوان عشق، بنده ی ناشکر هستی ام سیر از محبّتم، غضبت را به من بده امروز من پیامبر قوم سایه ام فردا جلال و جاه رَبَت را ...

لهجه خون از سیدحسن حسینی

لهجه خون از سیدحسن حسینی
گر بر ستم قرون برآشفت حسین بیداری ما خواست به خون خفت حسین آن‏جا که زمان محرم اسرار نبود با لهجه خون سِرّ گلو گفت ...

خواهش سرخ از مهدی طباطبایی ‏نژاد

خواهش سرخ از مهدی طباطبایی ‏نژاد
ای فصل بلند بی‏نهایت توفان غرور و کوه غیرت دریای به خاک و خون نشسته در گستره کویر غربت افسانه‏ترین حکایت عشق آغوش صمیمی صداقت اسطوره آسمانی خاک تندیس شکوه و استقامت در خاطره غروب، جاری است پرواز تو در طلوع هجرت یادآور لحظه‏های تلخی است ...

اللّه اللّه از محمدجواد محبّت

اللّه اللّه از محمدجواد محبّت
آب و عطش آن اراده را نرم نکرد جز یاد خدا دل تو را گرم نکرد دستی که نشست در کمین دستت اللّه اللّه از خدا شرم ...

خورشيد در گودال! از سودابه مهيجى

خورشيد در گودال! از سودابه مهيجى
آن‏گاه از قوم شقاوت آبرو رفتخونِ خدا با نيزه‏هاىِ در گلو، رفتوقتى كه دريا در پى نهرى جفاكارخونين جگر، بى‏قطرهْ آبى در سبو رفت وقتى در آن آشوب، كفرِ تيغ بر كف سر وقت قرآن با دو دست بى‏وضو رفتغارتگر خون‏خوار ماند و آه تاريخ دودى شد و در چشم‏هاى تنگ ...

آخرین قربانی از علی خیری

آخرین قربانی از علی خیری
عصر عاشوراست. اینک حسین در پیشگاه تاریخ، یکه و تنها، از حریم عشق پاسداری می‏کند و صحرای کربلا، آخرین قربانی خود را به نظاره ایستاده است. دیگر کودکان، عباس را در کنار خود نمی‏بینند. فرات، تشنه‏تر از همیشه، بی‏تاب و پریشان، به خود می‏پیچد. سینه‏ی ...

رهائى فطرس

رهائى فطرس
امشب اى ياران نويد آورده ‏اممژده از عيدى سعيد آورده امماه شعبان است و ماه رحمت استغرق شادى قلب آل عصمت استخاصه امشب سوم اين ماه نورماه فيض و عزت و ماه سرورماه لطف و رحمت پروردگارجلوه‏ دار طلعت هشت و چهاربس از اين مه پيك سرمد مى ‏رسداز فضا بوى محمد ...

جلوه آفتاب

جلوه آفتاب
حق برون از نقاب پيدا شدخسته گان فتح باب پيدا شدمژده اى رهروان وادى عشقماه ما بى حجاب پيدا شدشب آزادگان هستى راجلوه آفتاب پيدا شدبيكران بحر آفرينش راپر بها دُرّ ناب پيدا شدفخر بفروش اى زمين بر عرشزاده بوتراب پيدا شدكشته‏ى دين كه تشنه بود بسىفيض ...

آیینه از علیرضا الفبایی « مانا »

آیینه از علیرضا الفبایی « مانا »
 آیینه ! برپا کن دوباره بزم ماتم را تصویر کن بر بوم خون ماه محرم را در سوگ اقیانوس چون عاشقترین دریا با لهجه ای محزون بخوان آن اسم اعظم را آبی ترین مرد از کنارت تشنه لب برگشت ای آب ! بر سر کن تمام خاک عالم را - وقتی که قوم کین به باد فتنه میدادند بر ...

روز عاشورا از ماموستا شیخ نافع مظهر

روز عاشورا از ماموستا شیخ نافع مظهر
*ماموستا شیخ نافع مظهر، معروف به «شپرزه» از شاعران کرد اهل سنت سقز روژی عاشورا ئاسمان و زه‌مین هه‌ر دو به جوته ده‌که‌ن زاری و شین روز عاشورا آسمان و زمین هر دو با هم گریه و زاری می‌کنند زه‌مین بی‌قه‌رار به گریه و نالین ئاسمان که‌سه‌ر و عاجز و ...

دست خالی از علی دهقانی

دست خالی از علی دهقانی
دست خالی ٬ در امتداد نیاز ٬ سمت شش گوشه ی مطهر رفت در کشاکش میان گریه و بغض ٬ دل به دریا زد و به کوثر رفت می چکید از دو چشم ابیاتی ٬ مثنوی وار ٬ گرم و شور انگیز می کشید از صمیم دل آهی ... که به اقلیم عشق بی سر رفت به چه تشبیه می توان کرد این التماس دو چشم ...

در سایه خورشید دشتی آتشین مانده ست از عبدالرضا یزدان پناه

در سایه خورشید دشتی آتشین مانده ست از عبدالرضا یزدان پناه
در سایه خورشید دشتی آتشین مانده ست پشت سر او کهکشانی بر زمین مانده ست یک پیکر و شوق هزاران نیزه عاشق از این غزل بازی به لب ها آفرین مانده ست ای کاروان خورشید را تا شام خواهی برد از روز، روز واقعه، تنها همین مانده ست مهمانی خورشید و صحرا را مگر ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^