براى يافتن ارزش حضرت يوسف عليه السلام و بى ارزشى زليخا، چهار مسأله را بايد دقت بفرماييد. دو مسأله آن در عشق و وجدان است كه از مسائل مثبت است.
عظمت اين عشق و وجدان كه در قرآن نيز مطرح شده است در حدى است كه هيچ كسى تا كنون حرف آخر را درباره اين دو نتوانسته بزند. خدا مى داند در كتاب ها چه اوراقى درباره عشق و وجدان پر شده است، گويا حرف هاى حكما، فلاسفه، اهل دل و عرفا درباره عشق و وجدان حرف اول و ابتدايى است.
آنها نوشته و به يادگار گذاشته و از دنيا رفته اند و آنهايى كه اكنون هستند مطالب جديد و پرقيمت تر را به نوشته هاى آنها اضافه مى كنند. حرف آنها نيز اين است كه عشق و وجدان دو نور، دو حقيقت و دو واقعيت ملكوتى هستند، نه زمينى و دو فرشته عالم معنا و عالم الهى هستند كه در وجود حكيم، با معرفت، صاحب خرد، «اولى الالباب» و «اولى الابصار» ظهور مى كنند؛ چون عشق و وجدان تا زمانى كه انسان جاهل است، با او كارى ندارند. بستر و زمينى كه اين دو گياه ملكوتى از آن روئيده مى شوند، معرفت الله است.
عارف يعنى كسى كه وجود مقدس حضرت حق را كه صاحب واقعى عالم است، بشناسد و بداند كه همه كاره واقعى عالم، او است و تمام عالم با كل موجوداتش ابزار او براى توليد خير هستند. همين مقدار خدا را بشناسد، كافى است، نيازى نيست به اندازه پيغمبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام معرفت پيدا كند، فقط به اين حقيقت اتصال پيدا كند كه خدا، صاحب، مالك، همه كاره و كارگردان عالم هستى است و هيچ چيزى به عنوان وجود مستقل در اين صفحه وجود ندارد، بلكه تمام موجودات ابزار او براى توليد خير هستند.
منبع : پایگاه عرفان