پيغمبر صلّى الله عليه وآله و سلّم آمد و سه برنامه را اصلاح كرد تا مردم تزكيه شدند:
برنامه اول، مسأله انديشه مردم بود؛ يعنى پيغمبر صلّى الله عليه وآله و سلّم راه نشان داد كه مردم به چه چيزى انديشه كنند و به چه چيزى انديشه نكنند. اين دو مسأله، از مسايل بسيار مهمى است كه زير بناى شقاوت و سعادت انسان را تشكيل مى دهد؛ به آن ها گفت، به چه امورى بايد فكر كرد و به چه امورى بايد توجّه و فكر نكرد. پيغمبر صلّى الله عليه وآله و سلّم آمد مردم را از نظر انديشه، گذشته بين، حال بين و آينده بين به بار آورد، به قدرى دقيق كه حساب ندارد.
برنامه دوم حضرت، اصلاح عقيده بود كه مردم به چه معتقد باشند و به چه اعتقاد نداشته باشند؛ چون اعتقاد، محرّك انسان است؛ انسان به دنبال چيزى كه دوست داشته باشد، مى رود و براى به دست آوردنش حركت مى كند، و چيزى را هم كه دوست نداشته باشد و به آن معتقد نباشد، از آن جدا مى شود و فرار مى كند. پيغمبر صلّى الله عليه وآله و سلّم آمد و اين عامل تحريك را اصلاح كرد و گفت، مردم به چه برنامه هايى عقيده پيدا كنند تا از راه عقيده، محبت پيدا نمايند و براى به دست آوردنش، آن را دنبال كنند، و به آن ها گفت، به چه برنامه هايى علاقه نداشته باشند. پيامبر به امتش گفت كه به چه چيز بايد دل بست، و به آن ها نشان داد كه از چه چيزهايى هم بايد دل بريد. البته، وقت بريدن هم به آنان نشان داد تا مردم تزكيه بشوند؛ تا شكم پرست نشوند؛ تا زرق و برق دنيا دلشان را منقلب نكند: رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَدُنْكَ رَحْمَهً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
بنده خدا! مواظب باش كه پسر، دختر و زنت اين كاسه پر از عقيده به خداى تو را برندارد سرازير كند.
اصل تربيت در اسلام اصيل ترين هدف است و هر چه را كه در اين عالم حس مى كنيد، نسبت به اصل تربيت كه از آن به تزكيه تعبير شده، وسيله مى باشد.
و چه شگفت آور كه حضرت توانست انسان را در اين قسمت تربيت كند. دو داستانى كه مى خواهم نقل كنم، از نمونه هاى اين تلاش تربيتى پيغمبر است.
منبع : پایگاه عرفان