اين ديدگاه اميرالمؤمنين عليه السلام به انسان است . ايشان انسان را سرمايه اى عظيم مى دانست و اعتقادش اين بود كه انسان جرم صغير نيست . بلكه دنياى بزرگى در وجود اين انسان نهفته است كه اين ديدگاه را در »نهج البلاغه« ، كلمات قصار و حكمت ها كه بيش از يازده هزار كلمه مى باشد و ديوان منسوب به ايشان، مى توانيد دريابيد:
» و تحسب انّك جرم صغير
و فيك انطوى العالم الاكبر «
اى انسان ! تو واقعاً خيال كرده اى كه وجود تو ، همين وجود عنصرى قابل كشيدن با ترازو است و تو مجموعه اى از عناصر مادى كم وزن هستى ؟ اگر اين گونه فكر كنى بدان كه ديگر لازم نبود خدا انبيا عليهم السلام و قرآن را براى تو بفرستد و در بهشت را براى تو باز كند . تو نيز مانند حيوانات بودى . آنها نيز همه وزنشان به همين جنس عنصريشان است . يعنى وقتى كه مى خواهند گوسفندى را قيمت بگذارند ، در ترازو مى گذارند هر چند كيلو باشد ، بعد طبق آن به تو مى گويند كه قيمتش چند است .
به قول سعدى :
اگر آدمى به چشم است و دهان و گوش و بينى
چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت
اگر ارزش تو به عنصر بدنى است ، با نقاشى روى ديوار چه فرقى دارد ؟منبع : پایگاه عرفان