حادثهاي که در مدينه رخ داد، خيلي ريشهدار و پرمعنا است. بعد از رحلت رسول خدا (ص) حکومتي که سر کار آمده، طبق خواست خدا نبود. در اين زمينه تمام اهل تسنن اتفاق دارند كه عدهاي اندك زير سايباني جمع شدند و با هم توافق كردند كه چه کسي امير باشد، چه كسي وزير باشد و چه کسي معاون باشد. انصار مدينه گفتند: فلاني؛ مهاجرين مکه گفتند: فلاني. مقدار کمي اختلاف شد. بعد هم به گفتوگوها خاتمه دادند و حکومت برپا شد.
اين حکومت را نه خدا به آن دستور داده و نه پيامبر اکرم طرحش را داده است. آنچه پيامبر اکرم ابلاغ کرد، هماني بود که در غدير خم اتفاق افتاد که پروردگار به رسول اسلام مأموريت داد بعد از پيامبري، براي حفظ دين و قرآن و فرهنگ اسلامي، عالمترين، شجاعترين، پاکترين، باتقواترين، و بيناترين مردم را معرفي کن. بهترين گزينه براي تشکيل حکومت، اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(علیه السلام) است. اين وظيفة مهم را پيامبر به انجام رساند و پيامبر از دنيا رفت. اميرالمؤمنين هنوز مشغول غسل و کفن و دفن پيامبر بود كه يک گروه خودخواه گفتند: ما علي را نميخواهيم و خود ما خليفه تعيين ميکنيم.
بنابراين حکومت بعد از مرگ پيامبر توحيدي نبوده؛ يعني کاري به خدا نداشته است. عدهاي در مدينه بدون اينکه خداوند حکمي داشته باشد، تشکيل حکومت دادند. در کتابهاي اهل سنت هم نوشتهاند که عمر چند بار در مسجد به مردم گفت: انتخاب خليفه لغزشي بود كه اتفاق افتاد. خدا همة ما را از شرّ اين لغزش حفظ کند.
کار اگر خدايي باشد، لغزش ندارد؛ و وظيفه اگر الاهي باشد، ترس ندارد.
يک حکومت غيرخدايي و غير شرعي بر پا شد، و مولا اميرالمؤمنين هم بييار و ياور خانهنشين گردید؛ چون کل ياوران واقعي اميرالمؤمنين 44 نفر بودند.[5] آنان هم قدرتي نداشتند كه در مقابل آن حکومت ايستادگي كنند اگر ایستادگی میکردند، همگي كشته ميشدند. معني توحيد موحد اين است که توحيد را با دل، با اخلاق و با همة وجود درک کرده است، و حاضر نیست به هيچ قيمتي از خدا به جانب ديگری کند.
منبع : پایگاه عرفان