دعاى فروتنى در پيشگاه خداوند
در اين دعا كه امام عليه السلام تذلل خود را به پيشگاه خداوند اعلام مى دارد چنين مى خوانيم:
― (پروردگارا گناهانم مرا به سكوت واداشته) (رب افحمتنى ذنوبى).
― (و رشته ى گفتارم را از هم بگسسته، بنابراين هيچگونه حجتى برايم نمانده) (و انقطعت مقالتى، فلا حجه لى).
― (پس من اسير بلاى خودم) (فانا الاسير ببليتى).
― (گروگان عمل خويشم) (المرتهن بعملى).
― (سرگردان در خطاهاى خود) (المتردد فى خطيئتى).
― (متحير نسبت به مقصد خود) (المتحير عن قصدى).
― و بالاخره (درمانده ام) (المنقطع بى).
― و در اينجا موقف و جايگاه خود را چنين بيان مى دارد: (نفس خويشتن را در موقف ذليلان گناهكار واداشته ام) (قد اوقفت نفسى موقف الاذلاء المذنبين).
― (در موقف شقاوتمندانى كه بر تو جرى شده اند) (موقف الاشقياء المتجرين عليك).
― (موقف همانها كه وعده ى تو را سرسرى و سبك شمردند) (المستخفين بوعدك).
― آنگاه شروع به تنزيه او و باز هم معرفى خود كرده مى گويد: (منزهى تو از هر گونه نقص، من با چه جراتى بر تو دليرى كرده ام) (سبحانك اى جراه اجترات عليك).
― (و چگونه خويشتن را به دام غرور و فريب افكنده ام) (و اى تغرير غررت بنفسى!).
― (مولاى من! هنگامى كه با صورت به زمين سقوط مى كنم، و گامهايم مى لغزد، مرا مورد رحمت خويش قرار ده) (مولاى ارحم كبوتى لحر وجهى و زله قدمى).
― (جهالت و نادانيم را با حلم خود، و بدكرداريم را، با احسانت مورد بخشش قرار ده!) (وعد بحلمك على جهلى، و باحسانك على اساءتى).
― (پس اين منم كه به گناهم مقر و به خطايم معترف) (فانا المقر بذنبى المعترف بخطيئتى).
― (اين دست و ناصيه (موهاى جلوى پيشانى) من است كه به زارى كامل آن را آماده ى قصاص از نفس خويش مى سازم) (و هذه يدى و ناصيتى استكين بالقود من نفسى).
― (به پيريم، پايان گيرى ايام عمرم، نزديك شدن اجلم، ناتوانيم و مسكنتم و بيچارگيم ترحم فرما) (ارحم شيبتى، و نفاد ايامى، و اقتراب اجلى، و ضعفى و مسكنتى، و قله حيلتى).
― (مولاى من آنگاه كه آثار من از دنيا قطع شد، يادم از ميان مخلوق محو گرديد و همچون كسى كه يكباره از ياد برود، جزو فراموش شدگان قرار گرفتم، مرا مشمول رحمت خود قرار ده) (مولاى و ارحمنى اذا انقطع من الدنيا اثرى و امحى من المخلوقين ذكرى، و كنت من المنسيين كمن قد نسى).
― (مولاى من! هنگامى كه چهره و حالم دگرگون شود، جسمم بپوسد، اعضايم پراكنده گردند، پيوندهاى بدن از هم بگسلد، بر من ترحم فرما) (مولاى و ارحمنى عند تغير صورتى و حالى، اذا بلى جسمى، و تفرقت اعضائى، و تقطعت اوصالى).
― (اى واى از غفلت و بى خبرى من! نسبت به آنچه از من اراده شده) (يا غفلتى عما يراد بى).
― (مولاى من! به هنگام حشر و نشرم بر من رحمت آور) (مولاى و ارحمنى فى حشرى و نشرى).
― (در آن روز موقفم را با اوليائت قرار ده) (و اجعل فى ذلك اليوم مع اوليائك موقفى).
― (اى پروردگار عالميان! محل حركت به سوى حساب و جزايم را در بين دوستانت، و مسكنم را در جوار خود قرار ده) (و فى احبائك مصدرى، و فى جوارك مسكنى، يا رب العالمين).