و كان من دعائه عليه السلام لولده عليهم السلام ولد: به فتح لام و به ضم و سكون لام اطلاق بر واحد و جمع هر دو مى شود ولد به كسر واو لغت در ولد به ضم و در نسخه شهيد به خط او نقل شده است ولده ...
و كان من دعائه عليه السلام لابويه عليهما السلام بود از دعاى آن بزرگوار از براى پدر و مادر خود، در كافى از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه: آن بزرگوار فرمود: چه مى شود شما را از نيكوئى كردن به پدر و ...
و كان من دعائه عليه السلام اذا سئل العافيه و شكرها بود از دعاى آن امام بزرگوار در وقتى كه سئوال عافيت از خدا مى نمود و شكر عافيت. عافيه: اسم مصدر است يعنى بهبودى از مرض و دفع آلام و اسقام و مكاره خواه ...
و كان من دعائه عليه السلام اذا وقع عنه ما يحذرا و يعجل له مطلبه بود از دعاى آن امام عليه السلام زمانى كه دفع نمود خدا از او چيزى را كه مى ترسيد يا آنكه تعجيل نمود از براى مطلب خود، نظر و تامل كردن ...
و كان من دعائه عليه السلام فى الاستعاذه من الشيطان و كيده بوده است از دعاى آن بزرگوار در پناه بردن از شيطان و دشمنى و مكر او. شيطان: ماخوذ از شطن به معنى بعد از باب دورى آن خبيث از صلاح و حير ...
و كان من دعائه عليه السلام اذا استقال عن ذنوبه او تضرع فى طلب العفو عن عيوبه اقال اقاله و استقال استقاله اصل اقاله برداشتن عقد و از لغزش در گذشتن و باب استفعال او در بعضى مقامات استعمال شود در طلب در گذشتن ...
و كان من دعائه عليه السلام اذا مرض او نزل به كرب اوبليه بود از دعاى آن امام عالى مقام عليه السلام در وقتى كه مريض مى شد، يا اينكه نازل مى شد بر او حزن و اندوهى و يا بليه و ابتلائى. كلمه ...
و كان من دعائه عليه السلام اذا اعتدى عليه او راى من الظالمين مالا يحب اعتدى: فعل مجهول است از عداوت به معنى ظلم و دشمنى نمودن. بود از دعاى آن امام عالى مقام عليه السلام زمانى كه بر او ظلم و دشمنى مى شود ...
و كان من دعائه عليه السلام فى طلب الحوائج الى الله تعالى بود از دعاى آن امام عالى مقام عليه السلام در وقت طلب حوائج به سوى خداوند و اين دعاى شريف معروفست در قضاى حوائج به او بلكه ختمى هم اهل ختوم از براى ...
و كان من دعائه عليه السلام بخواتم الخير و بوده است از دعاى آن بزرگوار عالى مقدار عليه السلام به خوب شدن عواقب عمده خوف از براى انسان در عاقبت امر است مى شود كه انسان بد و شقى باشد در ام الكتاب لكن طريقه ...
و كان من دعائه عليه السلام فى اللجاء الى الله تعالى بود از دعاى آن بزرگوار عليه السلام در اعتماد نمودن و معتصم بودن به سوى خداى عزوجل. الاعراب: تعفو و تعذب جواب شرط است و فضل و عدل خبرند از براى مبتداى محذوف ...
و كان من دعائه عليه السلام فى الاشتياق فى طلب المغفره شوق و اشتياق هيجان آمدن قلب است به سوى ملاقات معشوق، بود دعاى آن بزرگوار فلك مقدار عليه السلام در مقام شوق و خواهش نمودن آمرزش و درگذشتن از كسى كه او ...
و كان من دعائه عليه السلام فى الاستعاذه و سيى الاخلاق و مذام الافعال عاذ يعوذ كقال يقول عوذ در لغت به معنى پناه بردن و ملتجى شدن حفظ نمودن، استعاذه طلب پناه، و التجاء حفظ نمودن، سيئى فيعل من السوء به معنى قبح. ...
و كان من دعائه عليه السلام لنفسه و اهل ولايته بوده است از دعاى آن بزرگوار از براى نفس شريف خود و دوستان، و ياران خود، ولايت به كسر واو به معنى سلطنت داشتن است و به فتح واو به معنى يارى نمودن است، و در ...
و كان من دعائه عليه السلام اذا ابتدا بالدعاء بداء بالتحميد لله عز و جل و الثناء عليه اللغه: حمد ثناء كردن به زبان لكن بازاء صفات اختياريه كه در محمود هست و اگر بازاء صفات ذاتيه ى قهريه باشد او را مدح گويند ...