چـون اسيران را پيش مختار آوردند يكى از فرماندهان سپاه مختار از قبيله بنى نهد در ميان اسرا به گردش پرداخت و هر اسيرى را كه از عرب بود بند از او مى گرفت و آزادش مى نمود، درهم كه يكى از مواليان قبيله بنى نهد بود اين موضوع را به مختار گزارش داد، مـختار ...
از تـواريخ بر مـى آيد كه فـرزندانى از مـسلم بن عقيل در كربلا بودند غير از دو طفلان معروف كه در زندان ابن زياد بوده اند، و ايشان در كربلا جنگيده اند از جمله عبدالله است كه زيد بن رقاده ملعون با دو تير او را شهيد كرد، تـير اول بسويش پـرتـاپ نمـود و ...
مختار كه از همراهيان خود احساس ضعف و زبونى نمود شخصا تصميم بر خروج گرفت ، نزد همسرش ام ثابت فرستاد تا مقدارى عطريات برايش بفرستد، طيب فراوانى برايش فـرستـاد، مـخـتـار غـسل كرد و حنوط نمود و سپس طيب را بر سر و صورت خود، ماليد با نوزده نفر از قصر ...
مـختار تصميم گرفت از كوفه به مدائن رفته وضع آنجا را از نزديك ببيند سائب پسر مـالك اشعـرى را در كوفـه بجاى خـود گـذاشت و بطرف مـدائن حركت كرد، قـبل از حركت از كوفه مردم را گفت همين روزها خبر فتح و پيروزى بزرگى به شما مى رسد.از كوفـه خـارج شد و چـون به ...
هر چند قدش خمیده امّا برپاست رنگ از رخ او پریده امّا برپاستاین سرو که در میان خون می بینید هفتاد و دو داغ دیده امّا برپاست.پیوسته به گوشم این ندا می آید گویی ز گلوی نی نوا می آید.آواز غریبانه هَل مِن ناصر از خنجر سرخ کربلا می ...
سرِّ نی در نینوا می ماند، اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبودچهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبودچشمه فریاد مظلومیّت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبودزخمه زخمی ترین فریاد در ...
مانند نوی نوای تو را مشق میکنند قومی که نینوای تو را مشق میکنند قومیکه در سکوت غریبانه این چنین تکلیف آشنای تو را مشق میکنند با آن که از تمام جهت ندبه میوزدهر شب فقط دعای تو را مشق میکنند حتی کبوتران حرم، چشم در رهت هر جمعه ردِّ پای تو را مشق ...
در بخش پايانى به سه موضوع، زمان صرف شده براى رسيدن به شام ،مدت زمان اقامت اهل بيت امام در شام و مسير بازگشت از شام به مدينه و بررسى احتمال عزيمت آن كاروان به كربلا و رسيدن به آن جا در اربعين اول پرداخته شد و نتيجه گرفته شد كه رسيدن آنان در روز اربعين ...
یا حسین علیهالسلام ! ای پسر فاطمه علیهاالسلام !میلادت، رؤیای ارغوانی فرشتگان بود؛آنگاه که گلهای بهشت، به پاس آمدنت رنگ گرفتند.مدینه کدام روز را شادمانهتر از این روز به یاد دارد؟این گهوارهای است که فرشتگان به امانت در خانه علی و فاطمه ...
حسينبنعلي(ع)، سيدالشهدا در ادبيات، فرهنگ و تاريخ ايران از قديم تا امروز نماد شجاعت و فداكاري، پايداري در دفاع از حق، پاكي، مظلوميت و ايستادگي در برابر ظلم به مردم است. نوشتهها و آثار فراواني از ايرانيها درباره قيام آن حضرت پديد آمده است كه ...
"شهادت حسینى كشته شدن مردى است كه خود براى كشته شدن خویش قیام كرده است... امام حسینعلیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است كه دشمن را با زور شمشیر بشكند و خود پیروز شود، و بعد موفق نشده و یا در یك تصادف یا ترور توسط وحشى، كشته شده باشد.
این ...
بر عهد خود ز روی محبت وفا نکرد
تا سینه را نشانهی تیر بلا نکرد
تا دست رد به سینهی بیگانگان نزد
خود را مقیم درگه آن آشنا نکرد
تا هر دو دست را بره حق ز کف نداد
در کوی عشق خیمهی دولت بپا نکرد
تا از صفای دل نگذشت از صفای آب
خود را مدام ...
براى سيدالشهداء عليه السلام تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد تا اينكه اين امت را اصطلاح كند، تا اينكه اين علم يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهايش را داد و اولادش را داد و همه چيزهاى خودش را داد براى ...
از الطاف خاص خدا بر امام حسين عليه السلام در اين مورد اين است كه همه دلها و قلبهاى آشنا و بيگانه با او، به گونه اى بر شهادت او مصيبت او شعله ور مى گردد و مجلس او را به پا مى دارد، همچون برخى هندوهاى مخالف با اسلام و يا كسانى كه در اوج عداوت و دشمنى با ...
«مقتلالحسين» خوارزمي: حسين (ع) كه بر اثر نبرد، كمتوان شده بود، ايستاد و به استراحت پرداخت. همان هنگام كه ايستاده بود، سنگي آمد و به پيشانياش خورد.خون از پيشانياش، سرازير شد. پارچهاي را گرفت تا خون از پيشانياش پاك كند كه تيري با پيكان سه شاخه ...
منابع معتبر چيزى از وى ياد نكردهاند. تنها مؤلف وسيلة الدارين نوشته است كه او از جمله فرزندان عقيل بن ابىطالب بود و همراه مادرش با امام حسين عليه السلام از مدينه خارج شد. «5» اما يكى از نويسندگان معاصر نام او را در شمار شهيدان كربلا آورده است. ...
وقتی علم بر دوش توست آری علمداربی دست هم یک پا علمداری علمدارای ابر رحمت یاسها چشمانتظارندکی بر سر این باغ میباری علمدارمشکی پر از آب حیات اما تو بیدستباید به دندان برد... ناچاری علمدارخورشید را در گود خون شرمنده کردیروشنترین گلچرخ ایثاری ...
تا ابد، برخی آن تشنه شهیدم، که فرات
شاهد همت سیراب و، لب تشنه اوست
آن جوانمرد، که لبتشنه، ز دریا بگذشت
زانکه دریا ببر همت او، کم از جوست
غرق آتش، که مگر آب رساند به حرم
خونفشان از سرو، از بازوی آویزه بپوست
دل دشمن، شده از این ...
روزى عبدالله بن زبير و گروهى از قريشيان نزد معاويه نشسته بودند كه حضرت حسين عليه السلام وارد مسجد شدند. معاويه بسيار از حضرتش تجليل نمود و پيش رفت و خوش آمد گفت و آن حضرت را در جايگاه مخصوص خود جاى داده و گفت : يا ابا عبدالله ! پسر زبير را كه اين چنين ...