فارسی
جمعه 18 آبان 1403 - الجمعة 5 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

صدق و صادقین - جلسه نهم

بسم الله الرحمن الرحیم
دهه ی اول محرم 1387- عزیزالله – سخنرانی نهم
قلب رصد خانه است با آراسته شدن به شرایطی می تواند فیوضات ویژه ی پروردگار مهربان عالم را بگیرد و به تمام اعضا و جوارح انسان پخش کند. واسطه ی بین انسان و خدا قلب است به همین خاطر وقتی قرآن بازار قیامت را بیان می کند، می گوید آن جا آن چه که به نفع شماست قلب سلیم است. (یومَ   لایَنفَعُ المال وَ لا البَنونَ إلّا مَن أتَی الله بِقَلبٍ سَلیم ) معمار ساختمان قلب خداست. نقاش و زینت دهنده ی قلب انبیا خدا و ائمه طاهرین (ع) هستند. سیئات و حسنات مربوط به قلب در قرآن در روایات بیان شده. به فرموده ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) باید کنار در دل نشست و اجازه ی ورود سیئات را نداد. وقتی به خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتند چگونه علی شدی؟ فرمود (بِالقُعودِ عَلی قَلبی) دم درِ دلم نشستم. بیگانه را راه ندادم. خانه را به غیر از صاحبخانه ندادم. سیئات کارش این است که رابطه ی قلب را، رابطه ی این خانه را با صاحب خانه قطع کند. مرحوم نراقی آدم کمی نیست. بزرگ است. عظیم است. درد دلی می کند با پروردگار در چهل پنجاه خط شعر تا به اینجا می رسد، به پروردگار می گوید:
من غلط کردم از اول بی شمار اهریمن را راه دادم در حصار

سالهاست که این خانه را به غیر تو واگذار کردم . چیزی که به من نداده، هرچه هم داشتم به بازار حراج گذاشته است. کرامتم را، شرافتم را، وقارم را، ادبم را، ایمانم را، محبتم را، سالیان طولانی است که این خانه در اشغال بیگانه است. حالا به من نگو که بیرونش کن. من دیگر قدرتی و توانی ندارم، من نمی توانم بیرونش کنم.
یک نظر در کار این ویرانه کن دشمن خود را برون زین خانه کن
      
خودم نمی توانم. نه معمارم، نه نقاشم، فقیرم. (وَ أنا عَبدُکَ الضَّعیف، الذَلیل، الحَقیر، المِسکین، المُستَکین) با چه توانی این دشمن را بیرون کنم. خودت وارد کار باید شوی. تو اگر وارد کار شوی دشمن را با یک نهیب بیرون می کنی. دشمن از تو می ترسد. دشمن توان جنگ با تو را ندارد. وقتی دشمن را بیرون کردی، تو خدایی نیستی که بگذاری این خانه خالی بماند. تو بخیل نیستی. تو جوادی. تو سخی هستی. تو اکرم الاکرمینی. ارحم الراحمینی. داری سرمایه های عظیمی که در این خانه قرار بدهی و به آن ها بگویی خانه مال من است، شما این خانه را حفظ کنید. تا وقتی دشمن را بیرون کردی در این خانه ی خالی حسین را قرار می دهی. پیغمبر را قرار می دهی. فاطمه ی زهرا را قرار می دهی. قرآن را قرار می دهی. ایمان به آخرت را قرار می دهی. ایمان به ملائکه را قرار می دهی. کرم و جود قرار می دهی. دل فیوضات تو را رصد می کند. در رصد کردن فیوضات پیر، جوان، مرد، زن، سفید، سیاه، هیچ فرقی نمی کند با هم دیگر. وقتی دل رصد خانه ی فیوضات تو شد و صاحبش سیاه بود حبشی بود و زبان بازی هم نداشت مدال برایش نازل می کنی. (أنا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَ اُنثی) به زن بودن و مرد بودنتان کار ندارم. (وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا) به قلبتان کار دارم. (إنَّ أکرَمَکُم عِندَ الله أتقاکُم) کوچک و بزرگ ندارد. آن کس که قلبش رصد خانه ی توست در گهواره هم می گوید (إنّی عَبد الله، آتانیَ الکِتاب، وَ جَعَلَنی نَبیاً وَ اُوصانی لِزَکاة وَ جَعَلَنی مُبارَکاً وَ اُوصانی بِالصَّلوةِ وَ الزَّکاة ما دُمتُ حَیّاً وَ بَرّاً بِوالِدَتی وَ لَم یَجعَلَنی جَبّاراً شَقیّا) وقتی قلب رصد خانه شود خانه ای که آدم در آن زندگی می کند می شود مسجد. در این مسجد که صاحب خانه چشم باز می کند به پدرش می گوید ببین دل چی رصد کرده؟ (یا أبَتِ إنّی رَأیتُ أحَدَ عَشَرَ کَوکَباً وَ الشَّمس وَ القَمَر رَأیتُهُم لی ساجِدین) این رصد قلب است. نه رصد پوست، استخوان و گوشت. پدر به او می گوید (کَذلِکَ یَجتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِن تَأویلِ الأحادیث وَ یُتِمُّ نِعمَتَهُ عَلیک وَ عَلی آلِ یَعقوب) آینده منتظر باش که آن چه قلبت رصد کرده برایت ظهور کند. چه روایاتی وارد شده راجع به قلبهایی که عاشق به خدا، اهل بیت است که قیامت چه حقایقی برای آن ها ظهور می کند. فیوضات را رصد کرد که وقتی سرازیر میان چاه شد و کنار آن سنگ قرار گرفت در جا ته چاه را تبدیل به مسجد کرد. مناجاتی که در سن هشت نه سالگی اش ته چاه دارد کشنده است. نقل کردند. چقدر زیبا با خدا حرف زده. و آخر حرفش هم چون شنیده بود از پدرانش، گفت خدایا به حق آخرین پیغمبرت، به حق دخترش فاطمه، به حق دامادش علی، به حق حسن، این جا دیگر با اشک چشم مناجات را ادامه داد، به حق حسین مرا نجات بده. قلب رصد خانه ی فیوضات بود که هفت سال کاخ مصر را مسجد خودش کرد. به هر گناهی که دعوتش کردند گفت (مَعاذَ الله) من دل مایل به گناه ندارم. قلب رصد خانه بود که وقتی او را به زندان انداختند گفت (رَبِّ السِجنُ أحَبُّ إلیَّ مِمّا یَدعونَنی إلَیه) این زندان که برای من از آن کاخ خیلی محبوب تر است. آن جا جهنم بود، این جا بهشت است. قلب رصد خانه بود که وقتی وزیر دارایی شد گفت (إنِّی حَفیظٌ عَلیم) قلب رصد خانه بود که وقتی عزیز مصر شد تخت حکومت را کرد مسجد (رَبِّ آتَیتَنی مِنَ المُلک وَ عَلَمتَنی مِن تَأویلِ الأحادیث فاطِر السَّماواتِ وَ الأرض أنتَ وَلییّ فی الدُنیا وَ الآخِرَه، تَوَفَّنی مُسلِماً وَ ألحِقنی بِالصّالحین) صالحین چه کسانی اند؟ که یوسف التماس می کند مرا در گروه صالحان قرار بده. در زیارت صاحب امروز نمی خوانیم؟ (السَّلامُ عَلیکَ أیِّهَا العَبدُ الصّالح) ای انسانی که یوسف ها آرزوی رسیدن به تو را داشتند. رسول خدا می فرماید: (ألا وَ إنَّ للهِ فِی الأرضِ أوانی) خداوند متعال در زمین مالک یک مشت ظرف است که آن ها را برای خودش برداشته. چیست آن ظرفها؟ (ألا وَ هِیَ القُلُوب) دلهاست. (فَأحَبُّها إلَیه أصلَبُها وَ أصفاها وَ ___ ) محبوبترین قلب قلبی است که بسیار سخت است، محبوبترین قلب قلبی است که بسیار پاک است. محبوبترین قلب قلبی است که بسیار مهربان و رقیق است. خودشان بعد معنی کردند پیغمبر. قلبی که خیلی سخت است (أصلَبُها لِلإیمان) چنان وابسته به پروردگار است که هیچ نیرویی دل را از خدا نمی تواند جدا کند. (وَ أصفاها) مثل آینه ای می ماند، از تمام گناهان مربوط به قلب پاک است. (وَ أصفاها مِنَ الذُّنوب وَ ____ لِلإخوان) از همه ی دلها به برادرانش مهربان تر است. این أحَبٍّ قلوب است پیش پروردگار. حالا با این روایت، با توجه به این که دل رصد خانه ساخته شده است، شما قلب این انسان سی و سه ساله را ارزیابی کنید ببینید چه قلبی بوده است. باید بگوییم قلب بی نمونه؟ حتما. باید بگوییم مهم ترین رصد خانه بعد از انبیا و ائمه؟ حتما. باید بگوئیم با چنین دلی ایشان دارای مقام عصمت بوده است؟ حتما. باید بگوییم حق داشت ابی عبدالله با دیدن چنین قلبی عصر امروز وقتی که خوابش برد امام حسین، نشسته روی خاک، دو پرده را در خواب دید. در یک پرده چیزی را دید و در پرده ای چیز دیگر. داشت می دید که یک مرتبه زینب کبری دید فریادگر لشکر دارد فریاد می زند آماده ی حمله باشید. عمرسعد گفت این ها هفتاد و دو نفر هستند. الآن هم عصر تاسوعاست حمله کنید مردانشان را بکشید و زن و بچه شان را بردارید ببریم امشب کوفه. زینب کبری آمد دید برادرش سرش روی زانویش است و خواب است. خیلی آرام بالای سر ابی عبد الله گفت: یا ابا عبد الله، امام چشمش را باز کرد. قبل از اینکه زینب کبری خبر دهد که چه می خواهد بشود امام فرمود خواهر، دو پرده را خواب دیدم. در یک پرده خواب دیدم جدّم، پدرم، مادرم، برادرم، ملائکه، آغوششان را باز کردند دارند به من می گویند حسین جان بیا. چه کسانی باید منتظر ما باشد در این دنیا؟ چه کسانی؟ چه کار باید کنیم که این گونه ارواح منتظر ما باشند؟ بعد گفت خواهر پرده عوض شد دیدم در یک بیابانی هستم، تک و تنها، یک سگ قوی هیکل که دندانهای جلویش برآمدگی داشت به من حمله کرد. تو مرا بیدار کردی. خواهر در این سی هزار نفر قاتل مرا به من نشان دادند. شمر است. چه کار کرده بود که به صورت سگ درآمده بود. این طبع و باطن گنهکاران حرفه ای است. این ها حسین کُش هستند. اما ملکوتیان آغوششان باز است حسین خواه هستند. دلم می سوزد با محبت می گویم، حمله ای ندارم روی منبر به کسی، خانم های بی حجاب، جوانان گنه کار، دارندگان رابطه ی نامشروع، بین حسین خواه و حسین کش می توانید تجزیه و تحلیل کنید ببینید در بستر تاریخ حسین کش کیست و حسین خواه کیست؟ این جا که زن بی حجاب شرکت نکرده، آینده ممکن است از طریق نوار گوش بدهند. خانم های بی حجاب هیچ حساب کردید این هشتاد و چهار زن و بچه، چگونه بودند؟ هیچ حساب کردید که زین العابدین دم دروازه ی شام، دستهایش بسته بود، به گردنش غل بود، وقتی سهل ساعدی آمد جلو، گفت من از اصحاب پیغمبرم، دشمن نیستم. کاری ندارید؟ حضرت فرمود یک پولی به این نیزه داران بده ، بروند جلو کنار محمل نباشند که مردم زن ها و دختران ما را تماشا نکنند. من که یقین دارم تمام کسانی که امروز در این جلسه شرکت دارند حسین خواه هستند. چرا دارید گریه می کنید؟ علیه حسین کش ها دارید گریه می کنید. این گریه گریه ی قیمت است. این گنج پربهاست من ارزان نمی دهم. ما بنا نداریم گریه مان را تمام کنیم، برای چه تمام کنیم؟ مگر این جریان تا قیامت تمام شدنی است؟ برای چه تمام کنیم گریه را؟ ما که در روایات قوی مان داریم وقتی فاطمه زهرا وارد محشر می شود، خطاب می رسد چیزی از من می خواهی؟ عرض می کند: بله. من که نبودم کربلا، دستور بده خدایا یک خیمه بزنند من با اطرافیانم می خواهم بنشینم برای حسینم گریه کنم.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
جن و ملک بر آدمیان گریه می کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
                     
"برحمتک یا أرحم الراحمین"


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقییقاتی دارالعرفان الشیعی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

دو راه حل اساسی
تسويل اعمال از طريق شيطان
ارزشها و لغزشهای نفس - جلسه دوم
خلاصة مباحث ماه مبارک
تفكر در آفرينش پروانه‏
آثار مثبت عمل - جلسه بیست و یکم (1)- (متن کامل + ...
ماهيت انسان
حق فرزند بر پدر
داستان تاثيرگذارى شگرف دعاى توبه صحيفه‏
صدق و صادقین - جلسه نهم

بیشترین بازدید این مجموعه

عقل کلید گنج سعادت - جلسه ششم - ارزش عقل و نتيجه ...
مقام حضرت زينب (س)
اجازه گرفتن حضرت قاسم(ع) برای رفتن به میدان و ...
صبر در برابر آزمايش‏هاى الهى‏
دروازه‏هاى ورود و خروج حيات‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
رعايت انصاف در معاملات
الگوبردارى باطل از غرب
سجده دائمی در برابر حق
میزان‌ها در قرآن

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^