فارسی
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 - الاثنين 26 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

عوامل از بين رفتن تأثيرپذيرى از دين‏

اين را مى گويم كه در ذهن شما نيايد كه: آيا گلو، بدن، نفَسى و روحى پاك تر از حضرت سيدالشهداء عليه السلام هست؟ پس چرا در آن سى هزار نفر اثر نكرد؟ عيب در صداى حضرت بود؟ نه، عيب در اثرگيرى آنها بود كه نابود شده بود. وقتى امام زين العابدين عليه السلام به حضرت ابى عبدالله عليه السلام عرض كرد: چرا سخنان شما را نشنيدند و نپذيرفتند؟ جواب دادند: «فقد ملئت بطونكم من الحرام» فشار لقمه حرام، صفحه اثرگيرى آنها را نابود كرده است. شهوت، غذا، مقام و پول حرام، نابود كننده اند. خيلى كم است كسى كه در برابر پيشنهاد مقام، بين خود و خدا بگويد: من شايستگى اين مقام را ندارم، پس تصدى آن بر من حرام است. وقتى قبول كند و روى آن صندلى حرام بنشيند، و لو حق كسى از اهل ملت را ضايع نكند، ولى حق كسانى كه صلاحيت آن مقام را داشتند، ضايع كرده و پايمال كردن حق صالحان گناه كمى نيست.
صداهاى ملكوتى و مؤثر
يكى از صداداران واقعى، مرحوم حاج شيخ عباس قمى بود. آنهايى كه اهل اثرگرفتن بودند، واقعاً از ايشان اثر مى گرفتند. در احوالات ايشان نوشته اند: كسانى كه منبر ايشان را ديده بودند، تعريف كرده اند كه گاهى منبر شيخ عباس قمى سه ساعت طول مى كشيد، اما مستمع خيال مى كرد كه سه دقيقه طول كشيده است.
وقتى منبر تمام مى شد، مستمع ناراحت مى شد و گله مند بود كه چرا امروز ايشان كم حرف زده است.
مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى در قم به طلبه ها فرموده بود: هر كس يك بار پاى منبر شيخ عباس بنشيند، من تا سه شبانه روز نماز واجبم را به عنوان انسان عادل به او اقتدا مى كنم؛ يعنى منبر شيخ عباس، ظالم را به عادل تبديل مى كرد و عدالت ساز بود. ايشان بيست سال از عمرش را در مشهد زندگى مى كرد. در ماه مبارك رمضان ايشان را در مسجد گوهرشاد دعوت كردند تا منبر برود. تا چهاردهم ماه رمضان منبر رفت و جمعيت فراوانى آمدند. روز چهاردهم، نيم ساعتى از منبر گذشته بود، چشم ايشان در ميان جمعيت به آخوند ملاعباس تربتى، پدر مرحوم راشد افتاد. آخوند ملاعباس در اين صدسال گذشته هموزنش را پيدا نمى كنيد. تا چشم شيخ عباس قمى به آخوند ملاعباس افتاد، منبر خود را قطع كرد، به مردم گفت: با نفس تر، صالح تر و بهتر از من در جمعيت نشسته است، شرعى نيست كه من منبرم را ادامه بدهم. از بالاى منبر پايين آمد و به آخوند ملاعباس گفت: شما وظيفه داريد كه منبر برويد. چهارده روز ديگر را آخوند ملاعباس منبر رفت. يعنى شيخ عباس حس كرد كه با بودن آخوند ملاعباس كه از تربت حيدريه به مشهد آمده، نشستن او روى اين منبر حرام است. كجا هستند امثال اين ها كه به آنها صندلى و مقام پيشنهاد كنند و اگر صلاحيت ندارند، بگويند: قبولش بر ما حرام است و ما صلاحيت نداريم و صالح تر، مديرتر و بصيرتر از ما به كار، وجود دارد؟ اين انسان مؤمن، الهى و صالح است.


منبع : مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان الشیعی
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ارزيابي حقيقت زندگي توحيد با شرك
عجايبي از ستارگان
ذکر صدیقۀ کبری(س) در زمرۀ عبادات
حذف و انتخاب از دیدگاه قرآن
صبر ابوذر در ربذه‏
دليل دلسوزى انبيا عليهم السلام و نخواستن مزد
آثار وجودي اهل توحيد
درخواست بازگشت اهل دوزخ‏
اول و آخر بودن خداوند
مشاهده تقواى موجودات

بیشترین بازدید این مجموعه

لحظه مرگ براى گناهكاران‏
عاقبت خوردن مال حرام‏
عناصر ظهور و رشد استعدادها
2 - دنيا
چاه‏كن در ته چاه
توحید (1) - جلسه ششم – (متن کامل + عناوین)
توحید (1) - جلسه هفتم – (متن کامل + عناوین)
تهران حسینیهٔ همدانی‌ها - رمضان 1396 – سخنرانی ...
حذف و انتخاب از دیدگاه قرآن
ذکر صدیقۀ کبری(س) در زمرۀ عبادات

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^