
وسائل هدايت - جلسه بیست ودوم (2) - (متن کامل + عناوین)
ديدن بهشت آخرتى در دنيا
يك سند قرآنى در سوره انعام است:
« وَكَذَ لِكَ نُرِىآ إِبْرَ هِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَـوَ تِ وَالاْءَرْضِ »(2)
يكى هم اول سوره اسراء است:
« سُبْحَـنَ الَّذِىآ أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاْءَقْصَا الَّذِى بَـرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَـتِنَآ »(3)
يكى هم در سوره نجم است كه آنجا علنىتر مىگويد: پيغمبر صلىاللهعليهوآله در شب
1 ـ آل عمران (3) : 133؛ «و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش [ به وسعتِ ] آسمانها و زمين است بشتابيد ؛ بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده شده است.»
2 ـ انعام (6) : 75؛ «و اين گونه فرمانروايى و مالكيّت و ربوبيّت خود را بر آسمانها و زمين به ابراهيم نشان مىدهيم.»
3 ـ اسراء (17) : 1؛ «منزّه و پاك است آن [ خدايى ] كه شبى بندهاش [ محمّد صلىاللهعليهوآله ] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصى كه پيرامونش را بركت داديم ، سير [ و حركت ] داد ، تا [ بخشى ] از نشانههاىِ [ عظمت و قدرت ] خود را به او نشان دهيم.»
معراج بهشت را ديد، جاى بهشت را هم ديد:
« عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى »(1)
با همين چشم ديد.
نعمات بهشتى نزد اراده مؤمن
پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: اهل بهشت در بهشت كه نشستهاند، كل حركاتِ نعمتهاى بهشت وصل به نيت آنها است، نه وصل به بدنشان. هيچ نعمتى در بهشت، به دست آوردنش، وصل به بدن نيست.
ما هوس مىكنيم فلان نعمت را، بايد از خانه بيرون بياييم، سوار وسيله نقليه بشويم، برويم، با گردن كج بايد آخر صف بايستيم تا نوبتمان بشود.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: اهل بهشت روى تخت كه نشستهاند، به نظرشان يك ميوه عالى بهشتى را مىخواهند، فقط نيت مىكند كه من اين ميوه را مىخواهم، رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: شاخه آن درخت تا نيت مىكند، با ميوه نزديك دهانش است، مىخورد، شاخه برمىگردد.(2)
1 ـ نجم (53) : 15؛ «در آنجا كه جنت الماوى است .»
2 ـ أمالي الصدوق: 221، المجلس التاسع و الثلاثون؛ «طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ-وَ طُوبَى شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله وَ لَيْسَ مُوءْمِنٌ إِلاَّ وَ فِي دَارِهِ غُصْنٌ مِنْهَا لاَ يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِهِ شَهْوَةُ شَيْءٍ إِلاَّ أَتَاهُ ذَلِكَ الْغُصْنُ بِهِ وَ لَوْ أَنَّ رَاكِباً مُجِدّاً سَارَ فِي ظِلِّهَا مِائَةَ عَامٍ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهَا وَ لَوْ صَارَ فِي أَسْفَلِهَا غُرَابٌ مَا بَلَغَ أَعْلاَهَا حَتَّى يَسْقُطَ هَرِماً أَلاَ فِي هَذَا فَارْغَبُوا إِنَّ الْمُوءْمِنَ نَفْسُهُ مِنْهُ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ إِذَا جَنَّهُ اللَّيْلُ افْتَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ بِمَكَارِمِ بَدَنِهِ يُنَاجِي الَّذِي خَلَقَهُ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِهِ أَلاَ هَكَذَا فَكُونُوا.»
الكافى: 8/100، حديث الجنان و النوق؛ «قَوْلُهُ أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ قَالَ يَعْلَمُهُ الْخُدَّامُ فَيَأْتُونَ بِهِ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ يَسْأَلُوهُمْ إِيَّاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ - فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ قَالَ فَإِنَّهُمْ لاَ يَشْتَهُونَ شَيْئاً فِي الْجَنَّةِ إِلاَّ أُكْرِمُوا بِه.»
اين كه بلند شود و راه بيافتد و در اين مغازه و آن فروشگاه و آن ملك بگويد: ما سيب و گلابى مىخواهيم، تخت و رخت مىخواهيم، اين حرفها نيست.
راه رفتنها را كه بنده من در دنيا رفت، چقدر ديگر بايد راه برود؟ براى نماز، جبهه، مكه، براى زن و بچه، دين، ياد گرفتن حلال و حرام در دنيا دويده است.
يك كسى كه دلش مىخواهد حضرت سيدالشهداء عليهالسلام را ببيند، اصلاً نمىخواهد برود، فقط نيت كند، به محض نيت، تختش كنار تخت حضرت سيدالشهداء عليهالسلام است. هر كسى در حد تقواى خودش بهشت نصيبش مىشود.
كوتاهى مدت برزخ بر اهل تقوا
چقدر برزخ ما طول مىكشد؟ بدن ما را كه در قبر مىگذارند، برزخ در چاله قبرستان نيست، شما وقتى بين جان و بدنتان جدايى افتاد، بدن را در قبر مىگذارند، بدن هيچ چيزى حس نمىكند. از قبر نترسيد.
بدن مثالى همانند بدن دنيايى
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: به اين روحتان يك بدن مثالى مىدهند يك بدن تازه، با نشاط، لطيف، كه اين بدن از نور آفتاب لطيفتر است، مىتواند از ديوار رد بشود، با اين بدن شما شبهاى جمعه، به كنار اميرالمؤمنين و ائمه طاهرين عليهمالسلام مىرويد، با اين بدن هر وقت دلتان خواست مىآييد و زن و بچه خودتان را مىبينيد و برمىگرديد.(1)
در برزخ خسته نمىشويم؟ چرا كه براى شما مردم مؤمن، قرآن مجيد مىگويد: زمان برزخ تا برپا شدن قيامت اين مقدار است، كه وقتى قيامت برپا شد، شما مردم مؤمن وارد محشر شديد، از هم مىپرسيد، شما چه وقت مرديد؟ جواب مىدهد و مىگويد: من، الان مردم. مثلاً روزى كه مرده تا قيامت صد هزار سال طول كشيده است.
اما همه اينها زلفش گره خورده به اين است كه اين حرفها را باور كنيد. اگر باور
1 ـ تهذيب الأحكام: 1/466، باب 23 تلقين المحتضرين، حديث 171؛ «يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام جَالِساً فَقَالَ مَا يَقُولُ النَّاسُ فِي أَرْوَاحِ الْمُوءْمِنِينَ قُلْتُ يَقُولُونَ تَكُونُ فِي حَوَاصِلِ طُيُورٍ خُضْرٍ فِي قَنَادِيلَ تَحْتَ الْعَرْشِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام سُبْحَانَ اللَّهِ الْمُوءْمِنُ أَكْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَجْعَلَ رُوحَهُ فِي حَوْصَلَةِ طَائِرٍ أَخْضَرَ يَا يُونُسُ الْمُوءْمِنُ إِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ تَعَالَى صَيَّرَ رُوحَهُ فِي قَالَبٍ كَقَالَبِهِ فِي الدُّنْيَا فَيَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ فَإِذَا قَدِمَ عَلَيْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفُوهُ بِتِلْكَ الصُّورَةِ الَّتِي كَانَتْ فِي الدُّنْيَا.»
تهذيب الأحكام: 1/466، باب 23 تلقين المحتضرين، حديث 172؛ «أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليهالسلام عَنْ أَرْوَاحِ الْمُوءْمِنِينَ فَقَالَ فِي الْجَنَّةِ عَلَى صُوَرِ أَبْدَانِهِمْ لَوْ رَأَيْتَهُ لَقُلْتَ فُلاَنٌ.»
يونس بن ظبيان نقل كرده است كه او مىگويد من در حضور حضرت صادق عليهالسلام نشسته بودم آن حضرت رو به من كرد و فرمود: مردم درباره ارواح موءمنين چه مىگويند؟ عرض كردم مىگويند خداوند آنها را در پيكر پرندگان سبز رنگ در قنديلهايى در زير عرش قرار مىدهد، حضرتش فرمود: سبحان اللَّه!!! اين چه قولى است. موءمن در نزد خدا عزيزتر از آن است كه او را در پيكر پرندهاى قرار بدهد! اى يونس ! هنگامى كه خداوند موءمن را قبض روح مىكند روح او را در قالبى مانند همان قالب كه در دنيا داشت جا مىدهد ارواح موءمنين در قالبهاى برزخى خود متنعّم هستند مىخورند و مىآشامند و موقعى كه يكى از موءمنين از دنيا رفت و به جمع آنها ملحق گرديد آنها او را با همان قيافه كه در دنيا داشت مىشناسند و نيز على بن مهزيار از ابن ابى عمير از حماد از ابو بصير نقل مىكند كه از حضرت صادق عليهالسلام درباره ارواح موءمنين، پس از مرگ سوءال نمودم حضرتش فرمود: با همان قيافهها كه در دنيا داشتند در بهشت به سر مىبرند به طورى كه اگر او را به بينيد مىگوييد اين همان شخص است.
كنيم، تقوا به خرج مىدهيم، ولى اگر باور نكنيم، بعد از ماه رمضان دوباره در چاله گناه مىافتيم.
2 ـ همسران بهشتى و ازواج مطهره
مايه دوم:
« جَنَّـتٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاْءَنْهَـرُ خَــلِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَ نٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ »
اين بهشت است. تمام عشقهايى كه در دنيا داريم، عشق به خوردنىها، به پوشيدنىها، مركبها، خانهها، زنان زيبا چهره، اگر همه را حفظ كنيد كه به گناه آلوده نشود، خدا نياز شما را به كل اين عشقها بىحساب در قيامت جواب مىدهد.
دومين مايهاى كه براى بندگان باتقوايم گذاشتهام: زنان، يا براى زنان، شوهرانى پاك است.
با هم بودن همسران صالح در بهشت
اين ازواج مطهره، اگر ميل دارى كه زن خودت باشد، همسر خودت را به زيباترين صورت در صورتى كه او هم لايق بهشت باشد، به تو برمىگرداند. اگر نه، همسر خودت نبود، به تو حورالعين مىدهند، خيلىها از مردها در قيامت احتياج به حورالعين ندارند، و همسرشان با خودشان الى الأبد هست.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمود: زن من در قيامت و بهشت حضرت خديجه عليهاالسلام است.(1)
1 ـ كشف الغمة في معرفة الأئمة: 1/466، منزلتها عند النبي صلىاللهعليهوآله ؛ زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام ، روحانى: 317؛ «وَ مِنْهُ وَ مِنْ كِتَابِ مَوْلِدِ فَاطِمَةَ لاِبْنِ بَابَوَيْهِ رُوِيَ أَنَّ النَّبِيَّ صلىاللهعليهوآله قَالَ اشْتَاقَتِ الْجَنَّةُ إِلَى أَرْبَعٍ مِنَ النِّسَاءِ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ آسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِمٍ زَوْجَةِ فِرْعَوْنَ وَ هِيَ زَوْجَةُ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله فِي الْجَنَّةِ وَ خَدِيجَةَ بِنْتِ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةِ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله فِي الدُّنْيَا وَ الآْخِرَةِ وَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله .»
الطرائف، ترجمه داود الهامى: 438؛ «رسول خدا صلىاللهعليهوآله عايشه را از قتال با على نهى كرد: ابن سعد در طبقات (8/208) به سند خود از «عطاء بن يسار» روايت كرده كه رسول خدا به همسران خود فرمود: «ايّكنّ اتّقت اللَّه و لم تأت بفاحشة مبيّنة و لزمت ظهر حصيرها فهى زوجتى في الآخرة» هر يك از شما كه از خدا بترسد آشكارا به عمل زشت مرتكب نشود و ملازم پشت حصير خانه خود باشد، يعنى از خانه بيرون نشود، او در آخرت نيز همسر من است.»
الطرائف، ترجمه داود الهامى: 441؛ «عايشه و شدت حسدش به خديجه كبرى، پيامبر در باره او فرمود: خير نساء الجنّة خديجة بنت خويلد.»
همسر اميرالمؤمنين عليهالسلام در بهشت فاطمه زهرا عليهاالسلام است.
خيلى از مردهاى مؤمن و زنان مؤمنه كه در دنيا تا آخر عمر با هم بودند و با صفا و خوب بودند، در قيامت هم مرد ميلش به زن خودش است، مىگويد: خدايا! حورالعينها از آن كسان ديگر، من زن خودم را مىخواهم. در سوره مؤمن مىگويد: من زن خودت را به تو مىدهم، خيلى زيباتر از حورالعين.(1)
اهل بهشت همراه خويشان خود
خدايا! من دلم تنگ مىشود، پدر و مادرم را هم مىخواهم كه با من باشند، قرآن مىگويد: اگر پدر و مادرت اهل ايمان و صالح هستند، آنها را هم با تو يك جا مىگذارم.
1 ـ اين آيه اشاره دارد به همراه بودن ازواج در بهشت:
غافر (40): 8؛ «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»
خدايا! من بچهها و نوههايم را هم مىخواهم. عيبى ندارد، آنها هم اگر صالح هستند مىآيند، همه شما يك جا جمع باشيد:
« وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَـاءِهِمْ وَ أَزْوَ جِهِمْ وَ ذُرِّيَّـتِهِمْ وَالْمَلَئِكَة يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِّ بَابٍ »(1)
پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: من مىخواهم على و زهرا و حسن و حسين عليهمالسلام با خانمها و بچههايشان كنار خودم باشند. آنجا همه با هم هستند.
يك محيطى خدا در بهشت به تو مىدهد، هر كدام براى خودشان يك قصرى دارند، فقط نيت كن كه: خدايا! مىخواهم پسرم، پدر و مادرم را ببينم، تخت تو بلند مىشود و كنار تخت آنها مىرود.
جوانها! با يك ذره گناه بىمزه رسوا، آنجا را از دست ندهيد.
از لحاظ جا هم كه خدا مىداند، گداترين بهشتيان، جايش از سطح كره زمين بيشتر است،(2) اين را پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد. داراها كه خدا بركت بدهد كه خدا مىداند چه خبر است.
ادامه دارد. . .