
اثر حرام خورى و حلال خورى
صاحبان اين عناوين همگى منابع زيان هستند ؛ يعنى هر جامعهاى كه مشرك ، منافق ، مجرم ، مفسد و فاسق بيشتر دارد ، آن جامعه امنيت كمترى دارد يا ندارد .
آن جامعه از نظر اقتصادى ، وضع خوبى ندارد . اقتصاد ربايى ، غصبى و همراه با نيرنگ ، اقتصاد حرام خورى است و اين حرام خورىها، نور باطن مردم را خاموش مىكند .
مىگويند : حاكم ستمگرى بود ، وقتى ستم مىكرد ، مردم محل دست به دعا برمىداشتند و او به زندگيش گره سنگينى مىخورد و متوقف مىشد . باز مقدارى مىگذشت و هوس مىكرد كه ظلم مالى ، اقتصادى يا اجتماعى كند ، دوباره مردم خدا خدا مىكردند ، زندگى او لنگ مىشد . يا بچهاش مريض مىشد ، يا خودش درد بدى مىگرفت و يا به كارش گره مىافتاد .
روزى پرسيد : مگر مردم چقدر با خدا و خدا با آنها رفيق است كه هر وقت اينها خدا خدا مىگويند ، خدا جواب آنها را مىدهد ؟ وزير آدم زيركى بود ، گفت : جناب حاكم ! اين مردم از بزرگ و كوچك ، همگى حلالخور هستند و دعاى حلالخور مستجاب است . اگر مىخواهى راه اينها را به خدا ببندى ، بايد رشته اقتصادى آنان را آلوده كنى تا ديگر دعاى آنان مستجاب نشود .