در روايت آمده است که بعد از ظهر روز عاشورا، وقتي تيزي خنجر شمر، گلو را بريد، امام حسين (ع) لبخند زد و از دنيا رفت. امام زمان (عج) در توصيف ابيعبدالله (ع) ميفرمايد که تک و تنها در برابر 30 هزار نفر قرار داشت و هر گاه آنان چهرهاش را نگاه ميکردند، ميديدند اندكي ترس و اضطراب و دلهره در او نيست. در مقابل چشمش هفتاد و دو بدن قطعه قطعه افتاد است و از خيمهها صداي نالۀ زنان و دختران و کودکان ميآيد. خيلي آرام، صورتش را روي خاک ميگذارد و ميگويد:
«صبراً علي قضائک»
من به خواستۀ تو راضي هستم.
منبع : پایگاه عرفان