بعد به لاييك ها اعتراض دارد:
« وَمَا لَنَا لاَ نُؤْمِنُ بِاللَّهِ »
به آنها مى گويد: به چه دليل؟ دليل و منطق بياوريد و علمى صحبت كنيد « ما لنا » يعنى به چه دليل به پروردگار گره نخورديد؟ و به خداى عالم ايمان نياورديد؟ يك دليل قانع كننده بياوريد كه علت جدا شدن شما از خدا چيست؟ آيا حق است يا نه؟ آيا وصل شدن به خدا باطل است؟ دليل و منطق بياوريد.
ما همين طور حاضر نيستيم از خدا دست برداريم:
« وَمَا جَآءَنَا مِنَ الْحَقِّ »
به چه دليل ما به پيغمبر صلى الله عليه و آله و قرآن ايمان نياوريم؟ آيا عيبى در پيغمبر صلى الله عليه و آله هست؟ آيا در نبوت و قرآن خلأيى هست؟ مطلب خلاف طبيعت و انسانيت و ادب و عقل در قرآن هست؟ به چه دليل ما به پيغمبر صلى الله عليه و آله و قرآن ايمان نياوريم؟
« وَنَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّــلِحِينَ »
به چه دليل به پروردگار اميد نبنديم كه او ما را در گروه و زمره شايستگان قرار دهد؟ به چه دليل طمع و اميد نداشته باشيم كه خدا در قيامت و دنيا ما را با انبيا و ائمه عليهم السلام حساب كند؟ يعنى از آنها دور شويم، از آنها بهتر را داريم كه به آنها وصل شويم؟ به چه دليل؟
ما كه تا به حال از لاييك هاى جهان هيچ حرف منطقيى در اين زمينه نديده و نشنيديم. هر چه مى گويند، فقط ياوه گويى است كه عليه خدا و انبيا عليهم السلام است، نه دليلى دارند و نه منطق و حكمت. حرفهايى كه جاهل نفهم و ديوانه نيز حاضر نيست بزند. اما خدا چه مى گويد:
« فَأَثَـبَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُواْ »
من در مقابل اين تعهدى كه اين ها به من دادند و مؤمن شدند و درخواست كردند كه من آنان را از گواهان قرار بدهم، پاداش آنان را دادم. نمى گويد: مى دهم، « أثاب » فعل ماضى است، مى گويد: پاداش آنان مقرّر و داده شده است.
كسانى كه مى گويند:
ما نقد را رها نمى كنيم كه نسيه را بگيريم، خدا مى فرمايد: بهشت نسيه نيست.
پاداش آنان را داده ام. فقط بايد پرده دنيا كنار برود و آنها به عالم بعد قدم بگذارند و آن عالم مرا زينت بدهند، تابه آنان بگويند:
اين پاداش شما است كه قبلاً براى شما گذاشته بودم. اين ها كسانى هستند كه وقتى وارد عالم بعد مى شوند، نورشان، عالم بعد را روشن مى كند.
« فَأَثَـبَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّـتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَـرُ خَــلِدِينَ فِيهَا وَذَ لِكَ جَزَآءُ الُْمحْسِنِينَ »
محسن كيست؟ خدا. در دعاها داريم:
« يا محسن بحقّ الحسن »
محسن خداست، يعنى آن مقام معنوى محسن بودن خود را در حدّ ظرفيت مؤمنان به آنها عنايت كرده است.
منبع : پایگاه عرفان