از اول هم در ایران رسم خوبی بوده و همه به هم میگفتهاند که شب آخر شب مزد است. ما تا دیشب توقع نداشتیم که چیزی به ما بدهند و میگفتیم بگذار آخر کار ببینیم چه میشود. اما حالا به آخر کار رسیدهایم. خدایا با ما میخواهی چه کنی؟ ما که کار خودمان را کردیم، نمازمان را خواندیم، احیا گرفتیم، شب را بیدار ماندیم، در مجالس مذهبی رفتیم، توبه و گریه کردیم و حالا آخر ماه رمضان است، پس ای ساقی مجلس، ما را تشنه برمگردان و از شراب طهور به ما عنایت کن!
خدایا! امشب شب آخر است. هر شب تو مهمان داشتی، اما امشب تو مهمان ما هستی و با شبهای دیگر تفاوت دارد.
باور از بخت ندارم که تو مهمان منی خیمه سلطنت آنگاه فضای درویش
امشب تو مهمان ما هستی! ما دیگر به آخر منزل رسیدهایم. حالا اینها که سالک راه هستند چه عظمتی دارند!
پیامبر خدا (ص) در روایتی میفرماید:
إِنَّ الْجـَنَّةَ لَأَشْوَقُ إِلَى سَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ إِلَى الْجـَنَّةِ وَ إِنَّ الْجـَنَّةَ لَأَعْشَقُ لِسَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ إِلَى الْجـَنَّة...
بهشت به دیدن سلمان عاشقتر است تا سلمان به دیدن بهشت. این یعنی چه؟ یعنی بندة من، تو هر قدر مرا بخواهی باز خواستهات محدود است، ولی من که تو را میخواهم برای من حدی ندارد و آنقدر تو را میخواهم که خودم ساقی مجلست میشوم. او میفرماید: )وَ سَقاهُمْ رَبُّهُم ( و نمیفرماید: )وَ سَقاهُم مَلَائِکَةُ الله(. الان نشانههای بسیاری هم داریم که تو پیش ما هستی و ما را قبول کردهای، چراکه در دلمان احساس دیگری داریم که قبل از ماه رمضان آن را نداشتیم. این ماهت را طور دیگری نشانمان دادی که قبلا نمیدیدیم، پس حتما از آن شراب طهور قطرهای به ما چشاندهای، اما ما میخواهیم درِ ظرف را باز کنی و ما را سیراب کنی که دیگر ما دنبال این و آن ندویم و گرسنه شهوت و پول و مقام نباشیم. از آن شراب آنقدر به ما بنوشان که اگر ما را قطعه قطعه کنند، هر قطره خونمان که بر روی زمین میریزد یا الله از آن نقش ببندد.
گر میخری شکسته تو، ما خود شکستهایم |
|
ور خسته میپذیری، ما سخت خستهایم |
لطف تو میگشاید اگر کار بسته را |
|
ما پای خود به دست خود ای دوست بستهایم |
خودت نوبت به ما دادهای و گفتهای که هر کس در شبهای قبل نتوانسته خودش را به من برساند که من از او عیادت بکنم و او را معالجه نمایم شب آخر بیاید. پس ما بیخود نیامدهایم و هرگز نمیرویم.
منبع : پایگاه عرفان