فارسی
دوشنبه 14 آبان 1403 - الاثنين 1 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مهمانی شب آخر

 

 از اول هم در ایران رسم خوبی بوده و همه به هم‌ می‌گفته‌اند که شب آخر شب مزد است. ما تا دیشب توقع نداشتیم که چیزی به ما بدهند و می‌گفتیم بگذار آخر کار ببینیم چه‌ می‌شود. اما حالا به آخر کار رسیده‌ایم. خدایا با ما می‌خواهی چه کنی؟ ما که کار خودمان را کردیم، نمازمان را خواندیم، احیا گرفتیم، شب را بیدار ماندیم، در مجالس مذهبی رفتیم، توبه و گریه کردیم و حالا آخر ماه رمضان است، پس ای ساقی مجلس، ما را تشنه برمگردان و از شراب طهور به ما عنایت کن!

خدایا! امشب شب آخر است. هر شب تو مهمان داشتی، اما امشب تو مهمان ما هستی و با شب‌های دیگر تفاوت دارد.

باور از بخت ندارم که تو مهمان منی          خیمه سلطنت آنگاه فضای درویش

امشب تو مهمان ما هستی! ما دیگر به آخر منزل رسیده‌ایم. حالا این‌ها که سالک راه هستند چه عظمتی دارند!

پیامبر خدا (ص) در روایتی می‌فرماید:

إِنَّ الْجـَنَّةَ لَأَشْوَقُ إِلَى سَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ إِلَى الْجـَنَّةِ وَ إِنَّ الْجـَنَّةَ لَأَعْشَقُ لِسَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ إِلَى الْجـَنَّة...

بهشت به دیدن سلمان عاشق‌تر است تا سلمان به دیدن بهشت. این یعنی چه؟ یعنی بندة من، تو هر قدر مرا‌ بخواهی باز خواسته‌ات محدود است، ولی من که تو را‌ می‌خواهم برای من حدی ندارد و آنقدر تو را‌ می‌خواهم که خودم ساقی مجلست می‌شوم.‌ او می‌فرماید: )وَ سَقاهُمْ رَبُّهُم ( و‌ نمی‌فرماید: )وَ سَقاهُم  مَلَائِکَةُ الله(. الان نشانه‌های بسیاری هم داریم که تو پیش ما هستی و ما را قبول کرده‌ای، چراکه در دلمان احساس دیگری داریم که قبل از ماه رمضان آن را نداشتیم. این ماهت را طور دیگری نشان‌مان دادی که قبلا‌ نمی‌دیدیم، پس حتما از آن شراب طهور قطره‌ای به ما چشانده‌ای، اما ما‌ می‌خواهیم درِ ظرف را باز کنی و ما را سیراب کنی که دیگر ما دنبال این و آن ندویم و گرسنه شهوت و پول و مقام نباشیم. از آن شراب آنقدر به ما بنوشان که اگر ما را قطعه قطعه کنند، هر قطره خون‌مان که بر روی زمین‌ می‌ریزد یا الله از آن نقش ببندد.

 

گر می‌خری شکسته تو، ما خود شکسته‌ایم


 

ور خسته می‌پذیری، ما سخت خسته‌ایم


لطف تو می‌گشاید اگر کار بسته را


 

ما پای خود به دست خود ای دوست بسته‌ایم


 

خودت نوبت به ما داده‌ای و گفته‌ای که هر کس در شب‌های قبل نتوانسته خودش را به من برساند که من از او عیادت بکنم و او را معالجه نمایم شب آخر بیاید. پس ما بی‌خود نیامده‌ایم و هرگز نمی‌رویم.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اندیشه در اسلام - جلسه شانزدهم (2)- (متن کامل + ...
جوان عابد و نماز راستين‏
عقل در وجود انسان
آمار ثانيه‏اى فحشا و منكرات در مغرب زمين‏
حسابرسى دقيق قيامت‏
حكايتى از شيخ عباس قمى
كنيز يزيد و غيرت يزيد نسبت به او
گناه و سبب آن - جلسه دوم (2) – (متن کامل + عناوین)
در ده بالادست، چينه‏ها كوتاه است
نماز، اولین دستور خدا به حضرت موسی(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

مقام حضرت زينب (س)
تفاوت «ضرر» و «خسران»
دستور امام صادق عليه‏السلام به زكريا بن ابراهيم
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
در ده بالادست، چينه‏ها كوتاه است
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
يارى ذوات مقدسه
حكايتي از كرامات سيد علي قاضي
اندیشه در اسلام - جلسه شانزدهم (2)- (متن کامل + ...
خشنود کردن اهل‌ خدا و دوری از اهل گناه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^