اخلاق خوبان، ص: 207
باب خود اينگونه گفت:
«1»
زيرا كه او حد و حريم خود را به خوبی می شناخت، و حريم و حدود خود را جز بندگی و اطاعت خداوند و صرف او شدن چيزی ديگر نمی دانست:
«2»
من خدا را بنده ام، و كارم بی حساب كتاب نيست، بلكه قانونمندم.
و كسی كه خدا را بنده باشد و برای خود چارچوبی قايل باشد، در كمال ادب است.
و آنكه اين ادب را دارد كامل است، و آنكه ندارد ناقص است.
پس نقص و كمال به اعتبار و يا داشته های دنيوی نيست، بلكه به ادب است، و ای بسا كسی كه در چشم مردم بی اعتبار و بی منزلت بوده اما دنيايی از ادب باشد.
غلام همت دُردی كشان يك رنگم |
نه آن گروه كه ازرق لباس و دل سيهند «3» |
|
هيچ كس رابه دليل ظاهرِ ناآراسته اش مردود و حقير ندانيد.
مرا شيخ دانای مرشد شهاب |
دو اندرز فرمود بر روی آب |
|
يكی آنكه در نفس خودبين مباش |
يكی آنكه در خلق بدبين مباش «4» |
|
______________________________ (1) مريم/ 30.
(2) مريم/ 31.
(3) حافظ.
(4) سعدی.