اخلاق خوبان، ص: 195
قطره دنيا
روزی هارون بهلول را صدا كرد و پرسيد: از ديوانگان ديار من باخبری؟ و آيا از تعداد و چند و چون ايشان اطلاع داری؟ و بهلول با كمال متانت و آرامش گفت: امروز برايم مقدور نيست، ولی فردا نام ايشان را بر صفحه ای نگاشته و تقديم می كنم. و چنين نيز كرد، جز آنكه به جای ديوانگان نام عاقلان را نوشت، و فردای همان روز به دربار هارون آمده و به دست وی داد، و هارون كه از تعداد اندك آنان شگفت زده بود، پرسيد: تمام ديوانگان اين ديار همين تعداد معدود و انگشت شمار هستند؟! بهلول گفت: ديوانگان اين ديار فراوانند و اگر می خواستم ايشان را به نام ياد كنم دفترها و قلم ها و نيز روزها و شبانِ بسيار می طلبيد، اما از آنجا كه عاقلان محدود و اندك بودند و تعداد ايشان به تعداد انگشتان نمی رسيد صواب و صلاح را در آن ديدم كه نام ايشان را بر كاغذ نويسم، و نوشتم. كه البته با شناختن عاقلان شناخت ديوانگان نيز ميسور است، چراكه جز ايشان هر كه باشد، ديوانه است.