فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 196

و هارون با شنيدن اين سخن، با حيرت و اعجاب تمام، كنجكاوانه، نام ها را قرائت كرد، ولی نام خود را در ميان نام ها نديد. از اين رو پرسيد: اگر تنها نام عاقلان بر اين صفحه آمده است پس نام من كجاست؟ بهلول تبسمی نموده و گفت: هارون! چرا نام تو؟ مگر نه آنكه تو سرسلسله ديوانگان اين ديار هستی؟ و افزود: هارو! در نگاه تو ديوانه كيست؟ آيا كسی كه بيشتر را فروشد و اندك را تمنا نمايد ديوانه نيست؟ گفت: هست. و بهلول گفت: پس تو از همگان ديوانه تری زيرا آخرت را فروگذاشته، و دنيا را برداشته ای.

ای هارون! آخرت درياست و دنيا قطره ای بيش نيست، و اين قطره را دادند تا چشيده و مشتاق دريا شوی، و از آن، دريا را فهم كنی، ولی تو آن را برداشته و خويش را خرج آن ساختی، و همواره بيم آن داری كه از دست نشود. درست همچون موری كه می تواند با ديدن دانه ای خرمن آن را فهم كند و آن را پی جور شود، ولی به همان دانه بسنده می كند و راهی لانه خود می شود، و پيوسته در هراس باختن آن خواهد بود.

چون كنار كودكی پر از سفال

كاو بر آن لرزان بود چون رب مال «1»

سليمان

باری، دنيا و تخت و بخت آن جز برای سليمان و آنان كه سليمانی می انديشند مايه تباهی و هلاك است زيراكه اسير می شوند و آب وجود خود را به پای آن فرو می كنند.

از اين رو سليمان از خداوند می خواست كه دولت را تنها از آن وی سازد، زيراكه جلوه ههای آن را می ديد، و نيز ضعف و زبونی و ناتوانی بيشتر مردم را، و می دانست كه با ديدن آن جلوه های پر جبروت، خود را باخته و هدر می دهند.

______________________________
(1) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 2636.




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^