اخلاق خوبان، ص: 232
او كسی است كه مخالف با شيوه امام علی بوده، و روش امام حسن مجتبی را هيچ خوش نداشت و منشِ سيد الشهداء عليه السلام نيز موافقتی نداشته است.
و به تمام معنی مرده بود، اما مرده ای متحرك.
اين مرده متحرك بر كنار سفره نشسته بود، و می خواست با دوستان خود نهار صرف كند، و هنوز لقمه اول برنداشته بود كه كسی وارد شده و پرسيد: كداميك از شما زُهير بن قَين هستيد؟
و زهير خود را معرفی كرد.
آن مرد گفت: حسين بن علی با شما كار دارد. و زهير با بی شرمی تمام گفت:
من با ايشان كاری ندارم!
آری، او مرده بود، و كسی كه مرده است با امام حسين چكار دارد؟ او كجا و خير و خوبی؟ او كجا و خدمت به خوبان؟ او كجا و اتحاد؟ او كجا و يكپارچه بودن جامعه؟ بلكه به عكس خواهد بود، چون مرده است. و مرده خطرناك است. تعفن دارد.
ولی خانم زهير برافروخته شد، و با تندی گفت: جرا شرم نمی كنی! فرزند فاطمه تو را می خواهد اجابت نمی كنی؟! برخيز.
و زهير برخاست و رفت. اما رفتنی كه در آن بازگشتی نبود.
او در اين بازگشت زنده شد. آنهم زنده به عشق، و در جريده عالَم نام خويش را برای هميشه جاودانه نمود.
و چه زيبا جان باخت.
در حالی كه امام در ظهر عاشورا به نماز قامت بسته بود، و خصم دون می خواست امام را در نماز تيرباران كند، زهير سپر امام شده، و تيرها را يكی از پس ديگر به جان خريد، و پس از پايان نماز در حاليكه سر به آغوش امام داشت، به لقاء خداوند بار يافت.