فارسی
جمعه 25 آبان 1403 - الجمعة 12 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 88

می كرد، چون آزاد بود و اسير نام و عنوان نبود.

ولی من خود در امارات ديده ام كه برخی از خوانين و بزرگان و شيوخ عرب گاه كسانی را استخدام می كنند و ماهانه صدهزار تومان می پردازند، تا هرگاه كفش خود را پا می كنند و يا بيرون می آورند، خود خم نشده، و بند را باز يا بسته نكنند.

همين علامه جعفری برای خودم نقل می كرد: علامه سمنانی كه از مراجع برجسته شيعه و صاحب حكمت بوعلی و ديوان الادب بود، مرا برای چند روزی به سمنان دعوت كرد. و من پذيرفتم. و روز و ساعت حركت خود را نيز اعلام كردم.

ايشان-/ مرحوم جعفری-/ كه ظاهری بسيار ساده، عادی و معمولی داشت، می گويد: سوار قطار شدم. به ايستگاه سمنان كه رسيدم ديدم چند صد نفر به استقبال آمده اند. از قطار پياده شدم، از قضا يكی از مسافران نيز روحانی بود، او قامتی كشيده، و جامه و قبا و ردايی زيبا به تن داشت، و همه گمان كردند كه ايشان علامه جعفری است، و با تجليل و احترام او را سوار كردند و او هم گمان می كردم كه مردم اين شهر نسبت به روحانيت عشق و علاقه ای خاص دارند، و می خواهند او را برسانند، و سوار شد.

علامه جعفری می گفت: همه رفتند: و من تنها در ايستگاه ايستادم. و بالاخره ناچار شدم و يك سواری را گرفتم و به خانه علامه سمنانی رفتم. و ديدم علامه بيرون ميان افراد ايستاده است، و افراد می گويند: آقا رفتيم كسی جز اين آقا نديديم، اينهم كه آورديم می گوييد: اشتباه است. و در همين ميان علامه سمنانی مرا ديد، و به سرعت به سوی من آمد و فرمود: استاد جعفری ايشان است.

مرحوم جعفری می فرمود: من بعضی ها را می ديدم كه زير چشمی نگاه می كردند و می گفتند: استاد جعفری اين است! اينكه ريخت و قيافه ای ندارد! و نه جامه ای درست!

مرحوم حاج شيخ عباس قمی، هفتاد جلد تاليف دارد.

نوشتن بعضی از نوشته های ايشان مثل سفينة البحار، بيست سال، طول كشيده است.







گزارش خطا  

^