اخلاق خوبان، ص: 112
مائده ای آسمانی فرو می فرستاد. و او نيز تناول می كرد و شاكر بود.
شكر منعم واجب آيد در خرد |
ورنه بگشايد درِ خشم ابد |
|
هين كرم بيند و اين خود كس كند |
كز چنين ننعمت به شكری بس كند |
|
سر ببخشد، شكر خواهد سجده ای |
پا ببخشد، شكر خواهد قعده ای «1» |
|
اما امتحان سيره خداوندی است زيرا كه مشت آدمی باز می شود، و خود را آنگونه كه هست، می يابد و می بيند.
ميل ها همچون سگان خفته اند |
اندر ايشان خير و شر بنهفته اند |
|
چونكه قدرت نيست خفتند اين رده |
همچو هيزم پاره ها و تن زده |
|
تا كه مرداری در آيد در ميان |
نفخ صور حرص كوبد بر سگان |
|
چون در آن كوچه خری مردار شد |
صد سگ خفته بِدان بيدار شد |
|
حرص های رفته اندر كتم غيب |
تاختن آورد سر برزد ز جَيب |
|
مو به موی هر سگی دندان شده |
وز برای حيله دم جنبان شده «2» |
|
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 2671 تا 2673.
(2) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 626 تا 634.