اخلاق خوبان، ص: 122
می داری؟ گفت: ذرات وجودم گواهِ عشق اوست! و حضرت فرمود: او نيز عاشق و خواهان تو خواهد بود.
والبته عشق خداوند عشقی ديگر است، عشقی كه حتی تصوير آن بر تيزهوشان ژرف انديش نيز ناممكن است.
عشق ز اوصاف خدای بی نياز |
عاشقی بر غير او باشد مجاز «1» |
|
بر اين اساس، آنكه عاشق خداوند نباشد، و دل را به مهر او آذين نبندد، خداوند نيز بر وی ميل و مهر و عنايتی ندارد. جز آنكه به سوی او، عاجزانه، بازگشت كند. همچنانكه «حر» اينگونه بازگشت. و در اين بازگشت، مقبول و محبوب خداوند شد. و از آنچه بود دل كند، و از آنچه می خواست دور شد.
از هر چه نه از بهر تو كردم، توبه |
ور بی تو غمی خورم، از آن غم، توبه |
|
و آن نيز كه بعد از اين برای تو كنم |
گر بهتر از آن توان، از آن هم، توبه «2» |
|
بنابراين، مسجد محل محبان خداست.
و محبان خدا كسانی هستند كه دوستدار طهارتند، و می كوشند كه خود را از هر آلودگی و نقص پاك و دور دارند.
و پست ترين نقص ها و آلودگی ها منيت و خودخواهی است، كه مايه غرور و كبر و فخرفروشی است.
محبان خدا مردمی خاكسار و فروتن و خاشع می باشند، و هرگز خود را به چيزی نمی گيرند، و در اوج پاكی، خود را ناپاك و آلوده می خوانند. و ديگران
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر 6، بيت 971.
(2) خواجه نصير الدين طوسی، متوفی 672.