اخلاق خوبان، ص: 139
البته در غالب احوال به زيان عيبجويان می انجامد. و خداوند به كيفر رفتار ايشان عيوب و منقصت آنان را علنی و آشكارا می سازد. تاجايی كه عارفان گفته اند وقتی خداوند در صَددِ افشای عيوب كسی باشد او را به عيبجويی از ديگران وامی دارد.
چون خدا خواهد كه پرده كس دِرَد |
ميلش اندر طعنه پاكان برد |
|
چون خدا خواهد كه پوشد عيب كس |
كم زند در عيب معيوبان نَفَس «1» |
|
البته كسی نيست كه آلوده به نقص ها و عيب ها نباشد، ولی تعلقاتِ به خود و اشتغال به امورات دنيايی، بيشتر مردم را از احوال خود غافل ساخته است.
چون به جِد مشغول باشد آدمی |
او زديد رنج خود باشد عمی |
|
از زنان مصر يوسف شد سَمَر «2» |
كه ز مشغولی بشد زِايشان خبر |
|
پاره پاره كرد ساعدهايش خويش |
روح واله كه نه پس بيند نه پيش |
|
ای بسا مرد شجاع اندر حراب «3» |
كه بِبُرَّد دست يا پايش خراب |
|
او همان دست آورد درگيرودار |
بر گمان آنكه هست او برقرار «4» |
|
شاه عباس به شكايت آنان التفات كرد، و ايشان را وعده نمود كه در وقت مناسب ميرداماد را احضار و وی را از اين امر تحذير خواهد نمود.
______________________________ (1) مثنوی معنوی، دفتر اول، بيت 815 و 816.
(2) سمر: افسانه، حكايت.
(3) حِراب: جنگ، كارزار.
(4) مثنوی معنوی، دفتر سوم، بيت 1603 تا 1608.