عَنْ جابِر قالَ لى أَبُو عَبْدِاللّهِ عليه السلام : يا أَخا جُعْفٍ إِنَّ الإيمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاْءِسْلامَ وَإِنَّ الْيَقينَ أَفْضَلُ مِنَ الإِيمانِ ، وَما مِنْ شَىْ ءٍ أَعَزَّ مِنَ الْيَقينَ . « جابر جعفى مى گويد: حضرت صادق عليه السلام به من گفت: اى برادر جعفى ايمان از اسلام برتر است، ويقين از ايمان بالاتر است، وچيزى گرانبهاتر از يقين نيست.
مجلسى بزرگ رحمه الله در توضيح اين روايت مى فرمايد : يقين در وجود هركه تجلى كند ، از او معصيت صادر نمى شود ، امّا در ايمان اين طور نيست ، به خصوص كه ايمان اكثر مردم تقليدى و ظنى است و با كمترين وسوسه نفس يا شيطان از بين مى رود . نمى بينيد وقتى طبيب مى گويد : فلان غذا براى فلان مرض ضرر دارد ، يا باعث فزونى مرض يا دير خوب شدن است و مردم قول طبيب را سخت عمل مى كنند ؛ امّا با اين همه آيات خدا و اخبارى كه از انبيا و ائمه عليهم السلام درباره خطرات و آثار شوم معاصى رسيده تصريح شده است كه گناهان باعث هلاكت و عذاب شديد است ، مردم كمتر توجه مى كنند و اين نيست مگر از
ضعف ايمان و نبود يقين . عَنْ أَبى الْحَسَنِ عليه السلام قالَ : سَمِعْتُهُ يَقُولُ : الإيمانُ فَوْقَ الإسْلامِ بِدَرَجَةٍ ، وَالتَّقْوى فَوْقَ الإيمانِ بِدَرَجَةٍ ، وَالْيَقينُ فَوْقَ التَّقْوى بِدَرَجَة ، وَما قُسِّمَ فى النّاسِ شَىْ ءٌ أَقَلَّ
مِنَ الْيَقينِ . از امام رضا عليه السلام روايت شده است كه فرمود : ايمان درجه اى از اسلام بالاتر
است و تقوا درجه اى برتر از ايمان است و يقين به درجه اى فوق تقواست و چيزى در ميان مردم كمتر از يقين تقسيم نشده . آرى ، يقين پس از عبور از تمام مراحل اسلام و ايمان و تقوا به دست مى آيد . كسى كه اين مراحل عالى را به دست آورد و به عرصه يقين قدم بگذارد البته شاهد عنايات مهمى از خداى بزرگ خواهد شد .عَنْ يُونُس قالَ : سَأَلْتُ أَبى الْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام عَنِ الإِيمانِ وَالاْءِسْلامِ فَقالَ : قالَ أَبُوجَعْفرٍ عليه السلام : إِنّما هُوَ الاْءِسْلامُ ، وَالإِيمانُ فَوْقَهُ بِدَرَجَةٍ ، وَالتَّقْوى فَوْقَ الاْءِيمانِ بِدَرَجَةٍ وَالْيَقينُ فَوْقَ التَّقْوى بِدَرَجَةٍ ، وَلَمْ يُقَسِّمْ بَيْنَ النَّاسِ شَىْ ءٌ أَقَلَّ مِنَ الْيَقينِ قالَ : قُلْتُ : فَأَىُّ شَىْ ءٍ الْيَقينُ قالَ : التَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ ، وَالتَّسْليمُ للّهِ ، وَالرِّضا بِقَضاءِ
اللّهِ ، وَالتَّفْويضُ إِلَى اللّهِ قُلْتُ : فَما تَفْسيرُ ذلِكَ ، قالَ هكذا قالَ أَبُوجَعْفَرٍ عليه السلام . يونس مى گويد : از حضرت رضا عليه السلام درباره ايمان و اسلام پرسيدم ، فرمود : امام باقر عليه السلام فرموده : اسلام است و ايمان به درجه اى فوق آن و تقوا فوق ايمان و يقين بالاتر از تقواست و چيزى كمتر از يقين بين مردم قسمت نشده است ، عرضه داشتم : يقين چيست ؟ فرمود : تكيه بر خدا ، تسليم به خدا ، رضايت به قضاى الهى ، واگذاردن برنامه به او ، عرض كردم تفسير اينها چيست ؟ فرمود : اين طور امام باقر عليه السلام فرمود .
در اين روايت مهم دقّت كنيد ، چگونه ممكن است كسى كه در همه حال تكيه بر خدا دارد و در همه شؤون تسليم حضرت اوست و به تمام داده هاى خداوند راضى است و امورش را به حق واگذار كرده و به مرتبه يقين رسيده ( كه اين چهار علامت نشان مى دهد كه به حق اليقين رسيده ) گناه از او سر بزند ؟ آنان كه به چنين مرتبه اى از يقين دست مى يابند همانان اند كه حضرت صادق عليه السلام درباره آنان مى فرمايد : وَإِذا
أَشْرَقَ نُورُ اليَقينِ فى الْقَلْبِ شاهَدَ الفَضْلَ . عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : مِنْ صِحَّةِ يَقينِ الْمَرْءِ الْمُسْلِم أَنْ لا يُرْضِى النّاسَ بِسَخَطِ اللّهِ ، وَلا يَلُومَهُمْ عَلى ما لَمْ يُؤْتِهِ اللّهُ ، فَإِنَّ الرِّزْقَ لا يَسُوقُهُ حِرْصُ حَريصٍ وَلا يَرُدُّهُ كِراهِيَّةُ كارِهٍ ، وَلَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَما يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لاََدْرَكَهُ رِزْقُهُ ، كَما يُدْرِكُهُ الْمَوْتُ ثُمَّ قالَ : إِنَّ اللّهَ بِعَدْلِهِ وَقِسْطِهِ جَعَلَ الرُّوحَ وَالرَّاحَةَ فى الْيَقينِ وَالرِّضا وَجَعَلَ الْهَمَّ وَالْحُزْنَ فى الشَّكِّ وَالسَّخَطِ . امام صادق عليه السلام فرمود : يقين در وجود مرد مسلمان علاماتى دارد و آن اين است كه دارنده يقين به خاطر دنيا و شؤون آن خشنودى مردم را با سخط خدا معامله نمى كند و مردم را به آنچه خداوند از مال دنيا به آنان نداده سرزنش نمى نمايد ؛ زيرا يقين دارد كه خداوند بيش از آنچه در دست اوست روزى او نكرده است . رزق چيزى نيست كه عامل جلبش حرص حريص باشد ، يا عوامل ردّش نگرانى شخص نگران باشد ، اگر يك نفر از شما از رزق چنانچه از مرگ فرار مى كند بگريزد بداند كه روزى او به او مى رسد چنان كه مرگ به او مى رسد سپس فرمود : خداوند به عدل و دادش ، آرامش قلب و راحت بدن را در يقين و رضا قرار داده و غم و غصّه را در شكّ و ترديد و ناخشنودى از داده اش قرار داده . امام صادق عليه السلام مى فرمايد :
رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت ، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود . به او فرمود : چگونه صبح كردى ؟ گفت : يا رسول اللّه در حال يقين . رسول خدا صلى الله عليه و آله از گفته او در شگفت شد و فرمود : براى هر يقينى حقيقت و علامتى است ، حقيقت يقين تو چيست ؟ جواب داد : يقين من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته ،جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم ، گويا مى نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجهايند و فرياد مى كنند ! خيال مى كنى من الآن لغزه آتش دوزخ را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد . رسول خدا صلى الله عليه و آله به اصحابش فرمود : اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن كرده . سپس فرمود : اى جوان ! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن .
سپس جوان گفت : يا رسول اللّه ! دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت بنوشم ، پيامبر صلى الله عليه و آلهبرايش دعا كرد ، چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن
شهيد شد و او نفر دهم بود . مجلسى رحمه الله در ذيل اين روايت مى گويد :
در قلب انسان پرده هايى ست تاريك و تيره كه نمى گذارند نور حقيقت در آن
بتابد و با خموشى و بى خوابى و گرسنگى و مراقبت دائم اين پرده ها دريده شود
و حقيقت تجلى مى كند . سپس علامه مى فرمايد : در حديث نبوى به برخى از اين پرده ها اشاره شده است كه فرمود : اگر شياطين گرد دل آدميزاد نگردند به ملكوت آسمان چشم اندازند البته براى از بين بردن اين پرده ها و غبار كدورتها ، بهترين راه اجراى فرامين حق و دورى از هر گناه صغيره و كبيره است و اگر انسان بتواند چهل روز وجودش را از غير حق پاك كند ، اين نور تجلى خواهد كرد و چشمه هاى حكمت از قلب بر زبان
جارى خواهد شد ، چنانچه در روايتى به همين معنا اشاره شده : من أَخْلَصَ للّهِ أَرْبَعينَ صَباحاً ظَهَرَتْ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِهِ يَنابيعُ الْحِكْمَةَ . هر كس چهل روز را مخلصانه براى خدا صبح كند چشمه هاى حكمت از
قلبش بر زبانش آشكار مى شود . و چون آن نور درآيد انسان موفق به مشاهده الطاف خاصّه ربّانى خواهد شد و به فرموده حضرت صادق عليه السلام : وَإِذا أَشْرَقَ نُورُ اليَقينِ فى الْقَلْبِ شاهَدَ الفَضْلَ وَإِذا تَمَكّنَ
مِنْهُ چون يقين در قلب انسان جاى گرفت ، اميد به عنايات الهى و ثواب جزيل خداوندى و از همه مهمتر اميد رسيدن به مطلوب و معشوق حقيقى و رسيدن به مقام قرب پروردگار پديدار خواهد گشت .
منبع : بر گرفته از كتاب عرفان اسلامي استاد حسين انصاريان