چقدر مولوى زيبا گفته است:
روزها فكر من اين است و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم
از كجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به كجا مى روم آخر ؟ ننمايى وطنم
مرغ باغ ملكوتم ، نيم از عالم خاك
چند روزى قفسى ساخته اند از بدنم
و حافظ مى سرايد:
من ملك بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد در اين دير خراب آبادم
ما در وجود آدم و حوا عليهماالسلام به صورت بالقوه بوديم . اولين جايى كه به ما دادند :
«يَـــٔادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ»
صورت ، سيرت و طبع ما در اصل بهشتى است ، پس حركات ما نيز بايد بهشتى باشد . با آن حركات است كه طبع ، صورت و سيرت بهشتى بودن را مى توانيم نگهداريم ؛
«وَ الْعَمَلُ الصَّــلِحُ يَرْفَعُهُ»
نعمت عمر چه جايگاهى دارد ؟ جزء اعظم نعمت هاست . اين نعمت، شكر مى خواهد .
منبع : پایگاه عرفان