فارسی
جمعه 25 آبان 1403 - الجمعة 12 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 138

بزرگی كه خود را به خردی شمرد

به دنيا و عقبی بزرگی ببرد

از اين خاكدان بنده ای پاك شد

كه در پای كمتر كسی خاك شد «1»

البته اينگونه همنشينی ها برای همگان مباح و مجاز نيست، بل كسی همچون ميرداماد می خواهد كه بسانِ دريايی عظيم است، و نه تنها در تماس با آلودگان آلودگی نمی يابد بلكه از ايشان نيز آلودگی ها را دور می سازد.

باری، مردمان آلوده و تردامن و نادان و بی صفا به آتش می مانند، كه جز ابراهيميان هركس با ايشان نشيند خواهد سوخت.

سعدی حكايت می كند كه كسی غلامش را كه فردی ضعيف، نحيف و نزار بود به دنبال آب فرستاد، كه با خود آب آوَرَد. اما شتاب آب چنان بود كه غلام را نيز با خود برد. و اين حقيقتی است كه می آموزد در هر ماجرا، پيش از رويارويی، توان و نيروی خود را بايد اندازه گرفت.

از اين رو كسانی كه با بدان همنشين می شوند نيز نخست بايد اندازه ايمان و معرفت خود را بدست آورده، و از همان آغاز تحليل و دقت كنند كه آيا در ميان ايشان كاری از ايشان ساخته است، و يا نه بلكه شكار می شوند.

ولی ميرداماد نه تنها شكار نمی شد، بلكه شكار نيز می كرد.

پاره ای تنگ نظر از اين رفتار ميرداماد به تنگ آمده و شكايت و سعايت خود را به حضور شاه عباس برده، و وی را باخبر ساختند كه ميرداماد با اينگونه رفتار خود آبروی حكمت، عرفان، فلسفه، اخلاق، و عالمان دين را دستخوش بی حرمتی و بی اعتباری ساخته است.

هيچ چيز ناپسندتر و ناخوشايندتر از افشای معايب و نواقص ديگران نيست. كه

______________________________
(1) سعدی.







گزارش خطا  

^