وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ ، فَقَالَ
از دعاى آن حضرت در هنگام دعا، ابتدا به حمد و ستايش خداوند متعال مىپرداختند و مىفرمودند:
﴿1﴾
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ
(1) حمد و ستايش خدايى را كه اول است و پيش از او اولى نبود و آخر است بىآن كه بعد از او آخرى باشد.
﴿2﴾
الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ .
(2) خدايى كه ديدههاى بينندگان از ديدنش قاصر و انديشههاى وصف كنندگان از وصفش عاجز و ناتوان است.
﴿3﴾
ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً ، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعاً .
(3) خدايى كه آفريدگان را به دست قدرت خود، پديد آورد و آنان را بر اساس خواست خود آفريد.
﴿4﴾
ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إِرَادَتِهِ ، وَ بَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبَّتِهِ ، لَا يَمْلِكُونَ تَأْخِيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَيْهِ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ .
(4) و آنان را به راهى كه مىخواست، هدايت كرد و در راه محبت و عشق خود برانگيخت؛ در حالى كه از حدودى كه براى آنها معين نموده، قدمى پيش و پس نتوانند نهاد.
﴿5﴾
وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ ، لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ ، وَ لَا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ .
(5) و براى هر يك از آنان، روزى معلوم و تقسيم شدهاى قرار داد. به هر كه بيشتر داد، احدى نمىتواند اندكى از آن بكاهد و به هر كه كمتر داد، هيچ كس نمىتواند بر آن بيفزايد.
(6) خداوند متعال سپس براى او (انسان) در زندگى عمرى موقت، معين فرمود و پايانى محدود، قرار داد كه با گذر عمر خود به سوى آن گاه برمىدارد و با سپرى شدن سالهايش به آن نزديكتر مىشود؛ همين كه به پايان مدت خود رسيد و پيمانهى عمرش لبريز شد خداوند متعال جانش را مىگيرد و او را به طرف ثواب فراوان يا عذاب وحشتناك خود رهسپار مىسازد تا به عدالت خود، بدكاران را به واسطهى عمل بد خود مجازات كند و نيكوكاران را به سبب كردار نيك خويش پاداش دهد.
(7) منزه و پاك است نامهاى او و پيوسته و هميشگى است نعمتهاى او؛ هيچ كس نمىتواند بر كار او خرده بگيرد، ولى اوست كه از همگان بازخواست مىكند.
﴿8﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ ، لَتَصَرَّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ ، وَ تَوَسَّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ .
(8) حمد و سپاس خدايى را كه اگر شناخت حمد و سپاسگزارى خويش را در برابر آن همه نعمتهاى پياپى كه بر بندگان خود فروفرستاه، از آنان دريغ مىداشت، آنها در نعمتها تصرف نموده و سپاسگزارى نمىكردند و از روزىاش فراخى مىيافتند و شكرش را به جا نمىآورند.
(9) اگر چنين بودند، از مرز و حدود انسانيت خارج شده، به مرز حيوانيت تنزل مىكردند و چنان مىشدند كه خداوند متعال در كتاب محكم خود توصيف كرده است:
«آنان جز به چارپايان نمىمانند، بلكه از چارپايان هم گمراهترند.»
﴿10﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ ، وَ دَلَّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِي تَوْحِيدِهِ ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فِي أَمْرِهِ .
(10) سپاس خدايى را كه خود را به ما شناساند و راه سپاسگزارى و شكرگزارىاش را به ما الهام كرد و درهاى علم ربوبيت خود را به روى ما گشود و ما را به اخلاص در توحيد و يگانگىاش راهبرى كرد و ما را از الحاد و شك در كار خودش دور ساخت.
﴿11﴾
حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ .
(11) سپاس خدا را چنان سپاسى كه با آن در گروه بندگان شكرگزارش زندگى كنيم و با آن از هر كه خواستار خشنودى و بخشايش او مىباشد و پيش جسته، سبقت بگيريم.
(12) آن چنان سپاسى كه پرتواش تاريكىهاى برزخ (قبر) را بر ما روشن گرداند و راه رستاخيز را براى ما آسان و هموار نمايد و جايگاه ما را نزد گواهان روز رستاخيز بلند و رفيع گرداند؛ در روزى كه هر كسى به جزاى عمل خود مىرسد، بدون اينكه به كسى ستمى برود؛ روزى كه هيچ دوستى نمىتواند از دوست خود، دفع ضرر و عذاب نمايد و كسى آنان را يارى نمىكند.
(13) آن چنان سپاسى از ما تا على عليين بالا رود در كتاب نوشته شدهاى كه فرشتگان مقرب بر آن ناظرند.
﴿14﴾
حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ ، وَ تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ .
(14) آن چنان سپاسى كه چون چشمها از بيم روز قيامت خيره شوند، چشمهاى ما به آن روشن گردد و چون چهرهها سياه شوند، چهرههاى ما به آن سپيد و نورانى گردد.
﴿15﴾
حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِيمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى كَرِيمِ جِوَارِ اللَّهِ .
(15) آن چنان سپاسى كه پرتواش ما را از آتش دردناك خدايى برهاند و در پناه كرمش جاى دهد.
﴿16﴾
حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لَا تَزُولُ ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لَا تَحُولُ .
(16) حمد و سپاسى كه آن چنان ما را به خدا نزديك كند كه جا را براى فرشتگان مقرب او تنگ كنيم و در آن اقامتگاه جاويد كه جايگاه كرامت و عزت اوست و تحول و دگرگونى نپذيرد، در جمع پيامبران مرسل او درآييم.
﴿17﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ .
(17) حمد و سپاس خدايى را كه زيبايىهاى آفرينش را براى ما برگزيد و روزيهايى پاكيزه را براى ما به طور مستمر قرار داد.
﴿18﴾
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلَى جَمِيعِ الْخَلْقِ ، فَكُلُّ خَلِيقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ ، وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ .
(18) و ما را آن چنان برترى داد كه بر همهى آفريدگان، سلطه يابيم؛ آن گونه كه تمام آفريدگان او به قدرتش فرمانبردار ما هستند و به نيرو و عزتش از اطاعت ما ناچارند.
﴿19﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَيْهِ ، فَكَيْفَ نُطِيقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّي شُكْرَهُ لَا ، مَتَى.
(19) حمد و سپاس خداوندى را كه در احتياج و نياز ما را از غير خود فروبست؛ پس ما چگونه مىتوانيم سپاس او را به جا آوريم و يا چه زمانى مىتوانيم شكرش را بگزاريم؟ نه، نمىتوانيم؛ چنين كارى محال است.
﴿20﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلَاتِ الْبَسْطِ ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَيَاةِ ، وَ أَثْبَتَ فِينَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ ، وَ غَذَّانَا بِطَيِّبَاتِ الرِّزْقِ ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ .
(20) حمد و سپاس خداوندى را كه در ما ابزارهاى گشودن اندام را قرار داد و وسايل بستن آنها را مقرر فرمود و ما را از نسيم زندگى بهرهمند ساخت و اندامهايى براى انجام دادن كارها در بدن ما قرار داد. ما را از روزىهاى پاكيزه و گوارا اطعام كرد و به فضل خويش توانگرمان ساخت و بر ما منت نهاد و ما را سرمايه (سعادت) بخشيد.
﴿21﴾
ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا ، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا ، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً ، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً .
(21) سپس به ما دستوراتى داد تا فرمانبردارىمان را بسنجد و از انجام دادن محرمات، نهى فرمود تا شكرمان را بيازمايد، اما ما فرمانش را نافرمانى كرديم و بر مركب محرماتش سوار شديم. با اين حال به عقوبت ما نشتافت و در انتقام گرفتن از ما عجله نكرد؛ بلكه به رحمت و كرامت خود با ما مدارا كرد و به مهربانى خويش از روى حلم و بردبارى، بازگشت ما را انتظار كشيد.
﴿22﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِي لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا ، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَيْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنَا
(22) سپاس خداوندى را كه ما را به توبه و بازگشت از گناه، راهبرى كرد و اگر فضل او نبود، هيچ گاه به آن راه نمىيافتيم و اگر از فضل او همين يك نعمت را به حساب آوريم، خواهيم ديد كه عطاى او در حق ما نيكو و احسانش دربارهى ما بزرگ و فضل و كرمش بر ما عظيم است.
﴿23﴾
فَمَا هَكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِي التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا ، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ، وَ لَمْ يُكَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً ، وَ لَمْ يُجَشِّمْنَا إِلَّا يُسْراً ، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً .
(23) زيرا روش او در باب توبه با پيشينيان، چنين نبوده است. (خداوند متعال) قطعا آن چه را كه در تاب و توان ما نبوده از ما برداشته و جز به اندازهى توانمان به ما تكليف نفرموده است؛ ما را جز به كار آسان نگماشته و براى هيچ يك از ما حجت و بهانهاى باقى نگذاشته است.
﴿24﴾
فَالْهَالِكُ مِنَّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ ، وَ السَّعِيدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَيْهِ
(24) پس اگر از ميان ما كسى به هلاكت و نابودى برسد، او خود باعث نابودى خود شده است و خوشبخت از ما كسى است كه به سوى درگاه او روى آورده است.
﴿25﴾
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلَائِكَتِهِ إِلَيْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِيقَتِهِ عَلَيْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِيهِ لَدَيْهِ
(25) حمد و سپاس خداوند را به اندازهى تمام آن سپاسى كه مقربترين فرشتگان و گرامىترين آفريدگان و پسنديدهترين ستايش كنندگان در پيشگاهش او را ستايش كردهاند.
﴿26﴾
حَمْداً يَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ .
(26) سپاسى برتر از هر سپاس ديگر، آن گونه كه پروردگار ما از تمام آفريدگان خود برتر است.
﴿27﴾
ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ عِبَادِهِ الْمَاضِينَ وَ الْبَاقِينَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ ، وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
(27) سپس او را حمد و سپاسى در برابر تمام نعمتهايش كه عطا كرده است به ما و بندگانى كه در گذشته بودهاند و بندگانى كه در آينده خواهند آمد؛ سپاسى به تعداد تمام اشيايى كه علم او بر آنها احاطه دارد و به جاى هر يك از نعمتهايش به اندازهى همهى نعمتهايش سپاس چندين برابر، به طور جاويد و هميشگى تا روز قيامت.
﴿28﴾
حَمْداً لَا مُنْتَهَى لِحَدِّهِ ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَايَتِهِ ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ
(28) حمد و سپاسى كه حد و مرز ندارد و حسابش به شمارش در نيايد و پايانش را نهايتى و زمانش را انقطاعى نباشد.
﴿29﴾
حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ ، وَ ذَرِيعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ ، وَ طَرِيقاً إِلَى جَنَّتِهِ ، وَ خَفِيراً مِنْ نَقِمَتِهِ ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ ، وَ ظَهِيراً عَلَى طَاعَتِهِ ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ .
(29) حمد و سپاسى كه باعث رسيدن به فرمانبردارى و بخشش او و سبب خشنودىاش و وسيلهى آمرزش او و راهى به سوى بهشت او گردد و پناهگاهى باشد از عذاب او و ايمنى باشد از خشم او و يار و ياورى باشد بر طاعت او و مانعى باشد از نافرمانى او و مددى باشد بر اداى حق او و تكاليف او.
﴿30﴾
حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِي السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ ، وَ نَصِيرُ بِهِ فِي نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُيُوفِ أَعْدَائِهِ ، إِنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيدٌ
(30) حمد و سپاسى كه به وسيلهى آن در ميان دوستان نيكبختش، نيكبخت شويم و به سبب آن در زمرهى گروهى كه به شمشير دشمنانش شهيد شدهاند، قرار گيريم كه همانا او يارى دهنده و ستوده است.