
هشدارهاي دلسوزانه خداوند به ايشان
- تاریخ انتشار: 4 آذر 1392
- تعداد بازدید: 398
(إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذير)
تو در ميان بندگان من هشداردهنده هستي.
يک رشته هشدارها را خود پروردگار عالم بيان ميکند که به چه مطالبي هشدار بده.
اولاً در ابتداي آيه به پيغمبر ميفرمايد: کساني دلشان بسته است و تمام درهاي دل را به روي بركات من بستهاند؛ هر چه دليل از علم و حکمت براي آنان بياوري، قبول نميکنند. وقتي براي تو روشن شد که آنان دچار تعصبات جاهلانۀ غير قابل علاجند، ديگر خود را هزينۀ آنها نکن:
(وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لايُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ)
آن که فرهنگ بازيگري و سرگرمي دارد؛ رهايش کن. او در سرگرداني، هيچ چيزش جدي نيست؛ يعني اهل حق نيست. منطقي و عاقلانه نيست و اهل سرگرمي است. تمام عمر را دو بخش کرده است: بازيگري مانند ميمون؛ و سرگرمي مانند جاهلان بيخرد. اینها را رها کن.
اينها فريب مال را خوردهاند؛ يعني چيزي جز اسکناس نميشناسند؛ نه آينده را ميبينند، نه خدا و نبوت را. در پول و ماديات، غرق و بيهوش هستند. اما مردمي را که هنوز نابود نشدهاند، با اين آيات قرآن من هشدار بده:
(وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ)
هشدار بده که مبادا قيامت به گونهاي وارد شويد که از تمام الطاف و عنايات و رحمت خدا محروم باشيد و همۀ درها به رويتان بسته باشد:
(لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيع)
هشدار بده به گونهاي وارد قيامت نشويد كه مددکاري پيدا نکنيد؛ و پيامبران و ائمه اطهار: هم از شما شفاعت نكنند:
(لايُكَلِّمُهُمُ اللَّه)
خدا هم يک کلمه جوابتان نميدهد. بعد به آنها بگو وقتي آتش جهنم را ميبينيد:
(وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لايُؤْخَذْ مِنْها)
هر عوضي را در قيامت به من خدا نميتوانيد بدهيد. چون در قيامت عمل و ايمان نداريد كه عوض بدهيد و بگوييد: خدايا! اين عوض را از ما بگير و ما را به دوزخ نينداز.
در يک آيه ديگر ميفرمايد: بر فرض در قيامت همۀ دنيا را دو برابر کني، يعني اگر بتواني همۀ دنياي گذشته را دو برابر کني تا به من بدهي، من قبول نميکنم. هيچ چيز در قيامت نداري عوض بدهي؛ حتي آن کفني که به تو پوشاندهاند و خاک شده، نياوردي.
در شبهاي ماه رمضان اشک ميريخت:
«ابکي لخروجي من قبري عريانا»
يک گوشت و پوست و استخوان در قيامت آوردي، ميخواهي به من چه عوض بدهي؟!
(وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لايُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا)