فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اخلاق خوبان، ص: 260

صبح ما شامگه نخواهد داشت

آفتاب شما به باختر است

تو ز گفتار من بسی بَتَری

آنچه گفتم، هنوز مختصر است

و مرد نادان كه از اينهمه نخوت و باد و غرور به تنگ آمده بود، و به دنبال آنهمه دانش و دانايی، ذره ای عمل و كردار نمی ديد به زيبايی تمام پاسخ گفت:

گفته بی عمل چو بادِ هواست

ابْرَه را محكمی ز آستر است «1»

هيچ گه شمع بی فتيله نسوخت

تا عمل نيست، علم بی اثر است

خويش را خيره بی نظير مدان

مادرِ دَهْر را بسی پسر است

اگرَت ديده ايست، راهی پوی

چند خندی بر آن كه بی بصر است!

نيكنامی ز نيك كاری زاد

نه زِ هَر نام، شخص نامْوَر است

خويشتن خواه را چه معرفت است؟

شاخه عُجب را چه برگ و بر است؟

از سخن گفتن تو دانستم

كه نه خشك اندر اين سَبَد، نه تَر است

در تو برقی ز نور دانش نيست

همه بادِ بروتِ بی ثمر است

______________________________
(1) ابْرَه: رويه لباس.







گزارش خطا  

^